فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⊰{📼💙}⊱
من فقط بہ امید دیدن
شیش گوشت نفس مۍڪشم:)
#حبیبۍحسین
#بھشتم_ڪࢪبلا
⊰{❄️💙}⊱
اگہ ڪسۍ تو ڪُما باشہ؛
خانوادش همہ منتظࢪن ڪہ بࢪگࢪده...
خیلیامون توڪماۍ گناھ ࢪفتیم؛
اَهل بِیت منتظࢪمونند...
#وقتشنشدهڪہبࢪگࢪدیم؟🚶🏻♂
#شایدتلنگࢪ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هوایی داره کربلا ...
❣ #امام_زمان مهربانم❣
مولای من مهدی جان♥️
از شما سپاسگزارم
که هر صبح رخصت میدهید
سلامتان کنم✋ یادتان کنم💕
من با این سلام ها تازه میشوم
جان میگیرم پرواز میکنم🕊
من با این سلام ها
یادم میآید پدر دارم😌
جان پناه دارم
راه بلد دارم...
من با این سلام ها زندهام..❤️.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃
بچه که بودم آرزو داشتم خیلی پولدار شوم! و اولین چیزی هم که میخواستم بخرم یک یخچال برای "ننهنخودی" بود.
ننهنخودی پیرزنِ تنهای محل ما بود که هیچوقت بچهدار نشده بود. میگفتند جوان که بوده شاداب و سرحال بوده، سرخاب میزده، برای بقیه نخود میریخته و فال میگرفته. پیر که شده، دیگر نخود نریخته؛ اما "نخودی" مانده بود تهِ اسمش. زمستان و تابستان آبیخ میخورد، ولی یخچال نداشت. مامان میگفت: "جگرش داغه!"
ننه برای خنک کردنِ جگرش، شبها راه میافتاد میآمد درِ خانهی ما را میزد و یک قالب بزرگ یخ میگرفت. توی جایخیِ یخچالمان، یک کاسه داشتیم که اسمش "کاسهی ننهنخودی" بود.
ننه با خانهی ما ندار بود. درِ کوچه اگر باز بود بیدر زدن میآمد تو، و اگر سرِ شام بودیم یک بشقاب هم میآوردیم برای او. با بابا رفیق بود! برایش شالگردن و جوراب پشمی میبافت و باهاش که حرف میزد توی هر جمله یک "پسرم" میگفت. سلام پسرم؛ خوبی پسرم؟ رنگت پریده پسرم؛ خداحافظ پسرم...
یک شبِ تابستان که مهمان داشتیم و توی حیاط جمع بودیم؛ ننه، پرده را کنار زد و آمد تو.
بچهی فامیل که از ورود یکبارهی یک پیرزن کوچولوی موحنایی ترسیده بود، جیغ زد و گریه کرد. ننه به بچه آبنبات داد. نگرفت، بیشتر جیغ زد.
بچه را آرام کردیم و کاسهی ننه نخودی را از توی جایخی آوردیم. بابا وقتی قالب یخ را میانداخت توی زنبیل ننه، آرام گفت: "ننه! از این بهبعد در بزن!"...ننه، مکث کرد. به بابا نگاه کرد؛ به ما نگاه کرد و بعد بیحرف رفت و بعد از آن، دیگر پیِ یخ نیامد....کاسهی ننهنخودی ماند توی جایخی و روی یخش، یک لایه برفک نشست.....یک شب، کاسه را برداشتیم و با بابا رفتیم درِ خانهی ننه. ...در را باز کرد. به بابا نگاه کرد. گفت: "دیگه آبِ یخ نمیخورم، پسرم!"
قهر نکرده بود؛ ولی نگاهش به بابا غریبه شده بود. شبیه مادری شده بود که بچههایش بیهوا برده باشندش خانه سالمندان. درِ خانهی بابا را زدن برای ننه، شبیه کارتزدن بود برای ورود به شرکت خودش.....او توی خانهی ما کاسه داشت، بشقاب داشت و یک "پسر".
برای اثبات مادرانگیاش به خودش و بقیه، نیاز داشت که کاری را بکند که بقیهی مادرها مجاز به انجامش نبودند "بیدر زدن به خانهی پسرش رفتن"
یک در، یک درِ آهنی ناقابل، ننه را پرت کرد به دنیای خودش و این واقعیت تلخ را یادش آورده بود که "پسرش" پسرش نبوده!
ننهنخودی یک روز داغ تابستان مُرد. توی تشییعجنازهاش کاسهی یخ ننه را انداختیم توی کلمن و بابا قدِ یک پسرِ مادرمرده اشک ریخت و مدام آب یخ خورد. جگرش داغ شده بود......یک حرف، یک عکس العمل، یک نگاه، چقدر آثار به همراه داره....
#مادر
#روز_مادر
#اطلاعیه_فوری
وقتایی که ما توی خونه با پتو کنار بخاری خوابیدیم، مرزبانان عزیزمون اینطوری تو هوای منفی ، کمر تا برف پوشیده شده به خاطر امنیت ما تو تلاشن :)
به حق حضرت زهرا روسفید دوعالم باشید .♡
#لبیک_یا_خامنه_ای
و تو ای پسر زهرا(س)...
