eitaa logo
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
1.8هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
640 ویدیو
0 فایل
--------♥️🔗📜----^^ #حاج‌قاسم‌سلیمآنی⟀: همان‌دخترکم‌حجاب هم👱🏻‍♀ࡆ• دختر‌من‌است🖐🏼ࡆ• دخترماوشماست ♡☁️ #قدرپدررامیدانیم:)🌱🙆🏻‍♀️ ارٺـباٰطـ📲 بـآ مـآ؛ @A22111375 🍃°| ادمین تبادل
مشاهده در ایتا
دانلود
آیٺ الله جـاودان مےفرمـودند: ↓ °• ‌اگہ کسےدرجنگ یڪبارشهـیدشده اماکسے اگہ باهواےِ نفـس خودش بجنگه •° ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @SHAHDAT_DAHE_HAFTAD •═•••🍃••◈🌸◈••🍃•••═
🌱بـسـم الله الـرحـمـن الـرحیـم🌱
✨ وَقٺےمیونِ‌قبورِشھداقدم‌میزنے بہ‌وضوح‌بوۍ‌بھشٺ‌رو‌حس‌میکُنے انگارنہ‌انگار‌کہ‌خوابیدن چشمآۍ‌ٺک‌ٺک‌شون‌باهآٺ‌حرف‌میزنہ بِھٺ‌لبخندمیزنن راهکار‌نشون‌میدن هدایٺ‌میکُنن وعجیب‌حِلٵوَٺےداره‌کہ‌میونِ ا‌ین‌همہ‌عاشق‌غریـبہ‌نبــآشے.. ♥️ ☺️ @SHAHADAT_DAHE_HAFTAD کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
🍃قَد اَفلَحَ مَن زَكّاها🍃 | شمس/۹ | خدا خودش میگه ها: هر کسی که خودشو از گناه دور نگه داره و خودسازی کنه.. خوشبخت وعاقبت بخیر میشه🌱 - خب ما دیگه چی از این بهتر میخوایم؟ ☔️ @SHAHADAT_DAHE_HAFTAD کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
°•~♥️ غمِ یوسُف بُکشد ! عاشقِ کنعانی را...:)🌱 @SHAHADAT_DAHE_HAFTAD کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دیگـر‌به‌نسخہ‌هاۍاطبا‌نیازۍنیستــــــ یڪ‌یـا‌رقیہ‌دواۍدل‌غصہ‌دار‌مـا @SHAHADAT_DAHE_HAFTAD کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
آهاۍ رفقا...🌱 نت موبایل ها رو همه قطع کنید|📱🚫| به نت الهے متصل شوید...|💕| |🕋| ♥️🌱 @SHAHADAT_DAHE_HAFTAD کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
|هر‌جا‌سخن‌از‌رقیه‌جان‌می‌آید😍 صوت‌صلوات‌عرشیان‌می‌آید♥️ 🌙| |در‌مجلس‌این‌سہ‌ساله‌من‌معتقدم عطر‌خوش‌صاحب‌الزمان‌می‌آید🌱| 😍🎊 🎉💜 @SHAHADAT_DAHE_HAFTAD کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
|هر‌جا‌سخن‌از‌رقیه‌جان‌می‌آید😍 صوت‌صلوات‌عرشیان‌می‌آید♥️ 🌙| |در‌مجلس‌این‌سہ‌ساله‌من‌معتقدم عطر‌خوش‌
•••😍🎉🎊••• ♥️🌱 |در دفتر شعرِ کربلا این خاتون عمریست به «دُردانه» تخلص دارد😌 بالای ضریح او مَلَک حک کرده در دادن حاجات تخصص دارد🕊| ❀ــسَـیـن♥️)∶ @SHAHADAT_DAHE_HAFTAD کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
يوسُفِ گُمگَشتھ باز آيَد اگـر ثابـِت شـَوَد دَر فِراقَش مِثلِ يَعقوبيم وَ حَسرَت ميخوريم الَسلام‌‌عَلَیک‌اَیُهَا‌العَزیز @SHAHADAT_DAHE_HAFTAD کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
