🌺🌺🌺
✅امام صادق علیه السلام
مومن عزیز است و ذلیل نیست.
مومن از کوه نفوذ ناپذیر تر است ، زیرا کوه با ضربههای کلنگ کاسته میشود ، اما با هیچ ابزاری نمیتوان از ایمان مومن کاست....
📕 تهذیب الاحکام، ج 6 ص 179
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
🍃❤️🍃❤️🍃
👌مُــــدام تکرار کنید.
🌸 أَسْتَغْفِرُ اللهَ الْعَظِيْمَ الَّذِيْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَي ُّالْقَيُّوْمُ وَأَتُوْبُ إِلَيْهِ
🔹️تعجب خواهید کــــرد از برطرف شدن غــــمها و آسانشدن کارهــــا
👌امتحان کنید ضرر ندارد.
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
#وصیت_شهدا 🌺🍃
پیرو ولایت فقیه باشید ،
نه ولایتی که یک وهم صوفیانه است ،
بلکه فلسفه رهبری یک انقلاب است برای نجات جامعه ....
#شهیدرمضان_ناظریان
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
عاشقان وقت نماز است اذان میگویند #نماز_اول_وقت😊 #عشق_بازی_با_خدآ❤️
#سیره_شهدا 🌸🍃
حاج رضا پس از شهادت برادرش بیش از سه روز در تهران نماند و به منطقه بازگشت .
وقتی به وی گفته میشود که ، خوب بود لااقل تا شب هفت برادرت میماندی و بعد بر می گشتی ؟ در جواب میگوید ،
به آنها گفتهام کنار قبر حسین قبری را برای من خالی نگهدارید .
بیش از ۱۰ روز از شهادت برادرش نگذشته بود که روز ۱۰ تیرماه سال 1365 در عملیات کربلای۱ ، روز آزادسازی شهر مهران، از چنگال دشمن بعثی به شهادت رسید .
شهید حاج رضا دستواره تا زمان شهادت ۱۱ بار مجروح شدن را به جان خریده بود ، ولی هرگز لحظهای از پای ننشست که دشمن بخواهد دین و ناموس کشورش را
به خطر بیاندازد ....
#شهیدحاج_رضا_ددستواره
📕 ستارگان خاکی
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
#پنجشنبه_است_و ياد_درگذشتگان😔
🍃🌼اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ 🌼🍃
🙏التماس دعا 🙏
پنجشنبه و یاد آوری خاطره های به جامانده😔
پنجشنبه و چشم انتظاری عزیزان سفر کرده😔
🍃🌼برای شادی روح مسافران آسمانی
هدیه ای به زیبایی #فاتحه_و_صلوات بفرستیم🙏🌼🍃
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
🌺🍃حجـــاب چیست؟
◈•حجاب یعنۍ
↫زرھۍدر برابرچشمـ👀هاے
مریض
◈•حجاب یعنی
↫تمـام زیبایۍزن بــراے یڪ
نفر
◈•حجاب یعنی
↫منانتخاب مۍڪنم توچۍ
ببینۍ
◈•حجاب یعنی
↫نشــــان دادن شخصیت
خویش
◈•حجاب یعنی
↫عزت،شوڪت،پاڪدامنۍ
افتخار
◈•حجاب یعنی
↫نجابت،فخر،زینت، پاڪۍِ
قلب
◈•حجاب یعنی
↫مرواریدےزیبــا درونِ صدف
◈•حجاب یعنی
↫بندگۍخداوند،خشنودےالله
◈•حجاب یعنی
↫❃سپرےدربرابرچشماے
نامحرم
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
#دوراهی
✍مریم سرخه ای
🌷قسمت#سوم
-سلام.چرا انقدر دیر تماس گرفتید؟
-شرمنده!
-نمیتونم کاری کنم براتون! خیلی دیر تماس گرفتید.اما منتظر زنگ ما باشید اگر تونستم براتون کاری جور کنم زنگ می زنم!
-ممنونم...
-خدانگهدار.
یک بدشانسی دیگر...گوشی را پرت کردم گوشه ای از اتاق رفتم بیرون...
.
مادر که چشمش خورد من به گفت:
-دختر!آخه من دلمو به چیه تو خوش کنم!!!نه تیپ درست و حسابی داری.نه نماز درست و حسابی و نه ادب داری!
-مامان آخه مگه چی گفتم باز داری غر می زنی!!!
مادر هیچ چیز نگفت و ساکت موند!
باز هم بغض کردم و رفتم داخل اتاق روی تخت دراز کشیدم و بعد از کمی گریه خوابم برد.
صبح با صدای آلارم گوشی از خواب بلند شدم...
وای خدای من چقدر زود گذشت انگار همین الان خوابیدم!!!
یکی از چشم هایم را باز و با چشم دیگری زیر چشمی ساعت را نگاه کردم...
یعنی واقعا ساعت هشته!!!
دستم را کشیدم روی صورتم، کش و قوسی به بدنم دادم و از روی تخت بلند شدم...
از پله ها پایین رفتم به سمت آشپز خانه، دست و صورتم را شستم و بعد از مسواک زدن برگشتم سمت اتاق پشت میز نشستم و مشغول شانه زدن موهایم شدم...
باید برم موسسه و ببینم بالاخره چیکار کردن برای کار من!!
بعد از شانه زدن موهایم لباس هایم را تنم کردم کوله پشتی ام را برداشتم و از خانه خارج شدم!
تا رسیدن به انتهای کوچه سریع و پر استرس قدم زدم...
سر کوچه ایستادم و منتظر تاکسی شدم...پرایدی جلوی پایم ترمز زد...
سوار شدم...
تا رسیدن به موسسه حدود نیم ساعت راه بود!
هنز فری ام را از جیبم آوردم بیرون به گوشی ام وصل کردم و مشغول آهنگ گوش دادن شدم...
موسیقی درحال پخش حواسم را پرت کرد!!
بخاطر همین کمی جلو تر از موسسه پیاده شدم و بقیه ی راه را با پاهایم قدم زدم!
به ساعتم نگاه کردم اوه خدای من دیر شده!!
قدم هایم را بلند تر برداشتم همینطور که درحال راه رفتن بودم پایم گیر کرد به آهنی که گوشه ی پیاده رو بود و به شدت زمین خوردم...
گوشی ام از دستم افتاد روی زمین... زانوی سمت راستم به شدت درد گرفت...
از درد به خودم می پیچیدم که دستی سمت من آمد دو طرف بازویم را گرفت و من را از روی زمین بلند کرد...
چشم هایم را باز کردم سرم را بالا گرفتم...
نگاهم به صورت کشیده و چشمان عسلے رنگش گره خورد لبخند ملیحی روی لب هایش نقش بست...
#ادامه_دارد...
@shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت+دهه هفتاد❣
❤️ساعت عـاشقـی❤️
همـه رو به حـرم آقـا برای عرض ارادت✋
اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي و حُجَّتكَ عَلي مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةَ كثيرَةً تامَةً زاكيَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه كافْضَلِ ما صَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ.🌹
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