دوستت دارم....:)❤️
#لبیک_یا_خامنه_ای❤️
#جانم_فدای_رهبر❤️
°🦋🌱°
هَمیـنچآدرےڪِہبرسَـرتُوسـت
دَرڪَربلا،💔
حتّـۍباسَخـتگیرےهـٰاےیَزیـد
ازسَـرزیـنَـبۜنیوفـتـٰاد🌱..!
پَـساَزامـٰانـتزَهـراۜحفاظَـتڪُن..
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان
#حجاب
توییت نقطه زن 👌
بهترین توضیح ویدئو مصاحبه در روز مادر
مخصوصا نکتــه قسمت دوم متن 😉✌🏻
این کلیپ غیر مستقیم
دست معاندینی رو که میخوان نشون بدن
تماااام مردم ایران ناراحتن و بازار تو اعتصابِ
و هیچکی حالش خوب نیست رو با ترفند
مصاحبه به مناسبت روز مادر رو کرد…
و الحمدالله چه معرکه تو فجازی پخش شد
عشق به مادر، باعث و بانی روشنگری هم شد…
#مادر
#روز_مادر
امروز تعطیل بود امتحان داشتم شما چی امتحان چی دارید چی داشتید تعطیلد؟؟؟
تو ناشناس بگید بیاین حرف بزنیم😉
https://harfeto.timefriend.net/user/16717020770231
♡عشق من حجاب ♡
امروز تعطیل بود امتحان داشتم شما چی امتحان چی دارید چی داشتید تعطیلد؟؟؟ تو ناشناس بگید بیاین حرف بزن
من امروز امتحان عربی داشتم اما تعطیل بود😍🤯
♡عشق من حجاب ♡
امروز تعطیل بود امتحان داشتم شما چی امتحان چی دارید چی داشتید تعطیلد؟؟؟ تو ناشناس بگید بیاین حرف بزن
سلام
ادبیات هم سخته هم شیرین
😂😍
منم امروز امتحان عربی داشتم هیچی نخونده بودم خدا به دادم رسید😂
دوشنبه هم زبان دارم خدا کنه تعطیل باشه😂
14.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♥️͜͡🌸
چادرمرامحکمترمیگیرم
وقتیمیفهمم…🙂
#چـادرانـہ:)♥️''
•┈••✾❀•🍀•❀✾•••
{🍃🌻}
-یعنےمیشہ
امام زمان(عج) باخودکارسبزدوراسممون
خطبکشن؟
بگن
اینمنگہداریمشایدبہدردخورد..
شاید
حسینےشد یہروز
دورگناهروخطکشید🕊
حقیقتاً
‹اعوذباللہمنشرنفسے...↷
#امام_زمان
11.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خوشگلاےاونا...
-وَحالاخوشگلایما😎✌🏻🇮🇷؛
#برای_ایران
#لبیک_یا_خامنه_ای
واقعا من یکی تحت تأثیر قرار گرفتم...!
کجا انقلابیونِ دنیا واسه انقلابشون انقد هزینه دادن!؟
دمت گرم سالار دمت گرم مشتی😂😂
#حجاب #لبیک_یا_خامنه_ای #ته_دیگ_اغتشاشات
.
°خواهرم🌙
°اگر به اینـ باور بِرِسـے ڪ🍃
°این چادر🌸
° همان چادریست ڪ→
° پشت دَر سوخت🔥
°؛ولـے از سَرِ
° حضرت زهرا نَیُفتاد...َ😌
← هرگز سرتْ شُلْ نمـے شود 🌸
#حجاب
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
#یکروزدعایمادرممیگیرد
🌱از نور جمالِ توست نور مهدی
میلاد تو عیدِ پر سرورِ مهدی...
🌱بردار تو دست بر دعا یازهرا
تعجیل شود روزِ ظهور مهدی...
#امام_زمان
تعجیل در فرج مولایمان صلوات
روز تشییع جنازه علی اکبر رفتم داخل قبر. هیچ کس دیگری نبود، سرم را بردم نزدیک صورت او
گفتم: خدایا، شنیده ام که حضرت علی اکبر(ع) امام حسین(ع) داماد بود، خداوند را قسم دادم به حضرت علی اکبر(ع) جوان امام حسین(ع)...
گفتم:
خدایا! چشما ن علی اکبر من در شب دامادی اش خیلی زیبا بود. دوست دارم آن چشمان را یکبار دیگر برای آخرین بار ببینم.
در همین حال و هوا بودم که ناگهان دیدم فضای داخل قبر روشن و نورانی شد، آنجا دقیقا آیینه کاری شده بود.. و چشمان علی اکبر من باز شد با همان زیبایی که در شب دامادی بود.
در حال خودم نبودم خدا را شکر کردم که آخرین خواسته ام را بر آورده کرد.
آرام از داخل قبر بیرون آمدم، بدون اینکه به کسی حرفی زده باشم، به داخل یک گوشه ای رفتم، هیچکس نفهمید داخل قبر چه اتفاقی افتاد.
این عکسهایی هم که گرفته شده، بعد از بیرون آمدن من بوده که چشمان علی اکبرم در حال بسته شدن بود.
راوی: مادر #شهید_علی_اکبر_صادقی
یاران آخرالزمانی #امام_زمان