eitaa logo
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
1.8هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
640 ویدیو
0 فایل
--------♥️🔗📜----^^ #حاج‌قاسم‌سلیمآنی⟀: همان‌دخترکم‌حجاب هم👱🏻‍♀ࡆ• دختر‌من‌است🖐🏼ࡆ• دخترماوشماست ♡☁️ #قدرپدررامیدانیم:)🌱🙆🏻‍♀️ ارٺـباٰطـ📲 بـآ مـآ؛ @A22111375 🍃°| ادمین تبادل
مشاهده در ایتا
دانلود
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
#عاشقانه_شہدا 🌹 اولین بار براے صحبت کردن زمان #خواستگارے💐 وآخرین بار هـم براے صحبت کردن قبل از اعزا
🌷 🌹 🌿 من خیلے مخالف رفتن عباس به بودم☹️ و اصلا اجازه ندادم که بره! ولے با حرف هاش منو کرد...😔 🌿روزی که مےخواست به سوریه بره من بودم و از روزهای قبل هم داشتم نتونستیم زیاد باهم صحبت کنیم و فقط برام یه نوشته بود💌 🌿وقتی اونو خوندم خیلے شدم😰 چون نوشته هاش طوری بود که مشخص می شد آخرین نوشته هاشه خیلی نوشته بود💞😭 🌿نوشته بود رفتم تا نشوم😓 چون مےترسید به دنیویش زیاد وابسته بشه! و نتونه دل بکنه💔 و فراموش کنه که در اون طرف مرزها چہ اتفاقاتی دارد میافته!💚 🌷 @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
💠آسید مرتضی، میگفت..هرکه میخواهد مارا بشناسد قصه ی رابخواند.⚡️اما حالا من مینویسم ؛هرکه میخواهد کربلارابشناسد قصه ی را بخواند.. 💠هرکه میخواهد ۸ سال را بشناسد قصه ی سوریه را بخواند📖.. هرکه میخواهد شدن حاج همت را لمس کند😔 قصه ی بی سر شدن نوجوان ۱۷ ساله ای به نام عزالدین رابخواند.. 💠هرکه میخواهد شدن حسین خرازی را لمس کند قصه ی آن مجاهد ویلچرنشین💺 تفنگ به دست را بخواند.. 💠هرکه میخواهد مظلومیت امام خمینی را لمس کند قصه ی مظلومیت سربازان و سید حسن نصرالله را در سوریه بخواند👌.. 💠هرکه میخواهد قصه ی را لمس کند قصه ی آن سرباز حزب الهی ک سینه اش راشکافتند و قلبش❤️ را به نیش کشیدند بخواند😭.. 💠هرکه میخواهد قصه ی جسارت و را بداند قصه ی زنان و فرزندان سوری را بخواند.. هرکه میخواهد معنای سربر نیزه را بداند قصه ی را بخواند📝.. 💠هرکه میخواهد بی شدن سه ساله ی ارباب را لمس کند قصه ی دختران بی بابا شده ی ایرانی و لبنانی را بخواند.. 💠هرکه میخواهد قصه ی ام وهب را لمس کند قصه ی شیر زنان افغانستانی رابخواند... هرکه میخواهد معنای اربا ارباشدن را لمس کند قصه ی را بخواند.. 💠آری آسید مرتضی تمام تاریخ جمع شده است درقصه ی ... بازهم دارد برای کفر رجز میخواند.⚡️اما اینبار با شیعه و سنی و مسیحی و... 💠همت و چمران و باکری و باقری و کاظمی و محمدی وهاشمی همه شده اند.. حر و وهب و جون و ادحم و مالک و مجمع همه زنده شده اند.. 💠آری آسیدمرتضی ۷۲ تن شهید نینوا زنده شده اند✌️.. شمر و خولی و حرمله و ابن زیاد زنده شده اند.. قصه ی و جسارت و سربزنیزه و دست بریده و عطش😓 زنده شده است.. 💠در سوریه... در شام... اما اینبار سپاه جوانان سیدالشهداء و سربازان امام زمان به فرماندهی شاهزاده ای سه ساله در کرببلایی دیگر قدرت نمایی میکند👊... 🔸کافرهمه را به کیش خود پندارد 🔹ما را ز سر بریده میترساند😏 🔸ماخود به سر هدیه کنیم 🔹وقتی که کسی روضه ی خواند @Shahadat_dahe_haftad
