eitaa logo
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
1.8هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
640 ویدیو
0 فایل
--------♥️🔗📜----^^ #حاج‌قاسم‌سلیمآنی⟀: همان‌دخترکم‌حجاب هم👱🏻‍♀ࡆ• دختر‌من‌است🖐🏼ࡆ• دخترماوشماست ♡☁️ #قدرپدررامیدانیم:)🌱🙆🏻‍♀️ ارٺـباٰطـ📲 بـآ مـآ؛ @A22111375 🍃°| ادمین تبادل
مشاهده در ایتا
دانلود
*دوست دارم زودتر خانوم خونه م بشی * طنین صدایش مدام توی گوشم می پیچید. مطمئن بودم زهرا بانو هم نسبت به این تصمیم واکنش نشان می دهد.چرا که مدام به فکر جهزیه اک بود آن هم به بهترین شکل ممکن.چیزی که زیاد برای خودم مهم نبود.حتی به صالح نگفتم که خانه رع چه کار کنیم ؟ خیلی کار داشتیم و این پیشنهاد صالح همه را سردرگم می کرد. درست مثل تصورم زهرا بانو کلی غر زد و مخالفت کرد اما بابا انقدر گفت و گفت و گفت که سکوت کرد و کم و بیش متقاعد شد. اینطور که فهمیدم هنوز قرار بود با سلما و پدرش توی خانه ی پدرش زندگی کنیم.مشکلی نداشتم اما از صالح دلخور بودم که درمورد این مسائل با من چیزی نمی گفت. از طرفی هم نگران بودم. از این همه اصرار و عجله واهمه داشتم و سردرگم بودم برای تشکیل زندگی جدید. دو روز بود که صالح را ندیده بودم.انگار لج کرده بودم که حتی به او نمی گفتم یک لحظه به دیدارم بیاید و خودم هم با او تماسی نداشتم.اصلا این سکوت صالح هم غیر طبیعی بود. انگار چند شهر از هم فاصله داشتیم و همسایه ی دیوار به دیوار هم نبودیم.بی حوصله و بغض آلود بیرون رفتم. مدتی بود به پایگاه نرفته بودم.هنوز پیچ کوچه را رد نکرده بودم که ماشین صالح از جلویم رد شد. بی تفاوت به راهم ادامه دادم.صالح نگه داشت و صدایم زئ توجه نکردم. _مهدیه جان...مهدیه خانوم...ایستادم اما به سمت او نچرخیدم.ماشین را خاموش کرد و به سمتم دوید. _خانومی ما رو نمی بینی؟ بدون حرکتی اضافی گفتم: _سلام... _سلام به روی ماهت حاج خانوم _هنوز مشرف نشدم.پس لطفا نگو حاج خانوم. _چی شده خانومم؟با ما قهری؟نمیگی همسایه ها ببینن بهمون می خندن؟ _همسایه ها جای من نیستن که بدونن چی تو دلم می گذره _الهی من فدای دلت بشم که اینجوری دلخوری. می دونم...به جان مهدیه که می خوام دنیا نباشه خیلی سرم شلوغ بود.الان هم باید برگردم محل کار.فقط چیزی لازم داشتم که برگشتم .قول میدم شب بیام باهم حرف بزنیم.باشه خانومم؟! مظلومانه به من خیره شده بود.گفتم: _لطفا شرطمون یادت نره. باتعجب به من نگاه کرد.گفتم: _اینکه مواظب خودت باشی. لبخند زد و دستش را روی چشمش گذاشت. سوار ماشینش شد و با عجله دور شد.آهی کشیدم و راهی پایگاه شدم. @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
#شهید_حسین_بواس🌹 #وصیتنامه🍃 خدایا نمی دانم کِی ، کجا و چگونه مرا خواهی برد... ولی از تو میخواهم زمان مرگم، مرا در راه حفظ و نگهداری از دینت ببری. شهادت ۱۳۹۵ خانطومان ، سوریه #اَلْلٰهُمَ‌الْرزُقْنٰا‌شَهادتَه🍃 @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
