هدایت شده از سیدحمیدرضا برقعی
یا حبیب الباکین
یازده بار جهان گوشهی زندان کم نیست
کنج زندان بلا گریهی باران کم نیست
سامرایی شدهام، راه گدایی بلدم
لقمه نانی بده از دست شما نان کم نیست
قسمت کعبه نشد تا که طوافت بکند
بر دل کعبه همین داغ فراوان کم نیست
یازده بار به جای تو به مشهد رفتم
بپذیرش به خدا حج فقیران کم نیست
زخم دندان تو و جام پر از خون آبه
ماجراییست که در ایل تو چندان کم نیست
بوسهی جام به لبهای تو یعنی این بار
خیزران نیست ولی روضهی دندان کم نیست
از همان دم پسر کوچکتان باران شد
تا همین لحظه که خونگریهی باران کم نیست
در بقیع حرمت با دل خون میگفتم
که مگر داغ همان مرقد ویران کم نیست
#سید_حمیدرضا_برقعی
@hamidreza_borghei
هدایت شده از سیدحمیدرضا برقعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تکرار فاطمه است مرور تو
توصیف زینب است عبور تو
معصومه نام داشت حضور تو
اما تو را کریمه صدا کردند
#سید_حمیدرضا_برقعی
@hamidreza_borghei
هدایت شده از سیدحمیدرضا برقعی
یا حبیب الباکین
به صلابت حضرت ام البنین سلام الله علیها
آفریدی بهشت برین را
تا که روشن کنی سرزمین را
احسن الخالقین هم به مدحت
بر لب خود نشاند آفرین را
چار دفعه چه زیبا نشاندی
در رکاب حسینی نگین را
من چه باید بگویم خدایا
شیرزن را زنی این چنین را
رودهای جهان هم نبردند
بیوضو نام ام البنین را
بس که او روضهها را شمرده
گشته از داغ زهرا فسرده
فاطمیتر از او ما ندیدیم
بارها از غم کوچه مرده
دل به مولا علی داده اما
جان خود را به زهرا سپرده
او که در زندگی آب و نان هم
قبل فرزند زهرا نخورده
دستهای ادب را گرفته
با خودش تا به معراج برده
تو نبودی و یک کربلا درد
از عطش رنگ آلالهها زرد
کودکان تشنه بودند اما
آسمان هم به رویش نیاورد
دیدن خیمهی مشکها هم
کودک تشنه را تشنهتر کرد
این طرف یک نفر بود تنها
آن طرف لشکر ناجوانمرد
آه از آن زمانی که دشمن
سوی عباس اماننامه آورد
رنگ از روی ماهش پریده
مانده با آن دو دست بریده
تو نبودی به دامن بگیریش
جای تو مادری قد خمیده...
درد خیلی کشیدهست اما
بیشتر او خجالت کشیده
تا کنار برادر، برادر
خویشتن را به زانو کشیده
او نفس میزد اما نفسهاش
مثل جسمش بریده بریده...
#سید_حمیدرضا_برقعی
@hamidreza_borghei
هدایت شده از سیدحمیدرضا برقعی
به مناسبت شهادت امام هادی علیه السلام
یادتان هست نوشتم که دعا میخواندم
داشتم کنج حرم جامعه را میخواندم
از کلامت چه بگویم که چه با جانم کرد
محکمات کلمات تو مسلمانم کرد
کلماتی که همه بال و پر پرواز است
مثل آن پنجره که رو به تماشا باز است
کلماتی که پر از رایحه غار حراست
خط به خط جامعه آیینه قرآن خداست
عقل از درک تو لبریز تحیر شده است
لب به لب کاسه ظرفیت من پر شده است
همه عمر دمادم نسرودیم از تو
قدر درکِ خودمان هم نسرودیم از تو
من که از طبع خودم شکوه مکرر دارم
عرق شرم به پیشانی دفتر دارم
شعرهایم همه پژمرد و نگفتم از تو
فصلی از عمر ورق خورد و نگفتم از تو
دل ما کی به تو ایمان فراوان دارد
شیرِ در پرده به چشمان تو ایمان دارد
بیم آن است که ما یک شبه مرداب شویم
رفته رفته نکند جعفر کذاب شویم
تا تو را گم نکنم بین کویر ای باران
دست خالیِ مرا نیز بگیر ای باران
من زمین گیرم و وصف تو مرا ممکن نیست
کلماتم کلماتیست حقیر ای باران
یاد کرد از دل ما رحمت تو زود به زود
یاد کردیم تو را دیر به دیر ای باران
نام تو در دل ما بود و هدایت نشدیم
مهربانی کن و نادیده بگیر ای باران
ما نمردیم که توهین به تو و نام تو شد
ما که از نسل غدیریم، غدیر ای باران
پسر حضرت زهرا! دل ما را دریاب
ما یتیمیم و اسیریم و فقیر ای باران
سامرا قسمت چشمان عطش خیزم کن
تا تماشا کنمت یک دل سیر ای باران
بگذارید کمی از غمتان بنویسم
دو سه خط روضه از این درد نهان بنویسم
گریه بر داغ شما عین ثواب است ثواب
بار دیگر پسر فاطمه و بزم شراب....
