زیارت نامه حضرت خدیجه (س)
بِسْمِ ٱللّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِيمِ
▪️اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا اُمَّ الْمُؤْمِنِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا زَوْجَةَ سَیّـِدِ الْمُرْسَلِینِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا اُمَّ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا أَوَّلَ الْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا مَنْ أَنْفَقَتْ مالَها فِی نُصْرَةِ سَیِّدِ الاَْنْبِیاءِ، وَ نَصَرَتْهُ مَااسْتَطاعَتْ وَدافَعَتْ عَنْهُ الاَْعْداءَ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا مَنْ سَلَّمَ عَلَیْها جَبْرَئِیلُ، وَ بلَّغَهَا السَّلامَ مِنَ اللهِ الْجَلِیلِ، فَهَنِیئاً لَكِ بِما أَوْلاكِ اللهُ مِنْ فَضْل، وَالسَّلامُ عَلَیْكِ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ .
▪️سلام بر تو اى مادر مؤمنان، سلام بر تو اى همسر سرور فرستادگان، سلام بر تو اى مادر فاطمه زهرا سرور بانوان دو جهان، سلام بر تو اى نخست بانوى مؤمن، سلام بر تو اى آن كه دارائیش را در راه پیروزى اسلام و یارى سرور انبیا هزینه كرد و دشمنان را از او دور ساخت، سلام بر تو اى آن كه بر او جبرئیل درود فرستاد، و سلام خداى بزرگ را به او ابلاغ كرد، این فضل الهى گوارایت باد و سلام و رحمت و بركاتش بر تو باد...
وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها برشما تسلیت باد
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد ❣
⛔️ مارهاے جهنمے در روایات
✍ در شعبه اے از جهنم ⇦《 هفتاد هزار مار است》 که بلندے هر مار به ⇦ اندازه سه روز راه است➣😰 و نيش هاي آن ها به اندازه درخت خرماست.😱
📛اين مارها به انسان هاے (گنهڪار) حمله مي کنند و گوشت هاے بدن ايشان را متلاشے مےکنند.😰😰
📚کفایة الموحدین، مبحث جهنم
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد ❣
شیطان در ماه مبارک، غل و زنجیر است، پس این گناهان که در این ماه اتفاق میافتد از کجاست؟!
گفتم: «شیطان قبلاً برای اینها سرمایهگذاری کرده است. اینها خودکار شدهاند. قبلاً شارژشان کرده است؛ لذا دیگر خودشان دنبال گناه میروند».
لکن این کید شیطان و این شارژی که کرده، ضعیف است.
همین که فردی واقعاً «یا الله» بگوید، یا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را صدا بزند، درست میشود.
به این صحبتها نباید اعتنا کرد و نباید ناامید شد.
خدا تمام خطاهای چندین ساله ما را با یک شب که برویم در خانه او و بگوییم اشتباه کردیم، میبخشد.
این ماه، یک سکوی پرش به سوی حضرت حق میشود که باید آن را غنیمت شمرد.
حیف است این ماه با ماههای قبل و بعد، برای ما فرقی نکند.
مقتضی موجود است و حضرت حق هم آماده پذیرش میباشد و فقط رفتن ما لازم است
تا او هم بفرماید: خوش آمدی.
آیت الله ناصری (حفظه الله)
@Shadat_dahe_haftad
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳•
📕 #نسل_سوخته (داستان واقعی) 🔸 قسمت۱۸ 💭نهار رسیدیم سبزوار ... کنار یه پارک ایستادیم ... کمک مادرم و
📕 #نسل_سوخته (داستان واقعی)
🔸 قسمت۱۹
💭چهره مادرم خیلی ناراحت و گرفته بود ... با غصه بهم نگاه می کرد ... و سعید هم ... هی می رفت و می اومد در طرفداری از بابا بهم تیکه های اساسی می انداخت ...
رفتم سمت مادرم و آروم در گوشش گفتم ...
- نگران من نباش ... می دونستم این اتفاق ها می افته ... پوستم کلفت تر از این حرف هاست ...
و سوار ماشین شدم ...
و اون سوئی شرت ... واقعا آخرین لباسی بود که پدرم پولش رو داد ... واقعا سر حرفش موند ...
