eitaa logo
♡عشق من حجاب ♡
2.1هزار دنبال‌کننده
37.9هزار عکس
24.5هزار ویدیو
500 فایل
🌹بانویی از تبار زهرا🌹 چادرم یادگار مادرم زهراست♥️ کپی؟! `یه استغفرالله واسمون میگین..` کپی از اسم و پروف؟! راضی نیستم! تبلیغاتمونه:) @tabligat59 جانم؟! https://daigo.ir/secret/54018085 لحظه رویش! ¹⁴⁰⁰٫³٫¹⁵ 2k...✈️‌...3k
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🌺هدیه به روح شهدای عزیز ،صلوات🙏🙏🙏
حـضـرت‌مــادر...! ❤️
﷽ 🍂هواشناسی اعلام کرد:🍁 🍁هوای مهدی فاطمه را داشته باشید، زیرا خیلی تنهاس..... سلامتی و ظهورش نفری پنج صلوات سهم شماست
هر‌زمان... جوانی‌دعای‌فرج‌مہدی"عج" رازمزمہ‌کند " همزَمان‌‌امام‌زمان"عج" دست‌هاےمبارڪشان‌رابہ سوۍ‌آسمان‌بلندمیکنندو‌ براۍ‌آن‌جوان‌دعامیفرمایند؛ چہ‌خوش‌سعادتندڪسانۍڪہ حداقل‌روزیۍیڪ‌باردعآۍفرج را‌زمزمہ‌میڪنند (: - اَللّهُمَّ‌عَجِّل‌لِوَلیِّکَ‌الفَرَج
وقتی شهر مسیحی نشینِ بیجی توسط همرزمان حاج قاسم آزاد شد، یک زن مسیحی روی دیوار کلیسا نوشت: مریم مقدس راحت بخواب که دیگر مسیح به صلیب کشیده نمی‌شود؛چون فرزندان زهرا(س) رسیدند!
"صبر" نام دیگر مادران شهدا ...💔
✨بخوان دعای فرج را 🌺 دعا اثر دارد 🤲 دعا کبوتر🕊 عشق❤️ است و بال و پر🌱 دارد ✨
🌱 بِسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم 🌱 ۞اَللّهُمَّ۞ ۞کُنْ لِوَلِیِّکَ۞ ۞الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ۞ ۞صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلی آبائِهِ۞ ۞فی هذِهِ السّاعَه وَفی کُلِّ ساعة۞ ۞وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً۞ ۞وَعَیْناً حَتّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ۞ ۞طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها۞ ۞طَویلا۞
بعضیﻫﺎ‌ﻣﻴﮕﻦ‌:‌ﺑﺎﺑﺎ‌ﺩﻟﺖ‌ﭘﺎﮎ‌ﺑﺎشه! دیگه‌نمازهم‌نخوندی‌عب‌نداره:/ : آنکس‌که‌توراﺧﻠﻖﮐﺮﺩﻩﺍﺳﺖ، ﺍﮔﺮ‌ﻓﻘﻂ‌ﺩﻝﭘﺎﮎبرايشﮐﺎﻓﯽ‌ﺑﻮﺩ، ﻓﻘﻂﻣﯿﮕﻔﺖ:(ﺁﻣﻨﻮﺍ...) ﺩﺭﺣﺎﻟﯿﮑﻪﮔﻔﺘﻪ:‏[ ﺁﻣَُﻨﻮﺍ ﻭَ ﻋَﻤِﻠُﻮﺍ ﺍﻟﺼَّﺎﻟِﺤﺎﺕ ‏] ﯾﻌﻨﯽ‌: «ﻫﻢ‌ﺩﻟﺖ‌ﭘﺎﮎ‌باشه،ﻫﻢﮐﺎﺭﺕ ﺩﺭﺳﺖﺑﺎﺷه❗️» برای ترک گناه، هنوز 💥💪
حاج‌آقاپناهیان‌مے‌گفت: توۍدلت‌بگوحسین(ع)نگاهم‌میڪنہ عباس(ع)نگاهم‌میڪنہ حتےاگرم‌اینطورنباشہ خدابہ‌حسین‌میگـه: حسینم... نگااین‌بندمو خیلے‌دلش‌خوشہ ناامیدش‌نڪن‌‌‌‌... یہ‌نگاهیم‌بهش‌بڪن این‌خیلی‌مطمئن‌حرف‌میزنه‌ها🙃