📷حاصل چند لحظه #نبودن_امنیت... ترس زنان و کودکان از حمله تروریستی امروز اهواز شاید حالا فهمیده باشید برای چه در #سوریه با #داعش میجنگیدیم... عادت کرده بودیم این تصاویر را در #سوریه ببینیم #مدافعان_حرم @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
می‌گفت: رضایت بده تا به #سوریه بروم، می‌گفتم: اجازه بده #سنت کمی بیشتر شود. می‌گفت: #شیطان در کمین ماست و از آن نباید #غافل بشویم، چه تضمینی می‌کنی که چند سال دیگر، من همین #آدم باشم #شهید_سیدمصطفی_موسوی🌷 #جوانترین_شهید_مدافع_حرم @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
از وقتی عکس هایش یکی یکی در فضای مجازی📱 منتشر شدند و روی قضاوت خیلی ها خط کشیدند📵، قضاوتی که معیار و اندازه اش #چشم آدم ها بود,خط کشی که نمی توانست عکس #آخرین سلفی بابک در #سوریه را کنار عکس های قبل از اعزامش بگذارد و بپذیرد که قهرمان هر دو عکس یک نفر☝️ است. #شهید_بابک_نوری_هریس @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
#شهید_مشلب در سال 1995 میلادی در شهر تبطیه #لبنان در یک خانواده #ثروتمند به دنیا آمد، او پسری شوخ طبع و اهل کار و تلاش و بسیار #باهوش بود اما تمام پول و ماشین و #خوشی های این دنیا، او را از اهل بیت و خداوند جدا نکرد و او برای دفاع از دین اسلام و ناموس به جنگ با تروریستها در #سوریه رفت و در دومین سفرش، در حالیکه تنها 21 سال داشت، به فیض #شهادت رسید #شهید_احمد_مشلب🌷 @Shahadat_dahe_haftad
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
زندگی مشترک رو تو شهریور 91 با سفر کربلا شروع کرد.بعد از برگشتن از #کربلا یه ولیمه دادن و مراسم هم ک
🌷 💠در آرزوی ازدواج با شهید ابوالفضل راه چمنی  🔰 شهید راه چمنی متولد اسفند ماه 1364 و از 19 سالگی مربی تاکتیک در پاسداران انقلاب اسلامی ایران 🇮🇷بود 🔰من متولد 1374 بودم و با آقا ابوالفضل نسبت داشتیم و چند باری او را دیده بودم👀، در دوران دبیرستان و نوجوانی رسیدن به ایشون بود 🔰تا این که پدرم خبر داد که و خانواده اش به خواستگاری می آیند☺️ بعدها به من گفت که تا مدت ها مرا داشته است. 🔰در روز خواستگاری از کار خود گفت و احتمال این که به برای ماموریت خواهد رفت ولی من به دلیل علاقه به او💞 و ایمان قلبیش اش جواب مثبت دادم✅ 🔰و با 14 سکه بهار آزادی و یک به درخواست آقا ابوالفضل در شهریور ماه 1390 به عقد💍 او درآمدم. راوی: همســرشهید @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
