🌸🌸🌸
✅ امیرالمؤمنین علی عليه السلام
مؤمن ؛
دائم الذّكرست ، كثير الفكرست ،
بر نعمت شكر كننده است ،
و در بلا صبر كننده است....
📕 غرر الحكم ، ح۱۵۳۳
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
❂○° #وصیٺـــ_نامہ °○❂
🍂من بهترین خدمت را جهاد میدانم، جنگ با کفر میدانم و این را انتخاب کردهام زندگی را در جنگ با کفر و طاغوت میدانم عاشق چنین زندگی هستم و از جنگ با کفار لذت میبرم. ما با چنین جنگهائی میتوانیم خودمان را بسازیم با چنین جنگهائی میتوانیم ایران، عراق، کربلا، فلسطین و قدس و تمام مسلمانان و مستضعفین جهان را آزاد کنیم و با جنگ است که میتوان صلح را برقرار کرد، جنگ با کفر بزرگترین دانشگاه میباشد و انسان در جنگ آبدیده میشود،🍂
#شهید_بهرام_مبارکی🌷
📎سالروز شهادت
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
#به_وقت_قرارعاشــــــقی❤️✨
بچه شیعه باید نمازشا #اول_وقت بخونه😉😍
التماس دعا🍂
#تلنگر🌸🍂
خدایا !!
روزگاری خود را می دیدم و تو را هیچ ، من با تو بیگانه بودم ، از سر غفلت و نادانی بر هر گناهی دامن زدم ،
حیوانی بودم پست ، گناه بر من عادت شده بود ، روز و شام معصیت ها نمودم !!
تو را شکر می گویم که با این همه گناهان باز مرا مورد لطف خود قرار دادی و پرده عصمت و آبروی مرا ، حفظ کردی .....
#شهیدرضا_نادری
📕 پنجاه سال عبادت ، ص60
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳•
آن روزها من از #ابراهیم داغتر بودم
فکر می کردم اگر کسی بگوید بیا ازدواج کنیم توهین به من و فکرهام کرده⚡️ ترجیح می دادم آنجا توی آن منطقه ی خطرناک باشم و شهید💔 شوم تا اینکه در دنیا بمانم و ازدواج کنم. هرکس پا پیش می گذاشت جواب همیشگی را می شنید: نه😐یک ساعت تمام دلیل آورد من هم آوردم از جهاد گفتم و شهادت و اینکه من فقط می خواهم شهید شوم.☝️او هم جوش آورد گفت فکر کرده ای من خشکه مقدسم؟😒سکوت کردم گفت من هیچ وقت نمی خواهم زنم خانه دار باشد سکوت کردم گفت من اصلاً می خواهم زنم چریک باشد، پابه پام بیاید تفنگ دستش بگیرد بجنگد✌️سکوت کردم.گفت هرشرطی هم که داشته باشد قبول می کنم منظورم از هر شرطی یعنی واقعاً هر شرطی سکوت کردم.🙁گفت مطمئن باشید کنار من خیلی راحت تر از حالا می توانید به کارهاتان برسید من هم کمکتان می کنم قول می دهم😊سکوت کردم و خیلی محترمانه گفتم من اصلاً نمی خواهم ازدواج کنم😌اولین بار بود که خودش رودررو از من خواستگاری می کرد و من با تمام شهامتم نتوانستم بگویم ازش می ترسم. یا بگویم وقتی صداش را می شنوم بدنم می لرزد😣 یا بگویم کسی که از کسی می ترسد نمی تواند رابطه ی عاطفی داشته باشد و یقین ازدواج هم نمی تواند بکند. همه چیز با همان سکوت تمام شد😣
🌱نیت کردم چهل روز روزه بگیرم و دعای توسل بخوانم! بعد از چهل روز هر کسی آمد جوابم مثبت باشد شب سی و نهم یا چهلم بود که #ابراهیم آمد خواستگاری آمده بود بله را بگیرد😇 گفتم: من مهریه نمیخوام خانوادهم رو شما راضی کنید خیلی راحت گفت: من وقت این کارها رو ندارم از حرفش عصبانی شدم شما وقت ندارید چرا میخواید ازدواج کنید؟ گفت: درسته که وقت ندارم؛ ولی توکل که دارم.😊☝️
به روایت:همسر شهید
#محمد_ابراهیم_همت♥️
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
#شهیدانه 🕊
گاهی یک نگاه حرام
شهادت را
برای کسی که
لیاقت شهادت دارد،
سالها عقب می اندازد،
چه برسد به کسی که،
هنوز لایق شهادت بودن را نشان نداده.