#سید_حمیدرضا_برقعی
@hamidreza_borghei
مصرع ناقص من کاش که کامل می شد
شعر در وصف تو از سوی تو نازل می شد
شعر در شأن تو شرمنده به همراهم نیست
واژه در دست من آن گونه که می خواهم نیست
من که حیران تو حیران تو ام میدانم
نه فقط من که در این دایره سر گردانم
همه عالم و آدم به تو می اندیشد
شک ندارم که خدا هم به تو می اندیشد
در زمین هستی و آن سو تر از افلاک تویی
علت خلق زمین ای پدر خاک تویی
کعبه از راز جهان، راز خدا آگاه است
راز ایجاز خدا نقطه بسم الله
کعبه افتاده به پایت سر راهت سر مست
پیرهن چاک و چاک و غزل خوان و صراحی در دست
کعبه وقتی که در آغوش خودش یوسف دید
خود زلیخا شد و خود پیرهن صبر درید
کعبه بر سینه خود نام تو ای مرد نوشت
قلم خواجه شیراز کم آورد نوشت:
ناگهان پرده برانداخته ای یعنی چه
مست از خانه برون تاخته ای یعنی چه
راز خلفت همه پنهان شده در عین علی ست
کهکشان ها نخی از وصله نعلین علی ست
روز و شب از تو قضا، از تو قدر میگوید
ها علیٌ بشرٌ کیف بشر می گوید
مست اوصاف شدم مِی طلبم ساقی را
تشنه ام تا که بگوید به من ألباقی را...
#سید_حمیدرضا_برقعی
#یاعلی مددی
#میلاد_امام_علی
#روز_پدر
#ماه_رجب
#شهیدعشق ❤️🌱
🆔 @hajammar313 🔷🔸
گفتم از کوه بگویم قدمم می لرزد
از تو دم می زنم اما قلمم می لرزد
هیبت نام تو یک عمر تکانم داده ست
رسم مردانگی ات راه نشانم داده ست
پی نبردیم به یکتایی نامت زینب
کار ما نیست شناسایی نامت زینب
من در ادراک شکوه تو سرم می سوزد
جبرئیلم همه ی بال و پرم می سوزد
من در اعماق خیالم … چه بگویم از تو
من در این مرحله لالم چه بگویم از تو
چه بگویم؟! به خدا از تو سرودن سخت است
هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است
چه بگویم که خداوند روایتگر تو است
تار و پود همه افلاک نخ معجر توست
روبروی تو که قرآن خدا وا می شد
لب آیات به تفسیر شما وا می شد
آمدی تا که فقط زینت مولا باشی
تا پس از فاطمه صدیقه صغری باشی
آمدی شمس و قمر پیش تو سو سو بزنند
تا که مردان جهان پیش تو زانو بزنند
چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد
باز تکرار همان سوره ی ” اعطینا ” شد
عشق عالم به تو از بوسه مکرر میگفت
به گمانم به تو آرام پیمبر می گفت:
بی تو دنیای من از شور و شرر خالی بود
جای تو زیر عبایم چقدر خالی بود
#سید_حمیدرضا_برقعی
#تسلیت
#شهیدعشق ❤️🌱
🆔 @hajammar313 🔷🔸
24.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تو شیرازی
خراسانی
قمی
آری تو ایرانی...🤍
#سید_حمیدرضا_برقعی
#شهادت_امام_موسي_کاظم
#شعر_خوانی
#شهیدعشق ❤️🌱
🆔 @hajammar313 🔷🔸
به نام خدا
برای مهربانی بیانتهای حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها
دور شدم از این و آن، با خودم آشنا شدم
آینه در حجاز بود، عاشق مصطفی شدم
سرمه نمیبرم به چین، قند و شکر نمیخرم
نقره و زر نخواستم، صاحب کیمیا شدم