گاهی دلم می لرزید ... اما این چیزها و این حرف ها ... من رو نمی ترسوند ... دلم گرم بود به خدایی که ...
- " و از جایی که گمانش را ندارد روزی اش می دهد و هر که بر خدا توکل کند ،، خدا او را کافی است خدا کار خود را به اجرا می رساند و هر چیز را اندازه ای قرار داده است " ...
اوایل به حس ها و چیزهایی که به دلم می افتاد بی اعتنا بودم ... اما کم کم حواسم بهشون جمع شد ... دقیق تر از چیزی بودن که بشه روشون چشم بست ... و بهشون توجه نکرد ... گیج می خوردم و نمی فهمیدم یعنی چی؟ ... با هر کسی هم که صحبت می کردم بی نتیجه بود ... اگر مسخره ام نمی کرد ... جواب درستی هم به دستم نمی رسید ...
و در نهایت ... جوابم رو از میان صحبت های یه هادی دیگه پیدا کردم ... بدون اینکه سوال من رو بدونه ... داشت سخنرانی می کرد ...
- اینطور نیست که خدا فقط با پیامبرش صحبت کنه ... نزول وحی و هم کلامی با فرشته وحی ... فقط مختص پیامبران و حضرت زهرا و حضرت مریم بوده ... اما قلب انسان جایگاه خداست ... جایی که شیطان اجازه نزدیک شدن بهش رو نداره ... مگه اینکه خود انسان ... بهش اجازه ورود بده ... قلب جایگاه خداست ... و اگر شخصی سعی کنه وجودش رو برای خدا خالص کنه ... این جاده دو طرفه است ... خدا رو که در قلبت راه بدی ... این رابطه شروع بشه و به پیش بره... قلبت که لایق بشه ... اون وقت دیگه امر عجیبی نیست... خدا به قلبت الهام می کنه و هدایتت می کنه ... و شیطان مثل قبل ... با خطواتش حمله می کنه ...
خیابان خلوت ... داشتم رد می شدم ... وسط گل کاری ... همین که اومدم پام رو بزارم طرف دیگه و از گل کاری خارج شم ... به قوی ترین شکل ممکن گفت ... بایست ...
از شوک و ناگهانی بودن این حالت ... ناخودآگاه پاهام خشک شد ... و ماشین با سرعت عجیبی ... مثل برق از کنارم رد شد ... به حدی نزدیک ... که آینه بغلش محکم خورد توی دست چپم ... و چند هفته رفت توی گچ ...
این آخرین باری بود که شک کردم ... بین توهم و واقعیت ... بین الهام و خطوات ... اما ترس اینکه روزی به جای الهام ... درگیر خطوات بشم ... هنوز هم با منه ... مرزهای باریک اونها... و گاهی درک تفاوتش به باریکی یک موست ...
اما اون روز ... رسیدیم مشهد ... مادبزرگم با همون لبخند همیشه اومد دم در ... بقیه جلوتر از من ... بهش که رسیدم... تمام ذوق و لبخندم کور شد ...
اون حس ... تلخ ترین کلام عمرم رو به زبان آورد ..
توی در خشک شدم ... و مادربزرگم مبهوت که چرا یهو حالتم... صد و هشتاد درجه تغییر کرد ... چشم هایی که از شادی می درخشید ... منتظر تکانی بود ... تا کنترل اشک از اختیارم خارج بشه ... و سرازیر بشه ...
- چی شدی مادر؟ ...
خودم رو پرت کردم توی بغلش ...
- هیچی ... دلم برات خیلی تنگ شده بود بی بی ...
بی حس و حال بود ... تا تکان می خورد دنبالش می دویدم... تلخ ترین عید عمرم ... به سخت ترین شکل ممکن می گذشت ... بقیه غرق شادی و عید دیدنی و خوشگذرانی ... من ... چشم ها و پاهام ... همه جا دنبال بی بی ...
اون حس ... چیزهایی بهم می گفت ... که دلم نمی خواست باور کنم ...
عید به آخر می رسید ... و عین همیشه ... یازده فروردین ... وقت برگشت بود ...
پدر ... دو سه بار سرم تشر زد ...
