•
.
هوا خیلـے سرد بود😥☃
اما نمـےخواست ما رو توۍ خرج بندازه!
دلم نیومد؛
همان روز رفتم و ڪلاھ براش خریدم🧣
روز بعد کلا رو سرش ڪرد و رفت ،
اما ظھر ڪھ اومد بـےکلاه بود . . !
بھش گفتم ڪلاهت ڪو!؟
گفت:اگـھ بگم دعوام نمـےکنۍ..؟😶💔
گفتم: نـھ مادر! چیکارش ڪردۍ مگـھ؟
گفت: یڪۍ از بچـھها با دمپایـے میاد
مدرسـھ ، امروز هم سرما خورده بود،
دیدم ڪلاه براۍ اون واجب تره !:)🌱'
#شھیدابراهیمهادۍ | #فاطمیه 🖤
•
.
هوا خیلـے سرد بود😥☃
اما نمـےخواست ما رو توۍ خرج بندازه!
دلم نیومد؛
همان روز رفتم و ڪلاھ براش خریدم🧣
روز بعد کلا رو سرش ڪرد و رفت ،
اما ظھر ڪھ اومد بـےکلاه بود . . !
بھش گفتم ڪلاهت ڪو!؟
گفت:اگـھ بگم دعوام نمـےکنۍ..؟😶💔
گفتم: نـھ مادر! چیکارش ڪردۍ مگـھ؟
گفت: یڪۍ از بچـھها با دمپایـے میاد
مدرسـھ ، امروز هم سرما خورده بود،
دیدم ڪلاه براۍ اون واجب تره !:)🌱'
#شھیدابراهیمهادۍ | #فاطمیه 🖤
「💚」
-
-
میگفتاگرمیگوییدالگویتان
حضرتِزهراستبآیدکارۍکنید
ایشانازشمآراضےباشندوحجآبِ
شمافآطمےباشد(:🌿
#شھیدابرآهیمهآدۍ✨
-
「🍂🖤’’:)
•
.
شب کھ دیر میاومد خونه در
نمـےزد . از روۍ دیـوار میپرید
تو حیاط و تا اذان صبح صبـر
مۍکرد . بعد بھ شیشه مۍزد
و همہ را برای نماز بیدار میکرد
بعد از شھادتش مادرم هر شب
با صدای برخورد باد به شیشه
میگفت : ابراهیم اومدھ ..!💔
#شھیدابراهیمهادۍ
🌱|