هدایت شده از پیامهایی از آسمان
#فاطمیه
#صلوات_حضرت_زهرا سلام_الله_علیها
📌صلوات خواجه نصیرالدین طوسی
▪️اللَّهُمَّ صَلِّ وَ سَلِّمْ وَ زِدْ وَ بَارِکْ عَلَى السَّیِّدَةِ الْجَلیلَةِ الْمَعْصُومَةِ:
بار خدايا! سلام و درود و افزون بر آن، بركتت را بر بانوی بزرگوارِ بیگناه بفرست؛
▪️الْکَرِیمَةِ الْمَظْلُومَةِ: بانوی خوبی که مورد ستم قرار گرفته،
▪️النَّبِیلَةِ الْمَکْرُوبَةِ:شریفهای که دل شکسته است،
▪️ذَاتِ الْأَحْزَانِ الطَّوِیلَةِ، فِی الْمُدَّةِ الْقَلِیلَةِ:در اندك زمانى، طولانىترين غصّهها و مصيبتها را تحمّل نمود،
▪️الْعَفِیفَةِ الرَّضِیَّةِ الْحَلِیمَةِ:بانوى پاكدامنِ پسنديدۀ بردبار،
▪️التَّقِیَّةِ النَّقِیَّةِ الْمُطَهَّرَةِ:بانوی پرهیزکارِ بی گناهِ پاک،
▪️الْمَغْصُوبَةِ حقُّها جَهْراً:بانویی که آشكارا حقّش غصب گرديد
▪️الْمَدْفُونَةِ سِرّاً:بانویی که بطور پنهانى مدفون گرديد
▪️الْمَجْهُولَةِ قَدْراً:بانویی که قدر و مقامش ناشناخته مانده
▪️المُعَفّاةِ قَبْراً:بانویی که قبر شناخته شدهای ندارد
▪️سَیِّدَةِ النِّسَاءِ:سرور زنان
▪️الْإِنْسِیَّةِ الْحَوْرَاءِ: حوريّه اى در قالب انسان
▪️اُمِّ الْأَئِمَّةِ النُّقَبَاءِ:مادر امامان بزرگوار
▪️السَّادَةِ النُّجَبَاءِ:آقایان بزرگ زاده
▪️زوجةِ سِیِّدِ الأوصیاءِ:همسر سرور اوصیا(امیرالمؤمنین (علیه السلام)
▪️بِنْتِ خَیْرِ الْأَنْبِیَاءِ:دختر بهترين پيامبران،
▪️فَاطِمَةَ الطَّاهِرَةِ الزَّهْرَاءِ:بانویی كه از تعلّقات دنيوى بريده، پاك و پاكيزه، درخشان
📖مجلسی محمدباقر، زاد المعاد، مفتاح الجنان، ص: 400 ، از خواجه نصیرالدین طوسی
هدایت شده از پیامهایی از آسمان
فردی دربارهی پدرش میگوید:
پدرم وقتی وارد اتاقم میشد و میدید لامپ اضافه روشن است میگفت: چرا لامپ را خاموش نمیکنی؟ چرا در مصرف برق را اسراف میکنی؟ وقتی وارد دستشویی میشد و میدید شیر چکه میکند با صدای بلند میگفت: چرا پیش از خروج شیر را محکم نبستی و این همه آب را به هدر دادی؟
همیشه از من انتقاد میکرد و مرا به منفیبافی متهم میکرد.
برای هر کار ریز و درشتی گیر میداد و سرزنشم میکرد حتی زمانی که در بستر بیماری بود.
تا این که کار مهمی را که مدتها در انتظارش بودم پیدا کردم.
آن روز قرار بود اولین مصاحبهی شخصی زندگیام را انجام دهم تا بتوانم به شغل معتبری در یکی از شرکتهای بزرگ دست یابم.
با خود گفتم اگر پذیرفته شوم این خانه را ترک خواهم کرد و از پدر و سرزنشهای همیشگی او آسوده خواهم شد.
صبح زود از خواب برخاستم و شیکترین لباسها را پوشیدم و به خود عطر زدم. وقتی خواستم بیرون بروم ناگهان جلوی در دستی به شانهام خورد
برگشتم و پدرم را دیدم که با وجود چین و چروکهای چهره و چشمها و ظاهر شدن علائم بیماری لبخند میزند...
مقداری پول به من داد و گفت میخواهم مثبتاندیش باشی و اعتماد به نفست را حفظ کنی و در مورد هیچ سوالی تردید به دل راه ندهی.