- وسایل رو ببر توی ماشین ... مگه با تو نیستم؟ ...
اما پای من به رفتن نبود ... توی راه ... تمام مدت ... بی اختیار از چشم هام اشک می بارید ... و پدرم ... باز هم مسخره ام می کرد ...
- چته عین زن های بچه مرده ... یه ریز داری گریه می کنی؟ ...
دل توی دلم نبود ... خرداد و امتحاناتش تموم بشه ... و دوباره برگردیم مشهد ...
هفته ای چند بار زنگ می زدم و احوال بی بی رو می پرسیدم ... تا اینکه بالاخره کارنامه ها رو دادن ...
♻️ادامه دارد..
✅ @Shahadat_dahe_haftad
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳•
📕 #نسل_سوخته (داستان واقعی) 🔸 قسمت۱۹ 💭چهره مادرم خیلی ناراحت و گرفته بود ... با غصه بهم نگاه می ک
📕 #نسل_سوخته (داستان واقعی)
🔸 قسمت۲۰
💭دیگه همه بی حس و حالی بی بی رو فهمیده بودن ... دایی... مادرم رو کشید کنار ...
- بردیمش دکتر ... آزمایش داد ... جواب آزمایش ها اصلا خوب نیست ... نمونه برداری هم کردن ... منتظر جوابیم ...
من، توی اتاق بودم ... اونها پشت در ... نمی دونستن کسی توی اتاقه ... همون جا موندم ... حالم خیلی گرفته و خراب بود ... توی تاریکی ... یه گوشه نشسته بودم و گریه می کردم ...
نتیجه نمونه برداری هم اومد ... دکتر گفته بود ... بهتره بهش دست نزنن ... سرعت رشدش زیاده و بدخیم ... در واقع کار زیادی نمی شد انجام داد ... فقط به درد و ناراحتی هاش اضافه می شد ...
مادرم توی حال خودش نبود ... همه بچه ها رو بردن خونه خاله ... تا اونجا ساکت باشه و بزرگ ترها دور هم جمع بشن... تصمیم گیری کنن ...
برای اولین بار محکم ایستادم و گفتم نمیرم ... همیشه مسئولیت نگهداری و مراقب از بچه ها با من بود ...
- تو دقیقی ... مسئولیت پذیری ... حواست پی بازیگوشی و ... نیست ...
اما این بار ... هیچ کدوم از این حرف ها ... من رو به رفتن راضی نمی کرد ... تیرماه تموم شده بود ... و بحث خونه مادربزرگ ... خیلی داغ تر از هوا بود ..
خاله معصومه پرستار بود با چند تا بچه ... دایی محسن هم یه جور دیگه درگیر بود و همسرش هفت ماهه باردار ... و بقیه هم عین ما ... هر کدوم یه شهر دیگه بودن ... و مادربزرگ به مراقبت ویژه نیاز داشت ...
دکتر نهایتا ... 6 ماه رو پیش بینی کرده بود ... هم می خواستن کنار مادربزرگ بمونن و ازش مراقبت کنن ... هم شرایط به هیچ کدوم اجازه نمی داد ...
حرف هاشون که تموم شد ... هر کدوم با ناراحتی و غصه رفت یه طرف ... زودتر از همه دایی محسن ... که همسرش توی خونه تنها بود ... و خدا بعد از 9 سال ... داشت بهشون بچه می داد ...
مادرم رو کشیدم کنار ...
- مامان ... من می مونم ... من این 6 ماه رو کنار بی بی می مونم ...
مادرم با اون چشم های گرفته و غمگین بهم نگاه کرد ...
- مهران ... می فهمی چی میگی؟ ... تو 14 سالته ... یکی هنوز باید مراقب خودت باشه ... بی بی هم به مراقبت دائم نیاز داره ... دو ماه دیگه مدارس شروع میشه ... یه چی بگو عاقلانه باشه ...
خسته تر از این بود که بتونم باهاش صحبت کنم ... اما حرف من کاملا جدی بود ... و دلم قرص و محکم ... مطمئن بودم تصمیمم درسته ...
پدرم، اون چند روز ... مدام از بیرون غذا گرفته بود ... این جزء خصلت های خوبش بود ... توی این جور شرایط، پشت اطرافیانش رو خالی نمی کرد ... و دست از غر زدن هم برمی داشت ...