+شهادٺ‌یعنے؛زندگےڪن،اما! فقط‌براےخدا..!🖐🏼 اگرشهادت‌میخواهیدزندگےکنید فقط‌برای‌خدا:) ♥️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
⊰{❄️💙}⊱ اگہ ڪسۍ تو‌ ڪُما‌ باشہ؛ خانوادش‌ همہ منتظࢪن‌ ڪہ بࢪگࢪده... خیلیامون‌ تو‌ڪماۍ‌ گناھ ࢪفتیم؛ اَهل‌ بِیت‌ منتظࢪمونند... ؟🚶🏻‍♂
وقَسَــمبٍــهشُــجآعَــت🖐🏼!!°•○
مهربانم❣ مولای من مهدی جان♥️ از شما سپاسگزارم که هر صبح رخصت می‌دهید سلامتان کنم✋ یادتان کنم💕 من با این سلام ها تازه می‌شوم جان می‌گیرم پرواز می‌کنم🕊 من با این سلام ها یادم می‌آید پدر دارم😌 جان پناه دارم راه بلد دارم... من با این سلام ها زنده‌ام..❤️. 🌸🍃
بچه که بودم آرزو داشتم خیلی پولدار شوم! و اولین چیزی هم که میخواستم بخرم یک یخچال برای "ننه‌نخودی" بود. ننه‌نخودی پیرزنِ تنهای محل ما بود که هیچ‌وقت بچه‌دار نشده بود. می‌گفتند جوان که بوده شاداب و سرحال بوده، سرخاب می‌زده، برای بقیه نخود می‌ریخته و فال می‌گرفته. پیر که شده، دیگر نخود نریخته؛ اما "نخودی" مانده بود تهِ اسمش. زمستان و تابستان آب‌یخ می‌خورد، ولی یخچال نداشت. مامان می‌گفت: "جگرش داغه!" ننه برای خنک کردنِ جگرش، شبها راه می‌افتاد می‌آمد درِ خانه‌ی ما را می‌زد و یک قالب بزرگ یخ می‌گرفت. توی جایخیِ یخچالمان، یک کاسه داشتیم که اسمش "کاسه‌ی ننه‌نخودی" بود. ننه با خانه‌ی ما ندار بود. درِ کوچه اگر باز بود بی‌در زدن می‌آمد تو، و اگر سرِ شام بودیم یک بشقاب هم می‌آوردیم برای او. با بابا رفیق بود! برایش شال‌گردن و جوراب پشمی می‌بافت و باهاش که حرف می‌زد توی هر جمله یک "پسرم" می‌گفت. سلام پسرم؛ خوبی پسرم؟ رنگت پریده پسرم؛ خداحافظ پسرم... یک شبِ تابستان که مهمان داشتیم و توی حیاط جمع بودیم؛ ننه، پرده را کنار زد و آمد تو. بچه‌ی فامیل که از ورود یکباره‌ی یک پیرزن کوچولوی موحنایی ترسیده بود، جیغ زد و گریه کرد. ننه به بچه‌ آبنبات داد. نگرفت، بیشتر جیغ زد. بچه‌ را آرام کردیم و کاسه‌ی ننه نخودی را از توی جایخی آوردیم. بابا وقتی قالب یخ را می‌انداخت توی زنبیل ننه، آرام گفت: "ننه! از این به‌بعد در بزن!"...ننه، مکث کرد. به بابا نگاه کرد؛ به ما نگاه کرد و بعد بی‌حرف رفت و بعد از آن، دیگر پیِ یخ نیامد....کاسه‌ی ننه‌نخودی ماند توی جایخی و روی یخش، یک لایه برفک نشست.....