#محبت_به_همسر
شخصی ازدواج کرد بعد از ازدواج هرگز نمی توانست با همسر خود کنار بیاید، آنها هرروز باهم جروبحث می کردند. روزی نزد داروسازی قدیمی رفت واز او تقاضا کرد سمی بدهد تا بتواند با آن همسر خود را بکشد.
داروساز گفت اگر سمی قوی به تو بدهم که همسرت فورأ کشته شود همه به تو شک میکنند پس سم ضعیفی می دهم که هر روز در خوراک او بریزی و کم کم اورا از پای درآورى و توصیه کرد دراین مدت تا می توانی به همسرت مهربانی کن تاپس از مردن او کسی به تو شک نکند.
فرد معجون را گرفت و به توصیه های داروساز عمل کرد هفته ها گذشت مهربانی او کار خود را کرد و اخلاق همسر را تغییر داد، تا آنجا که او نزد داروساز رفت و گفت من او را به قدر مادرم دوست دارم و دیگر دلم نمی خواهد او بمیرد دارویی بده تا سم را از بدن او خارج کند.
داروساز لبخندی زد و گفت آنچه به تو دادم سم نبود، سم در ذهن خود تو بود
و حالا با مهر و محبت آن سم از ذهنت بیرون رفته است.
♦️در این داستان نه زن عوض شد و نه مرد، بلکه رفتارهای آنها تغییر کرد.
اگر رفتارهایمان تغییر نکند؛ آرامش و لذت زندگی نیز تغییر نمیکند.
🌿🌸