"سردار شهید حاج حسین خرازی"
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
🌺 امیرالمومنین امام علی علیه السلام میفرمایند :
🔷مَجالس اللهوِ تَحبط الإیمان
📌نشست هاي بيهوده ايمان را تباه ميكند.
📚غررالحکم , ح9815.
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
هرشهیدے...
نشانیستازیڪراهناتمام
یڪفانوس
کهداردخاموشمےشود
وحالاتوماندهاے
یڪشهیدویڪراهناتمام...🛣
فانوسرابردار
وراهخونینشهدارا
ادامهبده...♥️
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
✨#دوراهــــــــــے
✍ مـریـم سـرخـه اے
🌹قسـمـت #ســیـــزدهــــم
با همان عجله ی همیشکی برای دیدن روشنک و هضم این دلتنگی پله های شرکت را بدو بالا رفتم پشت در ایستادم، موهایم را به سمت راست ریختم ، نگاهی به دستانم انداختم...
داخل شدم، روشنک پشت صندوق نشسته بود...مثل همیشه فوق العاده جدی مشغول کارش بود...
من هم طوری که مرا نبیند از کنارش رد شدم و رفتم قسمت بایگانی...
آینه ی جیبی ام را از کیفم در آوردم و چهره ام را تماشا کردم آرایشم نسبت به دیروز کمی ملایم تر بود...
مشغول کارم شدم...
نمیدانم سرنوشت من چیست...
روز اول قبل از دیدن روشنک وقتی برای استخدام در شرکت آمدم، وقتی زمین خوردم و روشنک بالای سرم بود هنوز هم آن نگاه محبت آمیزش یادم هست...چشم هایش...
و وقتی فهمیدم که پشت صندوق مشغول کار است...چقدر عصبی شدم!
جدیت او در وقت کار و مهربانیش در برخورد با من عجیب است...
نمیدانم کیست ولی هرکه هست لایق دوست داشتن است...و من دوستش دارم...کاش می توانستم با او دوستی صمیمی باشم...
در افکارم غرق شده بودم که حواسم به جوهر ریخته شده روی برگه های بایگانی نبود!
تا به خود آمدم برگه هارا جمع کردم...اما جوهر گوشه ی کاغذ خیلی نمایان بود!
گوشی ام روی میز به لرزه در آمد...
برگه هارا گوشه ای گذاشتم و رفتم سمت گوشی روشنک پیام داده بود...
سلام عزیزم اومدی شرکت؟؟امروز ندیدمت...
نگاهی به دستانم انداختم که مثل همیشه از آستین های بالا زده ام پیداست...
یاد ساق دستی افتادم که الان گوشه ی تختم است...
گوشی ام را داخل جیبم گذاشتم...
بدون توجه به پیامی که دیده بودم مشغول ادامه ی کارم شدم...
بعد از مدتی صدایی من را سرجایم کوباند...برگشتم و چشمانم به چشمانش برخورد کرد ...
من من کنان سلام کردم دستانم را پشت سرم بردم و به زور آستین هایم را پایین کشیدم...
-إ...سلام روشنک جون اینجا چیکار میکنی...
-سلام عزیزم دیدم خبری ازت نیست جواب پیامم ندادی نگرانت شدم...
گوشی ام را از جیبم بیرون آوردم و گفتم:
-إ ...پیام دادی؟شرمنده ...
-دشمنت شرمنده عزیزم خوبی؟
-إم...آره آره خوبم...
لبخندی زد و گفت:
-خب من برم سرکارم اومده بودم تورو ببینم...دوباره میبینمت...
لبخندی زدم و گفتم:
-میبینمت...
#ادامه_دارد...
@shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت+ دهه هفتاد❣
🌱
امروز دحوالارض است،همان که زمین گسترانده شد از زیر کعبه....
اما گمانم جنس بعضی خاک ها فرق داشت!
جاذبه داشتند به بالا...
سمت هفت آسمان...
اصلا ازجنس بهشت بود خاکشان...
مثل #شلمچه که معطر است به عطر #حضرتمادر...
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
#ساعت_هشت_به_وقت_عاشقی
#صلوات_خاصه_امام_رضا
نشسته ام که تو اذن پریدنم بدهی
که تا همیشه ی دنیا کبوترت باشم
دخیل پنجره ی صحن می شوم امشب
به این امید که فردا کبوترت باشم
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