eitaa logo
♡عشق من حجاب ♡
2.1هزار دنبال‌کننده
37.9هزار عکس
24.4هزار ویدیو
500 فایل
🌹بانویی از تبار زهرا🌹 چادرم یادگار مادرم زهراست♥️ کپی؟! `یه استغفرالله واسمون میگین..` کپی از اسم و پروف؟! راضی نیستم! تبلیغاتمونه:) @tabligat59 جانم؟! https://daigo.ir/secret/54018085 لحظه رویش! ¹⁴⁰⁰٫³٫¹⁵ 2k...✈️‌...3k
مشاهده در ایتا
دانلود
ما را بخر، گر نخری تا به روز حشر چون جنسِ بد، کسی دلِ ما را نمی‌خرد...
🌱🍃🌱🍃 سر عاشق شدنم لطف طبیبانه توست ور نه عشق تو کجا این دل بیمار کجا
『💚‌🌹』 آهای‌ رفقا 🖐🏻 دقت‌ کردید نمکدون‌ (عج) چه‌ جنس عجیبی‌ داره 🙂 خیلی‌ وقتا‌ زدیم‌ شکوندیم ... اما‌ بازم‌ نمک‌ داره :) 💔 چه‌ خوبه‌ توو‌ این‌ دور‌ه زمونه 🍃 💞 از‌ یادش‌ غافل‌ نشیم ... و‌ به‌ خاطر‌ روی‌ گلش‌  گناه‌ نکنیم
روز جمعه! شادی 10صلوات هدیه نگاه زیبایش!🌸..
{ و باز روزِ جمعه باز اشک و آه و گریه }💔
جمعه و بار غمش، می آیی میدانم... ولی کی و چه موقع!💔 نمیدانم وقتی بیایی هستم یا نه..!🚶‍♀
۵۳۰تایی😊😊🎉🎉🤩🤩💃❤️😍😍🎊😘☺️😔🤩😍🎉😊😊🎉🌹💃❤️❤️❤️💃🤩🎉🎉 بریم برسیم به۵۴۰تایی🤩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فقط ۲۰تا دیگه زود باشید😊🎉🎉💃🤩🤩
يه روزى به همه‌ى مُشكلاتى كه الان دارى ، ميخَندى!
هیچ چیزی بی دلیل تو ذهنت نمیاد پس اگه هدفی تو ذهنته برو دنبالش قطعا بهش میرسی رفیق!❤️✨
رویاهای خودتو بساز ؛ وگرنه شخص دیگه ای تو رو استخدام میکنه تا رویاهاشو بسازی ☁️🌿 !
ڪاش بنویسند روزی به دیوار بقیع،مهدی فاطمه آید به تماشای ضریح....✏️
🌸 ⃟ ⃟☁️در این دنیا اگر غم هست؛ صبوری کن ، خدا هست !🌱🙂
اَلیسَ‌الله‌بکَاف‌عَبَدهُ آیا‌خدا‌برای‌بندگانش‌کافی‌نیست؟ :)
آܥ‌ܩ ܟ̇ߺﻭࡅߺ߲ܣ ܝ‌̇̇ࡅܥ‌ࡏަࡅ࡙ߺ ܟ̇ߺﻭܥ‌ࡅߺ߳ ࡅߺ߲ߊ‌‌ܝܝ݅ܝ..🌈🍃
‹📓🖇› . . مـۍ‌دهـد‌‌ایـن‌دل‌گواهـۍ‌پیـر‌مـٰا‌سـید‌عـلۍ پـرچم‌از‌دسـت‌او‌بـر‌دستـٰان‌مھدۍ‌میـرسد..! . . <📓🖇>
-وَنَجِّنَا بِرَحْمَتِكَ گاهی‌‌خیلی‌سخت‌میشود نجاتم‌میدهی؟💙📖
|°•🕊🌹| طنز جبهه|😁| لبخند های خاکی|🤓| خرمشهر بودیم ! آشپز و کمک آشپز |👨‍🍳| تازه وارد بودند و با شوخی بچه ها نا آشنا |😐| آشپز سفره رو انداخت وسط سنگر و بعد بشقاب ها |🍽| رو چید جلوی بچه ها رفت نون بیاره که علیرضا بلند شد |🧔🏻| و گفت ( بچه ها ! یادتون نره ! ) |👍🏻😎| آشپز اومد |👨‍🍳| و تند تند دوتا نون |🥖| گذاشت جلوی هر نفر و رفت|🚶‍♂️| بچه ها تند ، نون ها رو گذاشتند زیر پیراهنشون|🤭🤦‍♂️| کمک آشپز اومد نگاه سفره کرد ، تعجب کرد|🙄😳| تند تند برای هر نفر دوتا کوکو |🥔🥚| گذاشت و رفت| 👣| بچه ها با سرعت کوکوها رو گذاشتند لای نون هایی که زیر پیراهنشون بود| 🤦‍♂️😄| آشپز و کمک آشپز اومدن بالا سر بچه ها |💔😡| زل زدند به سفره |👀| بچه ها هم شروع کردند به گفتن شعار همیشگی ( ما گشنمونه یا لله ! ) |🥄| که حاجی داخل سنگر شد و گفت چخبره ؟ |🤷‍♂️| آشپز دوید |🚶‍♂️|روبروی حاجی و گفت حاجی اینا دیگه کیند... |😡| کجا بودند! دیوونه اند یا موجی ؟!!|😬😶| فرمانده با خنده پرسید چی شده ؟ |😁| آشپز گفت تو چشم بهم زدنی مثل آفریقائی های گشنه هرچی بود بلعیدند !!|😂😂😂| آشپز داشت بلبل زبونی میکرد که بچه ها نون ها و کوکو ها رو یواشکی گذاشتند تو سفره حاجی گفت این بیچاره ها که هنوز غذاشونو نخوردند |😳🤷‍♂️| آشپز نگاه سفره کرد ، کمی چشماشو باز و بسته کرد |😳🙄| با تعجب سرش رو تکونی داد |🤭| و گفت جلل الخالق !؟ اینها دیوونه اند یا اجنه؟! |😱| و بعد رفت تو آشپز خونه.... هنوز نرفته بود که صدای خنده بچه ها سنگرو لرزوند|🤣🤣🤣🤣🤗| ›⤷⸀💕🌿˼ 🤣 🥀
😂 🌸😆 🌧⚡️ پسر فوق العاده بامزه و دوست داشتنی ای بود بهش می گفتند آدم آهنی! یک جای سالم در بدن نداشت😕 یک آبکش به تمام معنا بود 👐🏻 آنقدر در طی سال های جنگ تیر و ترکش خورده بود که شده بود کلکسیون تیر و ترکش 💘 🍃 دست به هر کجای بدنش می گذاشتی جای زخم و جراحت کهنه و تازه بود اگر کسی نمی دانست و جای زخمش را محکم فشار می داد و دردش می آمد، نمی گفت: آخ آخ آخ 😫 بلکه با یه ملاحت خاصی 😌 نام عملیاتی که آن زخم یادگار آن بوده را به زبان می آورد 🌻مثلا: کتف راستش را اگر کسی محکم می گرفت، می گفت: آخ بیت المقدس🤣 . کمی پایین تر : آخ والفجر مقدماتی 😄 . آخ فتح المبین 🤣 . آخ کربلای پنج 😂 بچه ها هم عمدا اذیتش می کردند و صدایش را به اصطلاح در می آوردند تا تقویم عملیات ها را مروری کرده باشند 😁