بار شتر گذاشتم، وقف تو هرچه داشتم
دانهی عشق کاشتم، در قفست رها شدم
با تو جرس به هر نفس، مصرع عاشقانهایست
با تو پر از قصیدهام، با تو غزلسرا شدم
ای که ملول میشوی از نفس فرشتهها
باور من نمیشود همنفس شما شدم
سفرهء دل برای من، باز کن آیهای بخوان
حرف بزن که مَحرمِ زمزمهء حرا شدم
قطرهء من فرات شد، ذرّهام آفتاب شد
پیش تو سیّدالبشر، سیّدة النّسا شدم
پشت سرت من و علی، قامت عشق بستهایم
تو همه مقتدا شدی، من همه اقتدا شدم
من به تو دست یاعلی دادهام از صمیم دل
مرگ جدام کرده است از تو اگر جدا شدم
لحظهی آخرین غزل، ترس ندارم از اجل
پیرهن تو در بغل، با تو دوباره «ما» شدم
#سید_حمیدرضا_برقعی
#شهیدعشق ❤️🌱
🆔 @hajammar313 🔷🔸
شهیـــღـد عِشـق
💛امشب ڪه گلے نجمہ بہ بر آورده 🎊بر سینہے عرشیان شـرر آورده 💛گویند بہگوش هم در افلاڪ و زمین 🎊حق حضر
به مناسبت میلاد حضرت معصومه(س)
همسایه سایه ات به سرم مستدام باد
لطفت همیشه زخم مرا التیام داد
وقتی انیس لحظه ی تنهایی ام توئی
تنها دلیل اینکه من اینجایی ام توئی
هر شب دلم قدم به قدم میکشد مرا
بی اختیار سمت حرم میکشد مرا
با شور شهر فاصله دارم کنار تو
احساس وصل میکند آدم کنار تو
حالی نگفتنی به دلم دست میدهد
در هر نماز مسجد اعظم کنار تو
با زمزم نگاه دمادم هزار شمع
روشن کنند هاجر و مریم کنار تو
تا آسمان خویش مرا با خودت ببر
از آفتاب رد شده شبنم کنار تو
در این حریم، سینه زدن چیز دیگریست
خونین تر است ماه محرم کنار تو
مادر کنار صحن شما تربیت شدیم
داریم افتخار که همشهری ات شدیم
ما با تو در پناه تو آرام می شویم
وقتی که با ملائکه همگام می شویم
بانو! تمام کشور ما خاک زیر پات
مردان شهر نوکرو زنها کنیز هات
زیبا ترین خاطره هامان نگفتنی ست
تصویر صحن خلوت و باران نگفتنی ست
باران میان مرمر آیینه دیدنیست
این صحنه در برابر ایینه دیدنیست
مرغ خیال سمت حریمت پریده است
یعنی به اوج عشق همین جا رسیده است
خوشبخت قوم طایفه، ما مردم قمیم
جاروکشان خواهر خورشید هشتمیم
اعجاز این ضریح که همواره بی حد است
چیزی شبیه پنجره فولاد مشهد است
من روی حرف های خود اصرار میکنم
در مثنوی و در غزل اقرار میکنم
ما در کنار دختر موسی نشسته ایم
عمریست محو او به تماشا نشسته ایم
اینجا کویر داغ و نمک زار شور نیست
ما روبروی پهنه ی دریا نشسته ایم
قم سالهاست با نفسش زنده مانده است
باور کنید پیش مسیحا نشسته ایم
بوی مدینه می وزد از شهر ما،بیا
ما در جوار حضرت زهرا نشسته ایم
از ما به جز بدی که ندیدی ببخشمان
از دست ما چه ها که کشیدی ببخشمان
من هم دلیل حسرت افلاک می شوم
روزی که زیر پای شما خاک می شوم...
#سید_حمیدرضا_برقعی
#محرم_نزدیک_است💔
جهان این تیره ی خاموش
روشن می شود آری!
محرم ها که می کوبم
سیاهی بر در و دیوار...
#سید_حمیدرضا_برقعی
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
╔═.🍃🕊.════♥️══╗
@hajammar313
╚═♥️═════.🍃🕊.═╝