تو #سوریه که بودیم چندباری دیدمش، خیلی روحیه خوب و پرنشاطی داشت، یبار دیدم که تو حرم #حضرت_رقیه برا زائرا چایی می ریزه☕️ رفتم کنارش، هم صحبت شدیم، گفت فلانی من تا #شهید نشم برنمیگردم. #شهید_حامد_جوانی @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
🌺همسر شهید مدافع حرم گفت: امین خبر داد «فقط 3 روز به #مأموریتم اضافه شده و 18 روزه برمی‌گردم.» د
💠همسفرانه ⚜قبل ازدواج هر خواستگاری که میومد به دلم نمے‌نشست🙁.اعتقاد و همسر آیندم خیلی واسم مهم بود♨️.دلم میخواست ایمانش واقعی باشه نه به و حرف.. ⚜میدونستم مؤمن واقعی واسه زن و زندگیش ارزش قائله.شنیده بودم🎧 چله خیلی حاجت میده👌.این چله رو آیت‌ الله حق شناس توصیه کرده بودن.با لعـن و چهل سلام. ⚜کار سختی بود ⚡️اما ‌به نظرم موضوع بسیار مهمی بود.ارزششو داشت☺️، واسه رسیدن به بهترینا سختی بکشم. ۴۰ روز به نیت همسر . ⚜۴،۳روز بعد اتمام چله،خواب رو دیدم.چهره‌ ش یادم نیست🗯 ولی یادمہ،لباس سبز تنش بود و رو سنگ مزارش نشسته بود.دیدم مَردم میرن سر مزارش و میخوان ولی جز من کسی اونو نمی دید👀 انگار... ⚜یه تسبیح سبز📿 رنگ داد دستم و گفت:"حاجت روا شدے...😃"به فاصله چند روز بعد اون خواب، اومد خواستگاریم. ⚜از اولین سفر که برگشت گفت:"زهرا جان،واست یه هدیه مخصوص🎁 آوردم..."یه تسبیح سبز رنگ بهم داد و گفت:زهرا،این یه تسبیح مخصوصه📿 ⚜به همه جا شده وبا حس خاصی واست آوردمش این تسبیحو به هیچ‌کس نده❌!تسبیحو بوسیدم و گفتم:خدا میدونه این مخصوص بودنش چه داره. ⚜بعد ،خوابم برام مرور شد. تسبیحم سبز بود که یه شهید🌷 بهم داده بود. راوی:همسرشهید @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
@Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
💠تا آخر بخوانید (هو الحَقُّ المُبین) همیشه روضه شنیده ایم ️اما هم عالمی دارد... 💢صحنه اول: محمدرضا از تماس گرفته️؛ پشت تلفن التماس میکند: -مامان! توروخدا دعا کن بشم. +تو شو، شهید میشی... -به خدا دیگه خالص شدم. دیگه یه ذره ناخالصی تو دلم نیست. +پس شهید میشی🕊. _ حالا که راضی شدی، دعا کن برگردم. 💢صحنه دوم: مهمان شدیم. قرار است بدنِ پاره جگرمان را تحویل بگیریم و وداع کنیم. بعد از روز دلتنگی، با خودم گفتم محکم در آغوشش می گیرم و التماسش میکنم سلام و ارادت و دلتنگی مرا به برساند. اما... ⇜ به سینه اش دست نزن. ⇜نمی شود در آغوشش بگیری. ⇜صورتش را آرام ببوس و اذیتش نکن. ⇜به زیاد دست نزن. مضطر به روی ماهش نگاه کردم و پرسیدم: ! چه کردی با خودت؟؟ 💢صحنه سوم: شب قبل از است. مادر بی تاب شده، قرار ندارد. دست به دامان شهدای شدیم . مادر با همرزم محمدرضا در کهف خلوت کرده: _ بگو محمد چطور شهید شد؟ +بگذرید... _ خودش گفت دوست دارد بی سر برگردد. +همانطور که دوست داشت شد؛ و ... 💢صحنه چهارم: برای بدرقه اش نشسته ایم کنار منزل جدیدش بی ترس و بی درد و آرام. متحیر ایستاده و این پا و آن پا می کند، _ پس چرا نمیخوانی؟ _ نیست که تکان دهم و تلقین بخوانم... 🔸حالا میدانیم ⇜اربا اربا یعنی چه ⇜ یعنی چه، ⇜ یعنی چه، ⇜ یعنی چه 🔹از تو ممنونیم که به اندازه بال مگسی، سیدالشهدا را به ما چشاندی، گوارای وجودت نازنینم. 🌾آسان و سختِ عشق، سوا كردنى نبود! 🌾ما نيز مهر و قهر تو در هم خريده ايم @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
