وگفت محرمت را دوست دارم خستگی را از یادم میبرد و ادم هارا...

#حسین‌جانم ‏من به هم ریخته‌ام کاش که در هم بخری...

کوفه را با تو حسین جان سر و پیمانی نیست... هرچه گشتم به خدا صحبت مهمانی نیست #محرم

حسین جان...💔 شان نزولت میکند اخر بلندم سر را تو دادی جای آن من سربلندم...

من عوض شدم ولی تو حسین بچگیمی...

بابا خودت گفتی شبیه مادرم باش من مثل زهرا مادرت آزار دیدم یک لحظه یادم رفت اسمِ من رقیه است سیلی که خوردم عمه را هم تار دیدم

دلتنگتم پدر هر آنچه مقدر شده بود رخ داد آسمان و زمین به گردش در آمدند تا به این لحظه برسند لحظه ای که مقتدای راه حسین ، زینب بود و فدائیانش زنان و کودکانی بودند که حالا سهمشان خیمه های غارت شده و هلهله های آن بد ذاتان بود و سهم رقیه ، قامتی خمیده ، گیسوانی سپید و گوشواره های خونین بود. هر چه می گذشت بیشتر رنگ و بوی زهرا را می گرفت، حالا مثل مادر درد سیلی را چشیده بود ، مثل مادر تک و تنها میان آن نامحرمان اسیر و گرفتار شده بود. هر قدم که از روی خار های صحرا برمیداشت بیشتر زمین می خورد. حالا که نه سقایی مانده بود که آب بیاورد و نه طفلی بود که به جای زهر تیر سیراب شود ، آب را باز کرده بودند. کاسه آب که به دستش رسید ، دوان دوان سوی قتلگاه روانه شد. یکی از آن ملعونان پرسید: کجا می روی فرمود: پدرم تشنه بود می روم تا به او آب برسانم آن حقیر گفت: خودت آب بنوش چرا که پدرت تشنه کشته شد درد و غم بود که سینه اش را می فشرد و خون بود که از چشمانش جاری می شد آخر چگونه می توانست یک قطره آب از گلویش جاری کند در حالیکه لبان خشک پدر را به یادمی آورد پپس گفت : پس من هم آب نمی نوشم دست در دست عمه گذاشت و به سوی پدر نزدیک شد. دستان و سر کوچکش را با خون گلوی پدر گلگون کرد. گیسوان و سر پدر را نوازش میکرد و با آه و ناله اشعار سوزناکش را می سرود : يا ابتاه يعز اذ دعوناك فلا تجبيبنا یا ابتاه من الذي ايتمني علی صغر سني من الذي قطع وريدك یا ابتا أنظر الی رووسنا المکشوفه و الی اکبادنا الملهوفه و الی عمتی المضروبه و الی امی المسحوبه

از خیمه ها که رفتی و دیدی مرا به خواب داغی بزرگ بر دل کوچک نهاده ای گرچه زمن لب تو خداحافظی نکرد می گفت عمّه ام به رخم بوسه داده ای #رقیه_خاتون

نماهنگ حالا اومدی ؟ یارقیه‌(سلام الله علیها)🖤

سه تا از آرزوهام:)))🖤

اینقد میخوابم‌تامنوخواب‌ببره؛

آقا... از اون سرزمینن..؛) بزار سهم من🥺🖤:(" #پیشنهاد_دانلود

به رقیه میگم از جا موندن...😭💔

____

حـُسین را همان‌هایی کشتند ؛ که عقل‌شان به چشم‌شان بود. ↫ #بیوگرافی ׁ ֶָ֢ ׁ🖤🪿‌ՙՙ

حسین جان! دوریمان به درازا کشید... ما را ببر پیش خودت :)

#شبهه چگونه صدای #حضرت_رقیه از خرابه به کاخ یزید رسید؟ 🚫 فریب و جنگ رسانه در گذشته اینگونه بوده است 🎙حجت الاسلام راجی

شمر امروز را بشناس👌 شهید مطهری (ره) : اگر حسین بن‏ علی بود می‏ گفت اگر می‏ خواهی برای من عزاداری کنی، برای من سینه و زنجیر بزنی، شعار امروز تو باید فلسطین باشد. ✅ شمر هزار و سیصد سال پیش مُرد امروز باید در و دیوار این شهر با شعار فلسطین تکان بخورد. #محرم امسال برای نابودی رژیم صهیونیستی دعا کنیم #فلسطین #غزه

حکایت رقیه ❤️

ای جان حسین ❤️

توبیاروضہ‌بخوانگریہ‌بہ‌پایش‌باما جان‌سپردن‌زغمڪربُ‌بلـایش‌باما!'(:🥲💔 #اباعبداللـہ!'🌿

#شعــر ☕️🎼 تاریخ به خود ندیده هرگز اسمِ یک دخترک سه‌ساله بی‌بی باشد #شاعرانه

تعریف ماه محرم از زبان حضرت زینب(س) برای کودکان نامه های ماریه قسمت دوم2⃣

تعریف ماه محرم از زبان حضرت زینب(س) برای کودکان نامه های ماریه قسمت چهارم4⃣

بغض آقای مخبر در دیدار هیأت دولت با رهبرانقلاب داغی که هیچوقت سرد نخواهد شد😔 آقای مخبر چقدر عزیز شد بعد از شهادت رئیسی. ای کاش آقای پزشکیان از ایشون استفاده کنه تا کارهای نیمه‌تموم شهید رئیسی رو به ثمر برسونه.