بهم پول داد برم از بیرون غذا بخرم ... الهام و سعید ... و بچه های دایی ابراهیم و دایی مجید ... هر کدوم یه نظر دادن ... اما توی خیابون ... اون حس ... الهام ... یا خدا ... با هر اسمی که خطابش کنی ... چیز دیگه ای گفت ... وقتی برگشتم خونه ... همه جا خوردن ... و پدرم کلی دعوام کرد ... و خودش رفت بیرون غذا بخره ...
بی توجه به همه رفتم توی آشپزخونه ... و ایستادم به غذا درست کردن ... دایی ابراهیم دنبالم اومد ...
- اون قدیم بود که دخترها 14 سالگی از هر انگشت شون شصت تا هنر می ریخت ... آشپزی و خونه داری هم بلد بودن ... تو که دیگه پسر هم هستی ... تا یه بلایی سر خودت نیاوردی بیا بیرون ...
- بچه که نیستم خودم رو آتیش بزنم ... می تونید از مامان بپرسید ... من یه پای کمک خونه ام ... حتی توی آشپزی ...
- کمک ... نه آشپز ... فرقش از زمین تا آسمونه ...
ولی من مصمم تر از این حرف ها بودن که عقب نشینی کنم... بالاخره دایی رفت ... اما رفت دنبال مادرم ...
♻️ادامه دارد..
✅ @Shahadat_dahe_haftad
#گمــنامے ، راز عجیبےست ... .
گمنامی یعنی مثل #حاج_احمد_متوسلیان سی و دو سال نا معلوم باشی... .2⃣3⃣
گمنامی یعنی کمیل و حنظله.... .✌
گمنامی یعنی ۳تا داداش مثل #باکری ها که هیچ کدوم جنازه شون برنگشت ...😔
گمنامی یعنی روزنامه نویسی به شهدای مظلوم ما بگوید :
« #یاران_دیکتاتور!!!»😓😓😓
گمنامی یعنی بدن نیمه جان بچه های هویزه که زیر شنیِ تانکها له شوند و وحسرت یک #آخ را بر دل دشمن بگذارند ...😢
گمنامی یعنی بدن های نازنینی که درکوه های #کردستان منجمد شدند ... .❄❄🗻
گمنامی یعنی شبانه به فقرا نان و خرما بدهی و نفرین و ناسزا تحویلت دهند ...🍞🍞
گمنامی یعنی"به فرزند جانباز ۷۰ درصد بگن با #سهمیه رفت دانشگاه...😔😔😔
گمنامی یعنی نه تنها #جان که #نام و #هویتت را نیز فدای حضرت دوست نمایی...
#شهداےگمنام
#یادشهداباصلوات ✅
#الله_اڪبر
@Shahadat_dahe_haftad
🍃🌸🍃
👈 درســـــت است !!...
👈 چـــــشم براے دیدن است...
👈 اما...
👈 نہ هر کـــــس !!... 📛
👈 چشمان تو لایق دیدن بهترین چـــــهره هستند !!... 👀
👈 یعنے : 🌻مـــــهدے_فـــــآطمه🌻
👈 نہ چهره رنگ شده افرادے کہ عقده
دیده شدن دارند !!... 🙂
👈 یڪ نفر با زبانش گدایـــــے میڪند !!... 👅
👈 یڪ نفر با دســـــتش !!... 👋
👈 و یڪ نفر با نـــــگاهش !!... 👀
👈 مراقب این یکے باش !!... 😕
👈 آن دو را با اسڪناسے میتوان رد ڪرد !!...
👈 ولے این را نہ !!...
👈 ڪسے کہ با #چشمانش اندامت را
گدایے میڪند !!... 😏
👈 خواهرم ؛...