شـنـیـده ام که این روزها حال و هوای دلـــ❤ــت را زیـر و رو کـرده... از دلتـنـگـی هایت بر روی صـفـحـه ی کاغـ📝ـذ دیده بودم...❗️ هایت را خـوانـده ام... 👈امـــــــــــــــــــــــــا انـلایـ h+ــن ک میـشوی ها را جدی بگیر..🚫 عکس پروفایلش را ک دیدی!!! انگـشـتانـت  را برای تـایــپ ب تـبـعیـد ببر...✔️ مبادا پروفایل را مجـوز ورود بدانی🚫 هر چند اگر عکسش↘️ باشد... بـرادر... آرزوی را❤️ با قسمت نکن.❌ آری ... درد ودل کردن تو را امیدوار میکند...✌️ اما یادت نرود این تو را از خاک  و ...به سواحل آنتالیا میکشاند...❗️❗️❗️ رفته رفته آرزوی شهادتت ب تبدیل میشود...❌😔 اندک اندک جای عکس دوستان شهید، عکس   جایگزین میشود🚫 طرز فکرت عوض میشود😔 تا جایی ک میگویی: " برای خودشان ما در داخل دفاع خواهیم کرد اگر دفاعی درکار  باشد..." بــــــرادر هـــــــوشـــیـــــــار بـــــــاش👂  دلـسـرد شدنت را احساس میکنی..⁉️ 🚫فـــــقــــــط یـــــادت بــــــاشـــــــد🚫 جلو جلو عواقب 📱کردنت را ب تو یاداوری کـردم... روز نگویی که ندانسته وارد پـرتــــگاه شدم مــن آنــروز بـه آگـــاهــیــت شهادت مــیــدهــم یادت باشد☝️ شیرینی شهادت ک کــمــرنــگ شود غلظت بالا میرود🔥🔥🔥 راسـتـی اول مـاجـرا را بـیـاد داری❗️❗️ 👇👇👇👇👇👇 اولین پی ام ات "سـلام خـواهـر"بود... از بعدی ها دیگر نـمیـگـویـم🙊 🤔فــقــط یــک ســوال..⁉️ هـنـوز هــم را خـواهـر صـدا مـیزنی...😔 👈 😭 @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
🌷مادرش با رفتنش به مخالفت میکرد یک روز جنایات داعش را در لپ تاپش به ما نشان داد بعد به مادرش گفت: هر سال روز برای عزاداری امام حسین(سلام الله علیه) میروی و گریه میکنی؟مادرش گفت: بله! روح الله گفت: مادر به حضرت زینب بگو برایت گریه میکنم ولی نمی گذارم پسرم بیاید... در جواب اطرافیان که می گفتند: بچه ات کوچک است نرو! میگفت: زن و بچه برای است حتی در برابر گریه ها و بی تابی های در بدرقه اش هم خودش را نگه داشت و اصلا پشت سرش را نگاه نکرد تا مبادا از رفتن منصرف شود... : آخرتتان را به دنیای فانی نفروشید و بدانید در آنجا می خواهیم به خدا در قبال خون شهدا جواب پس دهیم؛ نکند شرمنده امام حسین(علیه السلام) شویم... |🌷 @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