یک شب، کاسه را برداشتیم و با بابا رفتیم درِ خانه‌ی ننه. ...در را باز کرد. به بابا نگاه کرد. گفت: "دیگه آبِ یخ نمی‌خورم، پسرم!" قهر نکرده بود؛ ولی نگاهش به بابا غریبه شده بود. شبیه مادری شده بود که بچه‌هایش بی‌هوا برده باشندش خانه سالمندان. درِ خانه‌ی بابا را زدن برای ننه، شبیه کارت‌زدن بود برای ورود به شرکت خودش.....او توی خانه‌ی ما کاسه داشت، بشقاب داشت و یک "پسر". برای اثبات مادرانگی‌اش به خودش و بقیه، نیاز داشت که کاری را بکند که بقیه‌ی مادرها مجاز به انجامش نبودند "بی‌در زدن به خانه‌ی پسرش رفتن" یک در، یک درِ آهنی ناقابل، ننه را پرت کرد به دنیای خودش و این واقعیت تلخ را یادش آورده بود که "پسرش" پسرش نبوده! ننه‌نخودی یک روز داغ تابستان مُرد. توی تشییع‌جنازه‌اش کاسه‌ی یخ ننه را انداختیم توی کلمن و بابا قدِ یک پسرِ مادرمرده اشک ریخت و مدام آب یخ خورد. جگرش داغ شده بود......یک حرف، یک عکس العمل، یک نگاه، چقدر آثار به همراه داره....
وقتایی که ما توی خونه با پتو کنار بخاری خوابیدیم، مرزبانان عزیزمون اینطوری تو هوای منفی ، کمر تا برف پوشیده شده به خاطر امنیت ما تو تلاشن :) به حق حضرت زهرا روسفید دوعالم باشید .♡
و تو ای پسر زهرا(س)... دوستت دارم....:)❤️ ❤️ ❤️
°🦋🌱° هَمیـن‌چآدرےڪِہ‌برسَـرتُوسـت دَر‌ڪَربلا،💔 حتّـۍبا‌سَخـت‌گیرےهـٰاےیَزیـد‌ از‌سَـر‌زیـنَـبۜ‌نیوفـتـٰاد🌱..! پَـس‌اَز‌امـٰانـت‌زَهـرا‌ۜحفاظَـت‌ڪُن..
توییت نقطه زن 👌 بهترین توضیح ویدئو مصاحبه در روز مادر مخصوصا نکتــه قسمت دوم متن 😉✌🏻 این کلیپ غیر مستقیم دست معاندینی رو که میخوان نشون بدن تماااام مردم ایران ناراحتن و بازار تو اعتصابِ و هیچکی حالش خوب‌ نیست رو با ترفند مصاحبه به مناسبت روز مادر رو کرد… و الحمدالله چه معرکه تو فجازی پخش شد عشق به مادر، باعث و بانی روشنگری هم شد…
امروز تعطیل بود امتحان داشتم شما چی امتحان چی دارید چی داشتید تعطیلد؟؟؟ تو ناشناس بگید بیاین حرف بزنیم😉 https://harfeto.timefriend.net/user/16717020770231
♡عشق من حجاب ♡
امروز تعطیل بود امتحان داشتم شما چی امتحان چی دارید چی داشتید تعطیلد؟؟؟ تو ناشناس بگید بیاین حرف بزن
سلام ادبیات هم سخته هم شیرین 😂😍 منم امروز امتحان عربی داشتم هیچی نخونده بودم خدا به دادم رسید😂 دوشنبه هم زبان دارم خدا کنه تعطیل باشه😂