eitaa logo
شهیـــღـد عِشـق
825 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
40 فایل
کانال بایگانی شد... به یاد شهیــღـد محمــღـدحسین محمـღـدخـانی کپی حلال حلال اینستا «آرشیو عکس ها و فیلم های شهید»👇🏻 https://instagram.com/hajammar_313
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام رفقای شهدایی صبحتون بخیر🌹🌹🌹
#ارسالی ما را مدافعان حرم آفریده اند❤️✋ اردو جهادی ، به یاد شهید محمد حسین محمد خانی @hajammar313
یادتان هست نوشتم که دعا می خواندم داشتم کنج حرم جامعه را می خواندم از کلامت چه بگویم که چه با جانم کرد محکماتِ کلماتِ تو مسلمانم کرد کلماتی که همه بال و پر پرواز است مثل آن پنجره که رو به تماشا باز است کلماتی که پر از رایحۀ غار حراست خط به خط جامعه آیینۀ قرآن خداست عقل از درک تو لبریز تحیر شده است لب به لب کاسۀ ظرفیت من پر شده است... ✨میلاد دهمین نور هدایت ، امام هادی "علیه السلام " ، مبارک باد✨ @hajammar313
🌙 اگر‌تــــویۍڪہ‌ڪسے‌گــم‌نمۍشُد ان‌شاءاللہ سال‌بعــد‌همڱۍ 🍃
خدا‌خجآلت‌میڪشماا. ولے... چیزهـ... . . . غلط‌ڪردم...💔! #والیپر @hajammar313
چه ڪسے گفتــهـ ڪه دݪ جـــاي یهـ #دلبــــر دارد؟؟؟ 💚🍃
گاهی شعر می گفت. توی مجلس، روضه میخواند؛ ولی سعی می کرد بیشتر به بچه ها بلندگو بدهد. خودش دنبال عزاداری بود. می خواست استفاده کند. توی اتاق می نشست برای شب، شعر آماده کند. صدای هق هق گریه هایش را می شنیدم. معمولا چهل روز قبل از محرم ریش هایش را حنا می گذاشت. @hajammar313
آقا صبحم را با سلام به تو شروع میکنم . . شما دل خوشی زندگی منی❤️ #دوستت_دارم #اللهم_الرزقنا_مشهدالرضا @hajammar313
#روایت_غدیر 📎چرا #عید_غدیر از همه‌ی اعیاد بالاتر است؟ ‌‌ 🔻رهبرانقلاب: اینکه در بعضی از تعبیرات گفته شده است که عید غدیر عیدالله‌الاکبر و از همه‌ی اعیاد بالاتر است، علّت این و وجه این چیست؟ خب، در قرآن کریم آیاتی هست که به غیر از مسئله‌ی غدیر به مسئله‌ی دیگری قابل تطبیق نیست. 🔹همین آیه‌ی معروف «الیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم فَلا تَخشَوهُم وَ اخشَونِ اَلیَومَ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم وَ اَتمَمتُ عَلیکُم نِعمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الاِسلامَ دیناً» که در اوایل سوره‌ی مائده است، با غیر مسئله‌ای در وزن و اهمّیّت و اندازه‌ی مسئله‌ی غدیر، قابل تطبیق نیست. 🔹امروز روزی است که دشمنان -کفّار- از دین شما مأیوس شدند. چه چیزی مگر بر دین اضافه شد که دشمن را مأیوس کرد؟ ...این تعبیر درباره‌ی نماز، زکات و جهاد نیامده است. 🔺پس این یک قضیّه‌ی دیگری غیر از احکام فرعی است. آن قضیّه چیست؟ قضیّه‌ی رهبری جامعه‌ی اسلامی؛ قضیّه‌ی نظام حکومت و امامت در جامعه‌ی اسلامی.۹۵/۰۶/۳۰ ‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دورش کردیم و گفتیم خب بگیددیگه، تعریف کنید...