🌾 به پیاده روی اربعین رفتیم. محمدرضا هم خیلی اصرار داشت که بیاید ⚡️اما گفتیم که بگذار ببینیم اوضاع در چه حالی است کسب کنیم سال دیگر با هم💞 برویم. 🌾 ای که دوستش هدیه🎁 داده بود را داد تا در حرم (ع) تبرک کنم. اما من در شلوغی های حرم گمش کردم🙁 و هر چه گشتم پیدایش نکردم🚫 و خلاصه برایش یک خریدم و تبرک کردم. 🌾به جریان را گفتم،میدانستم خیلی به چفیه علاقه💞 داشت و از او کردم اما او در جواب گفت که فدای سرت من روا می شود😊. 🌾وقتی به رسیدیم در مورد حاجتش و چرایی آن از محمدرضا سؤال کردم❓ و او در جواب گفت که اگر چیزی را در ائمه گم کنی حاجت روا می شوی😍 .من حاجتم این است که بشوم .تا سال دیگر زنده نیستم🌷. 🌾من خیلی ناراحت شدم😔 و در جوابش گفتم که به عراق میروی⁉️گفت جنگ فقط آنجا نیست در هم هست من در سوریه . @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
🔰ارادت خاصی به 🌷شهید حاج‌حسین داشت. کنارقبرشهید چند دقیقه‌ای نشستیم. همان جا که نشسته بود گفت: این قطعه است، بعد از شهادتم🕊 مرا اینجا به خاک می‌سپارند. 🔰نمی‌دانستم در برابر حرف چه بگویم. سکوت همراه بغض😢 را تقدیم نگاهـش کردم. هـر بـار کـه به می‌رفت، موقع خداحافظی👋 موبایل📱، شارژر موبـایل یـا یـکی از وسـایل دم‌دسـتی و را جا میگذاشت تا به بهانه آن بازگردد☺️و خداحافظی کند. 🔰اما که می‌خواست به سوریه برود حال و هوای بسیار عجیبی داشت. همه وسایلش را جمع کردم💼 موقع بوی عطر عجیبی😌 داشت. گفتم: چه عطری زدی که اینقدر خوشبو است⁉️ گفت: «من عطر نزده‌ام🚫» 🔰برایم خیلی جالب بود با اینکه به خودش نزده ⚡️اما این بوی خوش از کجا بود. آن روز با به ترمینال رفت. مادرشان مـی‌گفتند: وقتی ابوالفضل سوارماشین شد🚎بوی می‌داد 🔰چند مرتبه خواستم به بگویم چه بـوی عـطر خـوبی مـی‌دهی امـا نشد🚫 و پدرشان هم می‌گفتند: آن روز ابوالفضل عطر همرزمان 🌷 را می‌داد و بوی عطرش بوی تابوت شهدا⚰ بود. 🔰مـوقـع خـداحافظی به گونه‌ای بود که احساس کردم ازمن، مهدی پسرمان وهمه آنچه متعلق به ما دوتاست دل کنده💕 است. گفتم: چرا اینگونه خداحافظی می‌کنی⁉️ ، نگاه دل کندن است 🔰شروع کرد دل مرا به دست آوردن و مثل همیشه کرد. گفت: چطور نگاه کنم که احساس نکنی حالت است؟! امـا هیچ کـدام از ایـن رفـتارهایش پاسخگوی بغض و اشک‌های من😭 نبود. 🔰وقتی می‌خواست از در خانه🚪 برود به من گفت: همراه من به نیا❌ و . برعکس همیشه پشت سرش رانگاه نکرد. چند دقیقه⌚️ از رفتنش گذشت. منتظربودم مثل برگردد و به بهانه بردن وسایلش دوباره خداحافظی کند.# انتظارم به سر رسید. 🔰زنگ زدم📞 و گفتم این بار وسیله‌ای جا نگذاشته‌ای که به برگردی و من و مهدی را ببینی. گفت: نه ، همه وسایلم را برداشتم. ۱۳روز بعد از اینکه رفته بود، شنبه صبح بود تلفن زنگ زد☎️، ابوالفضل از بود. شروع کردم بی‌قراری کردن و حرف از زدن. 🔰گفت: نـاراحـت نـباش، احـتمال بسیار زیاد شرایطی پیش می‌آید که ما را دوشنبه🗓 برمی‌گردانند. شاید تاآنروز با شما صحبت کنم، اگر کاری داری بگو تا انجام بدهم،یا هست برایم بزن😢 🔰تـرس هـمه وجودم را گرفت😰 حرف ‌هایش بوی و خداحافظی👋 می‌داد. دوشنبه۲۴آذر ماه همان روزی که گفته بود قرار است برگردد، ؛ معراج شهدای تهران🌷، سه‌شنبه اصفهان و چهارشنبه پیکر مطهر ابوالفضل کنارقبر آرام گرفت. @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