؟! گر تمام شهر زلیخا شوند و جلوه گری کنند ⬅تو یوسف باش ⬅یوسف گونه ببین ⬅یوسف گونه رفتار کن خدا را چه دیدی شاید ⬇ با یوسف بودن تو ↩زلیخا هم به خود آمد. @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
#شهید_احمد_مکیان #شهید_دهه_هفتاد کنار امام زمان #قسمت_101 بعد از شهادتش مادرش تعریف میکرد یک رو
وصیت نامه بسم رب شهدا و صدیقین دل نوشته ای به رسم وصیت نامه ... خدایا ما با تو پیمان بسته بودیم که تا پایان راه برویم و بر پیمان خویش استوار مانده ایم خدایا های و هوی بهشت را می بینم چه غوغایی! حسین علیه السلام به پیشواز یارانش امده است چه صحنه ای فرشتگان ندا میدهند که هم رزمان ابراهیم، همراهان موسی،هم دستان عیسی هم کیشان محمد هم سنگران علی همفکران حسین و همگامان خمینی و خامنه ای از سنگر کربلا امده اند چه شکوهی چرا ما باید همیشه شاهد شهادت و عروج برادری باشیم و حسرت بخوریم که چرا ما از این قافله عقب مانده ایم چرا فقط ما باید زیر تابوت انها را بگیریم و دیگران زیر تابوت ما را نگیرند آخر صبر و تحمل تا کی؟ ما هم دوست داریم شهید بشویم و مشمول ایه کریمه و لا تحسبن الذین قتلوا باشیم ما هم دوست داریم سرمان در دامان سرورمان حسین بن علی علیه السلام قرار بگیرد و دوست داریم از دست حضرتش آب بنوشیم پس حال که این سعادت در خانه ما را که کوبیده است سراسیمه به طرفش می شتابیم و خود را از جام شهادت سیراب می کنیم و جهان و این دنیا را با تمام مظاهر فریبنده اش ترک می کنیم و به حقیقت و ذات دنیا که همان آخرت است می رسیم ای کاش پر داشتم و میتوانستم بار دیگر خانواده ام را مخصوصا مادر و همسرم را ببینم ولی نه خدایا چون این هجرت و جدایی در راه توست با جان و دل آن را خریدارم در حالی می نویسم که امیدی به شهادت ندارم مگر به فضل و کرم خداوند متعال زیرا ما بنده نافرمان بردار درگاه خداوند بوده ایم که اگر بخواهیم خود را از شهدا و شاهدان حقانیت خداوند تبارک و تعالی بدانیم دچار جرم دیگری شده ایم دوست دارم اگر جنازه ام به دست شما رسید پیکر بی جان مرا غریبانه تحویل بگیرید غریبانه تشییع کنید و غریبانه در بهشت معصومه قم قطعه ۳۱به خاک بسپارید و روی سنگ قبرم چیزی ننویسید و اگر خواستید چیزی بنویسید فقط بنویسید تنها پر کاهی تقدیم به پیشگاه حق تعالی حتما چنین کاری بکنید چون من از روی پرنور و با جمال شهدای گمنام خجالت می کشم که قبر من مشخص و جناره ام با احترام تشییع و دفن شود ولی آن نوگلان پرپر روی دشت ها و کوه ها بی غسل و کفن بمانند یا زیر تانک ها له گردند ای ای امت دلاور حزب الله ای کسانی که اگر پایش بیفتد حاضرید تمام هستی تان را تقدیم اسلام کنید من که چیزی نداشتم هستی من یک جان بود که به پای رهبرم عزیزم و امت حزب الله فدا کردم ولی افسوس که یک جان بود کاش چندین جان داشتم و آنها را به پای رهبرم و کوی عشق حسین می ریختم و به اندازه یک لبخند او را شاد می کردم به نماز اول وقت پایبند باشید و بر خواندن قرآن مخصوصا معنایش تداوم و پشتیبان ولایت فقیه باشید از همه تقاضا دارم طوری عزاداری نکنید که باعث خوشحالی دشمنان شود جشن بگیرید تا کور دلان بدانند که ما سعادت را در شهادت می دانیم اگر کسی از اهل فامیل و دوست و آشنا خدایی نکرده گفت فلانی رفت و ای کاش زنده بود و... به ایشان بگویید که احمد جایش خوب است و شما فکری به حال خود بکنید که هنوز مانده اید... @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