یه کم از اون روزا بگید. کمی مکث کرد و گفت حالا که اصرار میکنید یه مناسبتیش رو میگم،ولی اگه اشکم در اومد من میدونم وشما. خندیدیم و منتظر شدیم تا بگه. بسم اللهی گفت و شروع کرد: صبح که پاشدیم سریع یه صبحونه ای زدیم و به عمار گفتم ما میریم پیش نیروهاواسه تبریک عید.عمار هم یه دمت گرمی گفت و گفت منم یه کم کار دارم بعد بهشون سر میزنم. دو سه نفری رفتیم پیش نیروها.عید رو تبریک گفتیم و چایی زدیم و داشتیم بلند میشدیم که یه چیزی زد به سرم.رفتم پیش فرماندشون و دستش و گرفتم و گفتم با من بخون؛تعجب کرد!گوشی رو درآوردم از تومفاتیح اعمال روز عیدغدیر عقد اخوت روپیدا کردم و خوندم.برادر شدیم.ذوق کرد و ذوق کردم.بعد با همه بچه هایی که اونجا بودن صیغه برادری خوندیم...چند روز دیگه عملیات بود و به خیال خودم داشتم زرنگی میکردم.بگذریم. برگشتیم مقر اولین نفر عمار رو دیدم....عمار...عمار...عمار این عمار اون عمار همیشگی نبود بزرگ شده بود خیلی اینقدری که حتی چشای داغون منم میتونست ببینه که روحش زوری تو جسمش گیر افتاده و بفهمم که این روزا،روزای آخر با عمار بودنه...میدونستم عماردیگه مال این دنیا نیست. دویدم طرفش و دستشو گرفتم.نمیخواستم از دستش بدم.باید دست منم میگرفت.این بهترین فرصت بود.گفتم عمار هرچی میخونم تکرار کن وَاخَيْتُكَ فِي اللَّهِ وَصَافَيْتُكَ فِي اللَّهِ وَصَافَحْتُكَ فِي اللَّهِ وَعَاهَدْتُ اللَّهَ وَمَلائِكَتَهُ وَكُتُبَهُ وَرُسُلَهُ وَأَنْبِيَاءَهُ وَالْأَئِمَّةَ الْمَعْصُومِينَ عَلَيْهِمُ السَّلامُ عَلَى أَنِّي إِنْ كُنْتُ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَالشَّفَاعَةِ وَأُذِنَ لِي بِأَنْ أَدْخُلَ الْجَنَّةَ لاأَدْخُلُهَاإِلّا وَأَنْتَ مَعِي...خوند.بامن خوند.گفتم حالا بگو قبلتُ...گفت. قلبم آروم شد.انگار کلید بهشت رو دادن دستم.عمار دیگه برادرم شده بود...خودش گفت لاأَدْخُلُهَاإِلّا وَأَنْتَ مَعِي. هنوز آروم نشدم.رفتم سراغ اسماعیل.عمار هم اومد.و با اسماعیل هم قراربستیم.هنوز ارضا نشده بودم.ایندفعه با اسماعیل و عمار رفتیم تو اتاق.حاج ابوسعید اومدجلو.بغلش کردم و دستش و گرفتم و گفتم حاجی بخون.وحاج ابوسعید هم خوند...حالا دلم یه کم آروم گرفت. با خودم گفتم چه عیدپربرکتی.ای خدا شکرت... . حالا داداش عمار پرکشیده داداش سعید پرکشیده داداش شیخ مالک پرکشیده داداش اسماعیل همه وجودشو فدا کرده داداشام پر کشیدن و من...من تنهام. لامصبا گفتم اشکمو در بیارید من میدونم و شما. لبم به خنده بازه ولی قلبم...دارم آتیش میگیرم. میدونم داخل بهشت نمیشن تا من هم بهشون برسم. آخه قول دادن حرف زدن مگه میشه زیر حرفشون بزنن ولی میدونید چیه طاقت ندارم دیگه نا ندارم نفس ندارم آخه دنیا بدون برادر مگه میشه داغ برادر انکسر ظهری میکنه تنهایی....تنهایی خیلی بدِ بچه ها... . . و دیگه نتونست حرف بزنه و بغض بود که تهِ حلق ما میشکست و از خجالتش گریه نمیکردیم. برادر...داداش...رفیق شب عیدی چی بگم...فقط...بیچاره دلش برا دلش دعا کنیم قدر همو بدونیم مهربون باشیم. به حق ماخلاءالشفاعه و الزیاره و الدعاء بامعرفتا ما رو هم یاد کنید یاعلی الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام @hajammar313