قبل ازدواج...💍 هر خواستگاری کہ میومد،🚶💐 به دلم نمے‌نشست...😕 اعتقاد و همسر آیندم خیلی واسم مهم بود...👌 دلم میخواست ایمانش واقعی باشہ😇 نه بہ ظاهر و حرف..😏 میدونستم مؤمن واقعی واسه زن و زندگیش ارزش قائله...🙃😌 شنیده بودم چله خیلی حاجت میده... این چله رو توصیه کرده بودن...✍ با چهل لعـن و چهل سلام...✋ کار سختی بود😁 اما ‌به نظرم ازدواج موضوع بسیار مهمی بود... ارزششو داشت، واسه رسیدن به بهترینا سختی بکشم. ۴۰ روز به نیت همسر معتقد و با ایمان... ۴،۳روز بعد اتمام چله… خواب شهیدی رو دیدم... چهره‌ ش یادم نیست ولی یادمہ... لباس سبز تنش بود و رو سنگ مزارش نشسته بود...💚 دیدم مَردم میرن سر مزارش و حاجت میخوان📿 ولی جز من کسی اونو نمی دید انگار... یه تسبیح سبز📿 رنگ داد دستم و گفت: "حاجت روا شدے..." به فاصله چند روز بعد اون خواب... امین اومد خواستگاریم...🙂 از اولین سفر که برگشت گفت: "زهرا جان…❤ واست یه هدیه مخصوص آوردم..." یه تسبیح سبز رنگ بهم داد و گفت: زهرا، این یه تسبیح مخصوصه💕 به همه جا تبرک شده و... با حس خاصی واست آوردمش...❤️😌 این تسبیحو به هیچکس نده! تسبیحو بوسیدم و گفتم: خدا میدونه این مخصوص بودنش چه حکمتی داره... بعد شهادتش…💔 خوابم برام مرور شد... تسبیحم سبز بود که یہ شهید بهم داده بود... نقل از ✍همسر 🌹 @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
حَرَم #حَضرت_زینب عَجَب حال و هوایے دارد••• #سوریہ #فِیِض_شَهادٺ چہ صفایے دارد♥️ بنویسید✍ بہ روے #ڪفن این شهدا🌷 "" چقدر عمہ ے سادات #فدایےدارد😍 "" #شهید_رسول_خلیلی #شهید_محمدرضا_دهقان @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
💠پیامبر(ص): به شهید هفت امتیاز از طرف خداوند عطا می شود، اولین آنها #بخشیدن تمام گناهان اوست بواسط
✍به روایت مادر شهید 🔰از بچگی یک خصوصیت اخلاقی‌ای که داشت، و و بود. وقتی هنوز مدرسه نمی‌رفت، او را در کلاس ژیمناستیک ثبت‌نام کردیم، روز اول که رفت، گفت «دیگر نمی روم،» گفتم«چرا مامان جان؟»که گفت «لباس‌هایشان بد است، من دوست ندارم.» 🔰حدود هفت سالگی او را در کلاس ثبت‌نام کردیم که آن را هم نرفت و گفت«لباسش کوتاه است و من دوست ندارم پاهایم بیرون باشد.» این حجب و حیا و غیرت در او ماند تا زمانی که شد. 🔰عباس 24 سالگی به شهادت رسید. در این 24 سالی که از خدا گرفت، چشمش به صورت نیفتاد و هر موقع می‌خواست با خانم نامحرمی صحبت کند، سرش پایین بود. 🔰عباس دانشگاه نرفت به خاطر اینکه دو سال کارهای رفتنش بود. اوایل ما نمی‌دانستیم که در حال انجام کارهایش برای اعزام به است ولی بعد از مدتی مطلع شدیم. در مورد دانشگاه نرفتن می‌گفت «اگر بخواهم دانشگاه بروم، پیگیری‌ام برای رفتن به سوریه، می‌شود.» 