👈 تو خودت حرمے ، بیا و با چآدرت #مدافع_حرم باش...✌️
🌺الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَــرَج🌺
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت+دهههفتاد❣
هدایت شده از حساب کاربری حذف شده
1_8258594.mp3
2.52M
بعضیا میگن:
ما چون گرفتار فلان گناه شدیم 🔥
دیگر نماز هم نمیخوانیم چون سودی ندارد💸
اینطورنیست 😳👊
در قرآن آمده : اگر گناه ڪردی حتما نماز بخوان نماز پاڪ ڪن گناه است😊☝️
@Shahadat_dahe_haftad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 برای امام زمانم چه کارکنم 3⃣
❤️ با مولایمان آشتی کنیم ... حتی با یک سلام
👤استاد احسان عبادی
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد ❣
#روز_یازدهم
سحر #يازدهم #روضه ی شام بايد خواند...
دَخَلَتْ #زينبُ ، شرمنده زبانم لال باد...😔
@Shahadat_dahe_haftad
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳•
#روز_یازدهم سحر #يازدهم #روضه ی شام بايد خواند... دَخَلَتْ #زينبُ ، شرمنده زبانم لال باد...😔 @S
#سحر_یازدهم
بشكند دست كسي كه سوي ناموس خدا
با جسارت صدقه لقمه ي ناني پرت كرد😭
#زینبُ_یه_مُشت_حرومی...😭
#یازینب😭💔
@Shahadat_dahe_haftad
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳•
#سحر_یازدهم بشكند دست كسي كه سوي ناموس خدا با جسارت صدقه لقمه ي ناني پرت كرد😭 #زینبُ_یه_مُشت_
آی زینب 😭
بین تموم دلهای عالم امان از دل زینب
😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
مهـــــــــدی جان
🌸من گنه كارم ولي نام تو را دارم به لب
🌸يا انيس الذاكرين مولا به فريادم برس
🌸من بريدم از همه تا تشنه وصلت شوم
🌸يا امان الخائفين مولا به فريادم برس
🌸از سر جهلم بُود اين گناه و دوري ام
🌸انت خير الغافرين مولا به فريادم برس
🌸عده اي بر انتظار و عشق ما طعنه زنند
🌸يا يحب الصابرين مهدي به فريادم برس
🌸من گرفتارم فقط اميد من آقا تويي
🌸يا رجاء المذنبين مهدي به فريادم برس
اللهم عجل لولیک الفرج
قسم به دیده ی مادرت زهرا سلام الله علیها
بیا که چشم به راه است زینب الکبری سلام الله علیها
🌹🍃صلوات🍃🌹
💚یاس بی نشان علـــــــے💚
@Shahadat_dahe_haftad
علامه حسن زاده آملی چه زیبا آدرس
امام زمان را داده اند
ازعلامه پرسیدند: آدرس امام زمان(عج)
کجاست؟!
کجا می شود حضرت را پیدا کرد؟!
ایشان فرمودند:
آدرس حضرت در قرآن کریم آیه آخر
سوره قمر است ...
که میفرماید:
" فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ "
هرجا که صدق و درستی باشد،
هر جا که دغل کاری و فریب کاری نباشد،
هرجا که یاد و ذکر پروردگار متعال باشد،
حضرت آنجا تشریف دارند ...
@Shahadat_dahe_haftad
هدایت شده از ❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳•
1_8258594.mp3
2.52M
بعضیا میگن:
ما چون گرفتار فلان گناه شدیم 🔥
دیگر نماز هم نمیخوانیم چون سودی ندارد💸
اینطورنیست 😳👊
در قرآن آمده : اگر گناه ڪردی حتما نماز بخوان نماز پاڪ ڪن گناه است😊☝️
@Shahadat_dahe_haftad
💢کدام روزه مقبول است؟
#شهید_مطهری
اگر ما ماه رمضانی را گذراندیم، شبهای احیایی را گذراندیم، #روزههای متوالی را گذراندیم و بعد از ماه رمضان در دل خودمان #احساس کردیم که بر شهوات خودمان بیش از پیش از ماه رمضان مسلّط هستیم، بر عصبانیت خودمان از #سابق بیشتر مسلّط هستیم، بر چشم خودمان بیشتر مسلّط هستیم، بر زبان خودمان بیشتر مسلّط هستیم، بر اعضا و جوارح خودمان بیشتر مسلّط هستیم و بالاخره بر #نفس خودمان بیشتر مسلّط هستیم و میتوانیم #جلو نفس امّاره را بگیریم، این علامت قبولی روزه ماست.
📚 آزادی معنوی، ص۵۰
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد ❣