eitaa logo
♡عشق من حجاب ♡
1.8هزار دنبال‌کننده
39.4هزار عکس
27.7هزار ویدیو
505 فایل
🌹بانویی از تبار زهرا🌹 چادرم یادگار مادرم زهراست♥️ کپی؟! `یه استغفرالله واسمون میگین..` کپی از اسم و پروف؟! راضی نیستم! تبلیغاتمونه:) @tabligat59 جانم؟! https://daigo.ir/secret/54018085 لحظه رویش! ¹⁴⁰⁰٫³٫¹⁵ 2k...✈️‌...3k
مشاهده در ایتا
دانلود
زندگی شهید_محسن_حججی ۴ 💟جلسه و شهید حججی💟 💢از زبان همسر شهید💢 توی جلسه خواستگاری یک لحظه نگاهم کرد و معنادار گفت: "ببینید من توی زندگیم دارم مسیری رو طی می کنم که همه تو این دنیاست.😌 می‌خواهم ببینم شما میتونید تو این مسیر کمکم کنید؟"🤔 گفتم: "چه مسیری? "😯 گفت: "اول بعد هم ."😇😌 جا خوردم. چند لحظه کردم. زبانم برای چند لحظه بند آمد. ادامه داد: "نگفتید. می تونید کمکم کنید؟" سرم را انداختم پایین و آرام گفتم: "بله."😌 گفت: "پس مبارکه ان شاءلله."😊 💢 💢 اینها حرف‌های ما بود حرفهای شب خواستگاری مان! ••••••• سر سفره عقد هم که نشستیم مدام توی گوشم میگفت: "زهرا خانوم، الان هر دعایی بکنیم که خدا اجابت میکنه. 😌 یادت نره یادت نره برای شهادتم دعا کنی. "😊 آخر سر بهش گفتم: "چی میگی محسن? امشب بهترین شب زندگیمه. دارم به تو میرسم. بیام دعا کنم که شهید بشی?! مگه میتونم?! "😯 اما او دست بردار نبود. 😔 آن شب آنقدر بهم گفت تا بلاخره دلم رضا داد. همان شب سر سفره عقد دعا کردم خدا نصیبش بکند! 🌹🌷 •••••• روز مان بود. بهش گفتم: "آقا محسن، حالا واسه چی امروز روزه گرفتی؟" . گفت: "می خواستم مشکلی تو کارمون پیش نیاد می خواستم راحت به هم برسیم. "😍 چقدر این حرفش و این کارش آرامم کرد از هزار هم پیشم بهتر بود. 🤩👌🏻😌 ••••• یک روز پس از عقد مان من را برد نجف‌آباد،و بعد هم گلزار شهدای اصفهان. . سر قبر شهدایی که باهاشان بود من را به آنها معرفی می کرد و می گفت: "ایشان زهرا خانم هستند. خانوم‌من. ما تازه عقد کرده ایم و... " شروع می‌کرد با آنها حرف زدن. انگار که آنها باشند و روبه رویش نشسته باشند و به حرف هایش گوش بدهد. 😌 •••••••
ـــــــــــــــــــــــــــــ اولش از یه معمولی شروع میشه بعد کم کم... +اسمت چیه؟ +محل زندگیت کجاست؟ +چند سالته؟ + ♥ +میخوام اون ی ماهتو ببینم ... تهش قراره به کجا برسه؟! حواست هست داره میبینه؟ (🙂آن که تو میگویی، به غمِ فاطمه می ارزد؟!) ببین مطمعن باش این عشقا به جایی نمیرسه حتی اگه به هم برسه، بعدا طرف همش گوشیتو میکنه، خـودت هم همش میترسی ازینکه تو این مجازیِ بی در و پیکر داده باشه به یه نفر دیگه... اون اگه واقعا دوستت داشته باشه باهات نمیشه! خیلی میاد وقتی با یه وارد میشی به خواهرت/مادرت/آینده دخترت فکر کن... تو هیچوقت راضی نمیشی کسی با اونا داشته باشه، پس چرا خودت اینکار رو با دختر مردم میکنی؟! چرا یه دختر رو خودت میکنی در حالی که میدونی، نمیتونی بهش برسی؟از خدا بترس!! چقدر دختر هستن که در و و رها شدن چون اول بهشون دادن و بعد نکردن... ! هر وقت کسی بهت کرد ازش بخواه که از راه درست وارد شه، اگه راست بگه، میاد خاستگاریت اگه نه، هم از شرش راحت میشی!! و اگه ندارین... وارد این روابط نشو پاک بمون! تا به وقتش یه همسر خوب نصیبت بشه... مراقب قلب هامون باشیم... 🙂