🔰سبک زندگی و روش تربیتی روی بچه اثر میگذارد، باید لقمه و پولی که در خانه آورده می‌شود، باشد. پول حلال روی بچه تاثیر می‌گذارد. در زندگی ما هیچ وقت حتی یک قران پول حرام نیامد. خدا را شکر می‌کنم که پولی که در زندگی ما آمده، حلال بوده است. عقیده دارم که دوران بارداری نیز خیلی مهم بوده و شرط است. در آن دوران غذا یا خوراکی کس را نخوردم و نماز، قرآن و ذکرها را می‌خواندم. زمان شیردهی هم به همین شکل بود. 🔰عباس طوری زندگی کرد که تا روز رفتن به من و پدرش نگفت. در کل اهل دروغ گفتن نبود، یعنی همانطور که ظاهر بسیار زیبایی داشت، هزار برابر بود و باطن بسیار خوبی داشت. 🌷 @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
وقتی مصطفی به دنیا آمد،از خدا برای او #شهادت خواستم. می‌خواستم خودم را جبران کنم،خودم از قافله عشق جا مانده‌ام،در دوران دفاع مقدس به #جبهه رفتم و #شهید نشدم و لیاقت #شهادت نداشتم اما پسرم این لیاقت را داشت یک سال و نیم آموزش می‌دید اما بخاطر سنش او را اعزام نمی‌کردند. یک هفته و 10روز خانه نمی‌آمد،می‌گفت: نمی‌خواهند من را به #سوریه ببرند آنقدر در گردان می‌مانم که #جا_نمانم. #شهید_سیدمصطفی_موسوی #شبتون_شهدایی 🌙 @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
#امير مثل خيلي از #تازه_دامادها عاشق زن و زندگي‌اش بود اما درست در زماني كه مي‌خواستند زندگي #مشتركشان را زير يك سقف آغاز كنند همه داشته‌هاي دنيايي را رها كرد و در اعزام به #سوريه #شهيد شد ... #شهید_امیر_سیاوشی #شبتون_شهدایی 👋 @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
#شهیدزنده |•✨•| حاج قاسم سلیمانےخطاب بـه رزمنـدگان: بچه هـا اگر ڪسے✋ شوقِ شهادتــ|💚|دارد آن را فعلا طلبــ|✌️|‌ نڪند. اینجـا { #سوریه } جاے شهادتـ|💔| نیست🍃 شهـادت را در جنگــ|⚔| با { #اسرائیل } از خــدا بخواهیــد❤️ @shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت+ دهه هفتاد❣
#شهیدزنده |•✨•| حاج قاسم سلیمانےخطاب بـه رزمنـدگان: بچه هـا اگر ڪسے✋ شوقِ شهادتــ|💚|دارد آن را فعلا طلبــ|✌️|‌ نڪند. اینجـا { #سوریه } جاے شهادتـ|💔| نیست🍃 شهـادت را در جنگــ|⚔| با { #اسرائیل } از خــدا بخواهیــد❤️ @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
💠من یک روز شهید می‌شوم 🌷 در شش تیرماه 1375 در شهرستان دیده به جهان گشود. هشت سالگی عضو مسجد حضرت مهدی(عج) شد. حضور چندین ساله در فضای مسجد و جلسات تاثیر به سزایی در شکل گرفتن حسین گذاشت. 🌷در 20 سالگی جذب سپاه شد. دوره‌های را پشت سر گذاشته بود. محل خدمت حسین بعد از گذراندن دوره‌های ابتدایی بود. 🌷در جمع رفقای هیئتی حسین لقب داشت. همیشه می‌گفت: «من یک روز شهید می‌شوم.» 🌷هیچ‌وقت اهل ریا نبود، اما یکجا کرد آنجایی که گفت:«بذار تا ریا بشه تا بقیه یاد بگیرند، من می‌دانم شهید می‌شوم.» همیشه می‌گفت: «من یک روز می‌شوم.» 