با اکراه نصیحتش را پذیرفتم و در حالی که رنجیده خاطر بودم لبخندی زدم؛ با خود گفتم حتی در این لحظات هم از نصیحت دست بر نمیدارد. انگار در شادترین لحظات زندگیام میخواهد عمدا حالم را بگیرد.
با عجله از خانه خارج شدم، تاکسی گرفتم و به سمت شرکت حرکت کردم.
به محض ورود به محوطهی شرکت، با صحنههای عجیبی روبرو شدم!
به جز تابلوهای راهنما که به محل مصاحبه منتهی میشد، هیچ نگهبانی دم در نبود و هیچ مسئول پذیرشی دیده نمیشد.
وارد محوطه که شدم دیدم که دستگیرهی در کنده شده است و با یک فشار از جایش خواهد افتاد.
به یاد نصیحت پدر افتادم که وقتی از خانه بیرون آمدم، به من گفت مثبتاندیش باشم، بلافاصله دستگیره در را سر جایش گذاشتم و آن را به خوبی سفت کردم.
سپس به دنبال تابلوهای راهنما از باغچهی جلوی شرکت گذشتم و دیدم مسیرها خیس آب است؛ بیشتر که نگاه کردم دیدم یکی از حوضچهها پر شده است و آب از آن سرریز میشود.
پارکبان انگار حواسش نبود به یاد آوردم که پدرم مرا به خاطر هدر دادن آب سرزنش میکرد، بنابراین شلنگ آب را از داخل حوض پر بیرون کشیدم و در حوض بعدی گذاشتم. فشار شیر آب را کم کردم تا هنگام آمدن پارکبان لبریز نشود.
سپس با کمک تابلوهای راهنما وارد ساختمان شرکت شدم و در حالی که از پلهها بالا میرفتم متوجه شدم تعداد زیادی لامپ روشن است. از ترس فریادهای پدر که در گوشم طنینانداز بود، بی اختیار هر جا که میرفتم آنها را خاموش میکردم.
وقتی به طبقهی بالا رسیدم از شمار زیاد متقاضیان این شغل شگفت زده شدم.
نامم را در لیست متقاضیان ثبت کردم و در نوبت ایستادم. با نگاه به چهره و آراستگی حاضران، از لباس و ظاهرم احساس حقارت کردم. برخی از آنها به مدارک تحصیلی خود از دانشگاههای آمریکا پوز میدادند.
بعدا متوجه شدم همه کسانی که وارد مصاحبه میشوند فقط در کمتر از یک دقیقه خارج میشوند.
با خود گفتم: وقتی اینها با این ظواهر مرتب و مدارک عالی رد میشوند آیا من پذیرفته خواهم شد؟!
تصمیم گرفتم قبل از این که عذرم را بخواهند، با عزت از این رقابت بازنده کنار بکشم.
از جایم بلند شدم و خواستم بیرون بروم که منشی نامم را صدا زد.
گفتم چارهای نیست توکل بر خدا میروم.
وارد اتاق مصاحبه شدم و روی صندلی نشستم؛ سه نفر مصاحبهگر بودند نگاهی به من کردند و لبخندی زدند. بعد یکی از آنها گفت چه وقت میخواهی سر کارت بروی؟؟؟!!!
لحظاتی مات و مبهوت شدم و فکر کردم مسخرهام میکنند یا یکی از سؤالات مصاحبه است و بعد از آن سوالات مهمتری است.
بیدرنگ به یاد نصیحت پدر افتادم که به من گفت هیچ وقت خودم را نبازم و اعتماد به نفسم را از دست ندهم.
با آرامش گفتم: بعد از این که ان شاء الله امتحان را با موفقیت پشت سر گذاشتم.
نفر بعدی گفت تو امتحان را با موفقیت پشت سر گذاشتی و قبول شدی.
گفتم ولی شما از من سوالی نپرسیدید!!!
نفر سوم گفت: ما به خوبی میدانیم که تنها با طرح سوال نمیتوانیم مهارت هیچ یک از متقاضیان را ارزیابی کنیم.
بنابراین تصمیم گرفتیم افراد را به صورت عملی ارزیابی کنیم...
ما مجموعهای از تستهای عملی را طراحی کردیم که رفتار متقاضی، میزان مثبتاندیشی او و میزان علاقهی او به کارهای شرکت را برای ما مشخص میکند. شما تنها کسی بودید که تلاش کردید هر نقصی را که ما عمداً سر راه متقاضیان قرار داده بودیم رفع کنید. ما از طریق دوربینهای مداربسته که در تمامی سالنهای شرکت نصب شده است مسیر ورود شما را کنترل میکردیم.