☘ بچه ها هممون یه روز میمیریم! و بخاطر گناهامون به غلط کردن میفتیم! پس بیاین قبل اینکه به غلط کردن بیفتیم یه غلطی بکنیم! @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بوی صبــح می‌دهید و گنجشک‌ ها از طراوت شما پرواز می کنند ، حسودی‌ ام می‌ شود به دل هایی که هر صبح بدرقه‌ تان می‌ کنند ... 📎سلام ،صبـحتون شهـدایـی🌺 @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
#مهدی_جان ای پسر فاطمه، نور هدی سبزترین باغ بهار خدا با تو دل از غصه رها می شود پاک تر از آینه ها می شود #یا_مهدے_ادرکنـــــے #اللهم_عجل_لولیک_الفرج @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 احترام به والدین علیه السلام فرمودند: یعقوب با دیدن یوسف پیاده شد، یوسف خواست پیاده شود، اما مقام و ریاست نگذاشت تا در مقابل پدر پیاده شود، همینکه بر پدر سلام کرد، جبرئیل بر نزد یوسف آمد و گفت: ای یوسف خداوند متعال به تو می گوید: چه شد که در مقابل بنده شایسته من پیاده نشدی؟ این مقام و ریاست؟ باز کن کف دست خود را، یوسف دست خود را گشود، ناگاه نوری از میان انگشتانش خارج شد، پرسید: این چه بود؟ جبرئیل گفت: (نور پیامبری بود) هرگز از نسل تو پیامبری نخواهد آمد، این مجازات تو بود بخاطر برخورد تو با یعقوب که در مقابل او پیاده نشدی. @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
‌   ‌ ◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❣•° ❁ ◇❥ ❁ سرزمین من بودند که زودتر از شان به مردانگے رسیدند. وبے مثال ترین را براے سرزمین واعتقاداتشان آفریدند. کہ همیچگاه بہ دنبال قدردانے و قدرشناسے از خود نبودند. وخالص ترین ایرانیان بودند کہ دشمن این مرز و بوم را بہ خاک نشاندند.. ❣یاد ونامتان گرامے مردان کوچک سرزمینم❣ شادی روح شهدا صلوات💐 @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
👌 جان شیرین به تو تقدیم نخواهیم نمود زندگی سخت کہ شد میل شهادت کردیم.. @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
✨هرڪس براے دیده شُدن ڪـار نڪنـد☝️ خُـدا براے دیده شدنش ڪار مےکنـد 💪😻 یڪـی مثلِ #شهیدابراهیمـ_هادے @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
1_43323994.mp3
2.57M
| لباس خاکیمو بیار مادر جبهه علمدار و علم میخواد😰 بزار برم که عمه سادات بازم مدافع حرم میخواد 😭 مداحی حاج مهدی رسولی http://eitaa.com/joinchat/2443706369Cf2cb04cbae کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