🌷حتی یکبار هم در همان سنین نوجوانی به علت بازیگوشی معلم او را از کلاس بیرون کرد. حسین هم می‌گوید: «حالا که مرا از کلاس بیرون می‌کنید حرفی نیست، اما حواستان باشد که دارید را از کلاس بیرون می‌کنید.» 🌷چند وقتی پیگیر اعزام به شد؛ اما شرایط جوری نشد که بتواند شود. سرانجام روز 31 شهریور ماه 97 در حمله تروریست‌ها به مراسم رژه نیروهای مسلح اهواز، حسین ولایتی فر در سن 22 سالگی به رسید. 🌷 @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
🌷حسین همدانی🌷 •ولادت۲۴ آذر ۱۳۲۹ آبادان  •شهادت ۱۶ مهر ۱۳۹۴  🔹معروف به فرمانده نظامی ایرانی🇮🇷 بود، که از بنیانگذاران سپاه همدان و کردستان بشمار می‌آمد و از سال ۱۳۵۹ در جنگ💥 ایران و عراق حضور داشت. 🔸وی در تاریخ ۱۶ مهر ۱۳۹۴ در اطراف شهر حلب در ، حین مشاوره نیروهای ارتش سوریه و به گفته برخی منابع در نبرد علیه نیروهای داعش👹 و به روایتی دیگر درحین فرار از کمین، در اثر سانحه رانندگی، کشته شد و به رسید🌷 🔹همدانی فرماندهٔ سپاه پاسداران است که تاکنون در حین جنگ داخلی سوریه درگذشته‌🕊 است. 🌷 ‌ @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
💢وارد که شدیم برای عرض ادب به بارگاه و سلام الله علیهما رفتیم. بعد از آن هم در محل خود مستقر شدیم. ▪️روز بعد برای شناسایی محیط پیرامون حرکت کردیم. چند قدم🚶 که رفتیم دیدم محمود پوتین هایش را از پا درآورد و با به راه افتاد.🙁😢 ‌ ▪️مدام می پرسیدیم چرا این کار را انجام میدهی آقا محمود؟ هنوز چند متری بیشتر نرفته بودیم که دیدیم نشست و شروع کرد به 😭. هر چقدر اصرار میکردیم بلند نمیشد چند نفری زیر بغلش را گرفتیم و بلندش کردیم. بلند بلند گریه میکرد و میگفت خدایا حضرت زینب کبری سلام الله علیها چطور این مسیر سنگلاخی را با پای پیاده با بچه های کوچک راه رفته آن وقت من چند متر بیشتر نمیتوانم بروم!😭💔 ‌ ▪️بعد گفت رفقا بیایید تا آنجا که میشود سنگها را از جلو پای برداریم، همانطور که اباعبدالله خارهای اطراف خیمه ها را برداشت که در پای کودکان و اهل حرم نرود. 😔☝️ راوی:همرزم شهیدمدافع‌حرم ‌🌹 @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
☆❣★در آرزوی شهـادت★❣☆ 🔸عباس در آخرین روزهای قبل از رفتنش🚶 می گفت: بعضی‌ها می‌گویند کسانی باید به جنگ‌ بروند که داشته باشند 🔹ولی در این جنگ مانند ، جوانان خط شکن لازم است و یکی از این جوانان خط شکن و فدایی بود💪 🔸تنها ۴۰روز قبل از اینکه به اعزام شود نامزد💍 کرده بود. تقریباً ۴۰ روز بعد از اعزام هم به رسید. 🔹میگفت این همه شبکه‌های ماهواره‌ای و اینترنت📳 و شبکه‌های اجتماعی فضای شهر را پر کرد‌ه‌اند، اما باید دیندار باشیم👌 🔸اینکه توانستیم دیندار بمانیم یعنی به مرز رسیدیم و شهیدیم🌷 پس باید مراقب باشیم را از دست ندهیم🚫 @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