😁 ⭕️دو تا از بچه‌هاے گردان، غولـے را همراه خودشان آورده بودند و ‌هاے هاے مـے‌خندیدند. گفتم: «این ڪیـھ؟» ↭😳 گفتنـد: «عـراقـے» ↫😁 گفتـم: «چطورے اسیرش ڪردید؟» ⇤😎 مـے‌خندیدنـد ⇜ 😂 . گفتنـد: «از شبــ🌙 عملیاتــ پنهـان شـده بـود. تشنگـےفشار آورده بـا لبـاس بسیجـے‌هـا آمـده ایستگـاه صلواتـے شربتــ گرفتـھ بـود.╉😎😂╉ پـول داده بـود!» اینطورے لـو رفتـه بـود. بچـھ هـا هنـوز مـے‌خندیدند.😁😁 @SHAHADAT_DAHE_HAFTAD کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
•{ 🌙 •{ 🌱 ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﻧﻔﺴﺶ ﺟﻠﻮﻩ ﯼ ﺯﻫﺮﺍ ﺩﺍﺭﺩ ﭘﺪﺭﺵ ﺑﻮﺳﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺶ ﺑﺰﻧﺪ ﺟﺎ ﺩﺍﺭﺩ..؛✨ @SHAHADAT_DAHE_HAFTAD کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
•••🎊😍 |هنوز‌مستی‌شعبان‌ادامه‌‌خواهد‌داشت صداے‌پاۍ‌رقیہ،بہ‌گوش‌می‌اید...|♥️😌 🎉🌱 ☺️💕 @SHAHADAT_DAHE_HAFTAD کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
#هـوالعـشـق❤️ از اتاق پرو بیرون اومدم. _آقا بی زحمت این مانتو رو حساب کنید. فروشنده مشغول تا زدن مان
❤️ نزدیکای ساعت ۱۲ رسیدیم خونه سید اینا⏲ همه خسته بودیم و سریع شام خوردیم تا بخوابیم. من و فاطمه قرار شد تو اتاق سید بخوابیم☺️سید و علیم توی اتاق مهمون😝 ولی از اونجایی که داداش منو خانومشون میدونستن دیگه از این فرصت ها گیرشون نمیاد قرار شد دوتایی توی اتاق مهمون بخوابن😈(بی تربیت ها خجالتم نمیکشن ناسلامتی رفتیم تو خونه یه روحانی👳 تازه من و سیدم که سینگل😇) منم توی اتاق سید😍 سیدم توی هال😂 در اتاق شو باز کرد منو راهنمایی کرد. سید: خب اینم اتاق من امیدوارم راحت بخوابید. دیگه اگه کمی کسری هست حلال کنید🙂 _ممنون . بازم شرمنده که اتاقتون رو.... نذاشت دامه بدم😌 سید: این چه حرفیه نفرمایید. با اجازه. جواد رفت و پشت سرش درو بست🙃 چادر و مانتو مو در آوردم . زیر مانتوم یه تاپ مشکی تور داشتم.😊 آخییییش😋 خنک شدم😊 از صبح مردم تو اون همه لباس گرم😁 چه اتاق مرتبی😳 کش موهامو باز کردم و موهای بلند لخت مشکیمو ریختم دورم😍 روی تخت سید دراز کشیدم و به امروز و همه اتفاقای عجیبش فکر کردم... کم کم خواب مهمون چشمام شد...😴 با شنیدن صدای باز و بسته شدن کشو از خواب پریدم و یهو بلند شدم و شروع کردم به جیغ زدن...😱 _آی دزددددد😮 یهو چراغ اتاق روشن و شد و محمدجواد اومد چیزی بگه که حرف تو دهنش ماسید😦 منم صدای جیغم خفه شد 😶 اون من و نگاه میکرد و منم اونو هردو متعجب بودیم من حق داشتم ولی اون چرا😳 محمدجواد یهو نگاهشو از من گرفت و سرشو انداخت پایین و با صدایی که میلرزید گفت : شرمنده واقعا... جزوه هامو از تو اتاق یادم رفته بود بردارم... فردام آخرین امتحانمه و هیچی نخونده بودم... بب... ببخشید...😖😣 اینا رو گفت سریع از اتاق رفت بیرون و درو بست😳 این چرا اینجوری کرد🤔 ۹۰ درجه به طرف دیگه اتاق چرخیدم که با دیدن خودم توی آینه یه جیغ خفیف کشیدم😱 وای خاک تو سر من 😱 سید منو با این وضع دید😰 خدایا...😭 +۱۸_طوری😂 @SHAHADAT_DAHE_HAFTAD کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