هدایت شده از پیامهایی از آسمان
در این هنگام تمام چهرهها از جلوی چشمانم محو شدند و شغل و مصاحبه و همه چیز را فراموش کردم...
فقط چهرهی پدرم را میدیدم!
این در بزرگی است که در بیرون خشن به نظر میرسد، اما درون آن سرشار از رحمت، محبت، عشق، لطافت و آرامش است.
خیلی علاقمند بودم که هر چه زودتر به خانه باز گردم و دست و پای پدرم را ببوسم.
دم در خانه دیدم اقوام و همسایه ها جمع شده بودند و با ناامیدی و دلسردی به من نگاه میکردند همه چیز را فهمیدم دیر رسیدم و فرصت از دست رفته بود.
مشتاق شنیدن صدایش بودم؛ هنوز فریادهایش در گوشم طنینانداز بود.
چرا تا حالا پدرم را ندیده بودم؟
چگونه چشمانم از دیدنش نابینا بود؟
دلم برایش تنگ شده بود
برای بخششهای بلا عوض او...
برای دلسوزیهای بیپایانش ...
برای پاسخهای بدون سؤالش...
برای نصیحتهای بدون مشورتش..
هدایت شده از پیامهایی از آسمان
🛑🎥 چند روز قبل نماینده مطلعِ مجلس! از پشت تریبونِ پارلمان، خبر هلاکت الجولانی، فرماندهی "تحریر الشام" را در حلبِ سوریه، اعلام کرد.
اما امروز، ابومحمد الجولانی فرماندهی هیئت تحریر الشام در قلعهی تاریخی حلب دیده شد😐
🔹پینوشت: دستکم گرفتن دشمن بر خلافِ واقعیتِ صحنه، شرایط امروز را برای ما رقم زده؛ تصمیمگیرانِ ما اگر همینقدر مطلع و سوارِ بر امور اقدام میکنند، وای به حال کشور و منطقه!
هدایت شده از ♡عشق من حجاب ♡
✨بخوان دعای فرج را 🌺 دعا اثر دارد 🤲
دعا کبوتر🕊 عشق❤️ است و بال و پر🌱 دارد ✨
#امام_زمان
هدایت شده از ♡عشق من حجاب ♡
#دعای_سلامتی_امام_زمان_عج
🌱 بِسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم 🌱
۞اَللّهُمَّ۞
۞کُنْ لِوَلِیِّکَ۞
۞الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ۞
۞صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلی آبائِهِ۞
۞فی هذِهِ السّاعَه وَفی کُلِّ ساعة۞
۞وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً۞
۞وَعَیْناً حَتّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ۞
۞طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها۞
۞طَویلا۞
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ندارد علی هم زبانی
بمان نرو...
#ایام_فاطمیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توصیه بسیار مهم پیامبر، ثواب
بردن تا قیامت فقط با یک عمل
استادعالی
اللهمإنیأسألكحسنالخاتمة
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تموم شد
دیگه درد نمیکشه😭
#فاطمیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفاً با حال معنوی مناسب ببینید.
التماس دعای مخصوص ❤️🩹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
-لگدزدمبچشوانداختم:)💔🥲
#حضرتفاطمه|#محمدحسینحدادیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❗️عیب بزرگ مردم مدینه که ما هم به آن مبتلاییم...
⚠️ این یک هشدار برای ماست!
#شعــر☕️🎼
این روز ها نفس زدنت مختصـر شده . ..
یعنی که مانـدن تـو به اما اگـر شـده !
#فاطمیه
#ایام_فاطمیه💔🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آنقدر برای مادرش
گریه کرد تا سوخت...
#ایام_فاطمیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چیزی به پر کشیدن مادر نمانده است...
#حضرت_زهرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 عالم سنی درمورد حضرت زهرا سلاماللهعلیها چه میگوید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعد از تو
خیرى در زندگانى نخواهد بود،
گریه میکنم از اینکه
مَبادا بعد از تو زیاد زندگی کنم ...
عاشقانههایمولابرمزارهستیاش 🥀
#فاطمیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفت خونهای که فاطمه نداره در زدن نیاز نداره💔
#فاطمیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 چرا به حضرت زهرا سلام الله علیها جسارت کردند؟😭
🔹 چون با وجود آن شرایط حساس مبارزه و استقامت کردند .
🔹 ماجرای #فاطمیه ، ماجرای ضعف نیست ماجرای یک مبارزه تمام عیار است.