eitaa logo
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
1.7هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
640 ویدیو
0 فایل
--------♥️🔗📜----^^ #حاج‌قاسم‌سلیمآنی⟀: همان‌دخترکم‌حجاب هم👱🏻‍♀ࡆ• دختر‌من‌است🖐🏼ࡆ• دخترماوشماست ♡☁️ #قدرپدررامیدانیم:)🌱🙆🏻‍♀️ ارٺـباٰطـ📲 بـآ مـآ؛ @A22111375 🍃°| ادمین تبادل
مشاهده در ایتا
دانلود
همه با هم را جشن بگیریم ✊ بخوانید 👇 💠حرکتی ماندگار از به نقل از ⚜ایشان هر ساله به جای عید نوروز، را جشن🎉 میگرفتند و سفره ای رنگین در کنار پهن میکردند و از مهمانان پذیرایی🍱 میکردند. ⚜اعتقاد داشتند که عید عید غدیر است👌 و سرمای کینه را با بهار ولایت🌸 پشت سر گذاشتیم... 💠 بود و همه خاله ها و دایی ها خونه پدربزرگ جمع شده بودیم... دایی تازه نامزد کرده بود😍... بعد از ناهار🍲 دیدم دایی و همسرشون رفتن بیرون. ⚜وقتی اومدن تو اتاق روی میز یه چیزایی میچیدن که برای ما ها خیلی جلب توجه میکرد😃.. ⚜یکم که گذشت،متوجه شدیم به مناسبت عید غدیر برامون جشن گرفته🎊 وبه تک تک خواهر ها و خواهر زاده ها هدیه🎁 داده بود واقعا کننده بود.. ⚜اولین باری بود که تو عید غدیر از غیر عیدی🎁 میگرفتم.دایی خیلی به عید غدیر زیاد می کردند و همیشه میگفتن که عید مسلمین ،عید غدیره👌.. 🌷 @Shahadat_dahe_haftad
رو سینه و جیب پیراهنش نوشته بود: " آنقدر غمت به جان پذیرم #حسین تا عاقبت قبر تو را به بر بگیرم #حسین " بهش گفتند: #محمد چرا این شعر رو روی سینه ات نوشتی؟ گفت: میخوام اگه که قراره #شهید بشم تیر از دشمن درست بیاد بخوره وسط این شعر وسط سینه و قلبم... بعد از عملیات والفجر هشت بچه ها دنبال #محمد می گشتند تا اینکه خبر اومد #محمد به #شهادت رسید درست تیر خورده بود وسط این شعر... #شهید_محمد_مصطفی‌پور @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❤️🍃| چندین بار گفته بود که بریم بال،اما هر دفعه مشکلی پیش میومد و نمیشد بریم. یه روز بالاخره قسمت شد و رفتیم باهم. وقتی رسیدیم گفت رو لباساتون این لباس هایی که اینجا گذاشتن بپوشید که یهو اتفاقی واستون نیفته.به منم گفت چند تا بپوش که خواستیم بزنیمت زیاد کبود نشی،فقط یکم کبود شی.😂 گفتم ممنون از لطفت واقعأ هههههه،رفیقایی مثل تو کم هستن...😒 من 4دست لباس پوشیدم و از شانسمون لباس آخری رنگش خاکی بود و با بقیه کامل فرق داشت.کامل قابل شناسایی بود.هر کی لباس خاکی میدید میگفت این فلانی هست و بزنیمش😩 اکثرشم زد.🙂 لطف زیادی به من داشت 😂بدش با خنده میگفت من زدمت.شانس آوردم کلاه ایمنی سرم بود،☺️ با محمد خیلی شوخی و خنده داشتم.اومدم گفتم شانس ما همش خورد تو سر.گفت خوبه که، سرت رو از دست میدی.🙈 گفتم پس از نشانه های الهی هست و خندیدم گفتم پس وای بحال تو که همه تیرا میخوره تو شکم و پهلوت..😢 «اما وقتی شهید شد،وقتی دیدمش و درمورد شکم و پهلوش شنیدم گفتم وای بحال من..» آخرشم که با نقشه پلیدانه ی یکی از رفقارو تیر بارون کردیم و باهاشم عکس انداختیم😂 خیلی خوب بود خدایی روز خوبی بود.روزای خوب زیادی با محمد داشتم.جز خنده رو من ندیدمش.واقعأ الان دلتنگشم.💔 @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