👑 در این زمانہ اگر بہ خاطر "حرف مردم" تغییر ڪنے . این جماعتـ هر روز را جور دیگر مےخواهند 😒 . ولے😌☝️ لبخند خالق را به هیچ حرفے ترجیح نده 😉 . را "عاشِقانہ" انتخابــ ڪن 😍‌ @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
مهدی، مهدی، یاسر بگوشی؟ مهدی جان به گوشم.📞 یاسر جان به بچه ها بگو :خط به خطی که تو فضای مجازی می نویسن رو همه شهدا می بینن! !📞 و لا تحسبن الذین قتلوا في سبيل الله امواتا بل احیاعند ربهم یرزقون #تقوای_مجازی @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
👌 💭 دختری یک تبلت خریده بود. پدرش وقتی تبلت را دید پرسید: وقتی آنرا خریدی اولین کاری که کردی چی بود؟ دختر گفت: روی صفحه اش را با برچسب ضدخش پوشاندم و یک کاور هم برای جلدش خریدم. 💭 پدر: کسی مجبورت کرد اینکار را بکنی؟ دختر: نه! پدر: به نظرت با این کارت به شرکت سازنده اش توهین شد؟ دختر: نه پدر، اتفاقا خود شرکت توصیه میکند که از کاور استفاده کنیم. 💭 پدر: چون تبلت زشت و بی ارزشی بود اینکار را کردی؟ دختر: اتفاقا چون دلم نمیخواهد ضربه ای بهش بخوره و از قیمت بیفته این کار را کردم. پدر: کاور که کشیدی زشت شد؟ دختر: به نظرم زشت نشد؛ ولی اگه زشت هم میشد، به حفاظتی که از تبلتم میکنه می ارزه. 💭 پدر نگاه با محبتی به چهره دخترش انداخت، و فقط گفت: @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
{ }° مگه میشه کسی یادگاری هاشو دور بندازه یا از خودش جدا کنه ! منم بهترین یادگاری را که از *مادرم زهرا* به ارث رسیده ازخودم جدا نمیڪنم @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
شب سر سفره شام بودیم که صالح آمد.یک شاخه گل و جعبه ی کادویی در دستش بود. هرچه اصرار کردیم گفت شام خورده.زهرا بانو غذایم را توی سینی گذاشت و گفت ببرید با هم بخورید.باهم به اتاقم رفتیم.سینی را گوشه ای رها کردم.و کنار صالح روی تختم نشستم. انگار تازه پیدایش کرده بودم.هنوز هم دلخور بودم اما دلم نمی آمد به سرش غر بزنم.جعبه کادویی را باز کردم.ادکلن بود.کمی دلم فشرده شد. _چی شد مهدیه جان؟خوشت نیومد؟ _نه...یعنی...اتفاقا خیلی هم خوش رایحه ست.فقط... _فقط چی خانوم گل؟ _صالح جان مگه نمیدونی عطر جدایی میاره؟ خندید.دستی به موهایم کشید و آنها را پشت گوشم پنهان کرد. _عزیز دلم بد به دلت راه نده.من که می دونم...مگه اینکه فقط مرگ ما رو از هم جدا کنه که اونم مطمئنم حضرت عزرائیل جرات نمی کنه سراغ من بیاد وگرنه با تو طرفه. خندید و ریسه رفت.با مشت به بازویش زدم و اخم کردم و گفتم: _زبونتو گاز بگیر. _مهدیه جان...عطر از چیز هایی بوده که پیامبر خوشش می اومده.بهتره روایات و احادیث بیشتر مد نظرت باشه تا این حرف های کوچه خیابونی.حالا بگو ببینم چرا عصر ازم دلخور بودی؟ نگاهش کردم و چیزی نگفتم.خودش می دانست چرا،اما می خواست با حرف زدن مرا سبک کند. _سکوتت هم قشنگه خانوووووم. بوسه ای به پیشانی ام زد و گفت: _می دونم.دو روزه نبودم و کم کاری کردم اما به جون خودت اینقدر سرم شلوغ بود که گفتنی نیست. _روزا سرت شلوغ بود،نمی تونستی شبا بهم زنگ بزنی؟ _بخدا اگه بگم عین جنازه می افتادم و خوابم می برد باورت میشه؟ تنم لرزید.بغض کردم و گفتم: _این اصطلاحات قشنگ چیه به خودت نسبت میدی آخه؟! چشمکی زد و گفت: _ببخشید.خب بیهوش می شدم. چیزی نگفتم. _عروس خانومم آمادگی داره واسه پس فردا؟! چه می گفتم؟نه لباسی نه آرایشگاهی نه... آمادگی از نظر صالح به چه معنا بود؟همین را از او پرسیدم.به چشمانم زل زد و گفت: _تو چطور مراسمی دلت میخواد؟ _من؟!!!خب...نمی دونم بهش فکر نکردم. فقط اینو می دونم که از اسراف متنفرم. لبخندی زد و گفت: _خانومِ خودمی دیگه...مهدیه جان من از یه رستوران همین نزدیکیا پنجشنبه رو رزرو کردم برای شام عروسیمون.عصر هم نوبت محضر گرفتم. فقط تو فردا با من و سلما بیا هم لباس انتخاب کن هم وقت آرایشگاه بگیر.روز جمعه هم با هم میریم پابوس آقا بعدش هرجا تو بگی... ابروهایم هلال شد و گفتم: _صالح...خیلی همه چیو آسون میگیری... من هنوز جهیزیه نگرفتم.زهرا بانو ناراحته. فقط یه بچه دارن و اونم من.تکلیف خونه چی میشه؟آخه کلی کار داریم این تصمیم یهویی چی بود گرفتی؟ با آرامش دستم را گرفت و گفت: _نگران نباش.بخدا تشکیل زندگی اونقدری که همه غولش کردن،چیزی نیست.مامان زهرا بعدا می تونه سر فرصت برات جهاز بگیره. الان ما می خوایم تو یه اتاق پیش بابا اینا زندگی کنیم تا چند ماه بعد که خونه بگیرم.پس فعلا احتیاجی به وسایل خاصی نداریم.فقط یه تختخواب دونفره که... سرم را پایین انداختم.گوشی را از جیبش درآورد و عکسی را به من نشان داد.تخت دونفره ساده اما شکیلی بود که روتختی آبی داشت و به فضای اتاق صالح می آمد. _دیروز آوردمش.کلی با سلما کشیک دادیم که تو متوجه نشی.لا به لای کارای خودم که سرم حسابی شلوغ بود این کارم انجام دادم.خواستم غافلگیرت کنم. تصمیم گرفتم من هم کمی به سادگی فکر کنم. _پس منم لباس عروس نمی پوشم. _چی؟ چرا؟ _خب کرایه ش گرونه میریم یه لباس ساده ی سفید می گیریم.بعد میریم محضر. _نه...نه...اصلا حرفشو نزن _ااا...چرا؟ _خب من دوست دارم عروسمو تو لباس ببینم. _اینم شد قضیه ی حلقه؟خیلی بدجنسی. _نه قربون چشمات.خودم دلم می خواد لباس بپوشی.دیگه... _دیگه اینکه...من می ترسم.یعنی سردرگمم. _سردرگم!!!چرا؟ _خب یهو می خوام بشم خانوم خونه.نمی دونم چه حسیه؟من هنوز باهاش مواجه نشدم. خندید و گفت: _خب چرا از چیزی می ترسی که باهاش مواجه نشدی؟ سکوت کردم.درست می گفت.باید خودم را به داخل ماجرا هول می دادم. @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
روز قیامت بعضیا ناله میزنن 😩ای کاش بافلانی رفیق نبودم 🔻دوستی بااون، 🔻منو از خدا❣ ♦️غافل کرد…😭 👤👈اون دوست میتونه ⛔️همکلاسی یایه رفیق مجازی باشه 📛یاحتی یه کانال مستهجن❕📵 @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
#وصیتنامه ◣••• دعا ڪنید ڪربلایے شویمـ سپس شـهید باشیمـ نہ این ڪه فقط شـهید شویمـ اگر شـهید نباشیمـ ڪربلایے نباشیمـ ڪه شـهید نمےشویمـ #شهید_مهدی_حیدری @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