#هـوالعـشـق❤️ نزدیکای ساعت ۱۲ رسیدیم خونه سید اینا⏲ همه خسته بودیم و سریع شام خوردیم تا بخوابیم. من
❤️ تا صبح نخوابیدم و به اتفاق دیشب فکر کردم... خدایا تو خودت شاهدی از وقتی به سن تکلیف رسیدم و مامانم یه چادر سفید گل گلی سرم کرد دیگه هیچ نتامحرمی حتی یه شاخه مومو ندیده... اون وقت دیشب محمدجواد منو....😭 تق تق 🚪 _بفرمایید فاطی: السادات بدو بیا حاج خانوم میز صبحانه رو چیده🍳🍞🧀🍯☕️ _باشه الان میام. لباسامو پوشیدم و چادر نمازی که حاج خانوم بهم داده بود رو سر کردم. توی آینده به خودم نگاه کردم.😢 از بی خوابی و گریه های بی اراده دیشب چشمام متورم و قرمز شده بود. هی.... 😢 از اتاق رفتم بیرون و رفتم توی آشپزخوه به همه یه سلام آروم دادم همه با خوشرویی و بلند جوابمو دادن و فقط محمدجواد بود که سرش پایین بود و آروم سلام داد😔 بین فاطمه و علی روی صندلی نشستم. حاج خانوم با محبت نگاهم کرد و گفت :وای مادر چشات چیشده😳 دیشب نتونستی خوب بخوابی؟ با این حرفش همه توی صورتم دقیق شدن حتی محمدجوادم سرشو گرفت بالا نگاهش که تو نگاهم گره خورد سرمو انداختم پایین😔 _چیزی نیست بخدا دیشب دیر خوابیدم چشمام خسته اس نگران نباشید 😁 دو سه تا لقمه خوردم بلند شدم بالاخره موفق شدم حاج خانوم رو راضی کنم تا ظرفا رو بشورم.☺️ همه رو فرستادم توی پزیرایی و خودم توی آشپزخونه موندم . سید: فائزه خانوم😔 به طرف پشت سرم برگشتم... سید سرش پایین بود... با لرزشی که توی صدام محسوس بود گفتم : بله بفرمایید😨 سید: من... من واقعا بخاطر دیشب متاسفم... یعنی واقعا بی عقلی کردم... بخدا نخواستم بد خواب بشید وگرنه قبلش در میزدم و بیدارتون میکردم... من فکر نمیکردم شما با اون وضعیت.... 😣 _آقامحمدجواد شما تقصیری ندارید... یعنی اتفاقیه که افتاده... بهتره فراموشش کنید...😞 سید: فقط میشه حلالم کنید...؟ چون من ناخواسته صحنه ای رو دیدم که.... بین حرفاش پریدم... _میشه ادامه ندید...😔 سید: بازم معذرت میخوام... فقط حلالم کنید... اینو گفت و از در آشپزخونه بیرون رفت.... بیرون رفتن محمدجواد همانا و شل شدن پاهام همانا... صندلی رو گرفتم تا نیوفتم و بعدم روش نشستم.... خدایا... چقدر شنیدن اسمم از زبونش شیرین بود... فقط کاش تو موقعیت بهتری این اتفاق شیرین میوفتاد.... کاشکی....😭 @SHAHADAT_DAHE_HAFTAD کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
رفـقـا یـاڋٺون نـره☺️ ٺـرجـیـحـا زیـر آسـمـون خـڋا☘ اڋمین هاے ڪاناݪ رو هـم دعـا بـفـرمــاییـد ..🌹
•’°🦋✨* گفٺ: فهمیدم چرا رنگ چادرت مشڪیہ. گفتم :چرا؟؟ گفٺ :چون سایه مادر بالا سرتہ!:)♥️ @SHAHADAT_DAHE_HAFTAD کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💛 🌱✨ @SHAHADAT_DAHE_HAFTAD کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