eitaa logo
شهیـــღـد عِشـق
827 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
40 فایل
کانال بایگانی شد... به یاد شهیــღـد محمــღـدحسین محمـღـدخـانی کپی حلال حلال اینستا «آرشیو عکس ها و فیلم های شهید»👇🏻 https://instagram.com/hajammar_313
مشاهده در ایتا
دانلود
ما ٨ _ با مجوز یک هفته ای شنود که شما گرفتید  داره خیلی چیزا روشن میشه! امیر دستش را آرام کوبید روی دسته صندلیش: _ فقط يه هفته سید. خیلی توجیه کردم تا مجوز گرفتم! الان سه روزش مونده! سید برگه ای را مقابل امیر گذاشت و ادامه داد: _ همین چهار روز خیلی چیزا دستگیر مون شد. البته با کمک مرد داخل مؤسسه که اطلاعات خوبی به سینا داره می‌ده! در مورد خود مسئول به جستجوی ساده کردیم. طرف آدم خرابی نیست. نگاهی چرخاند سمت آرش و گفت: - بیشتر از سمت خانمش نالانه و البته چون دستی بر آتش مجوز موسسه ها داره و میتونسته کمکی بکنه، شده مورد مناسب تور فروغ خانوم. خب یه مقدارم کمربندش قابلیت شل شدن داشته، خود فروغ مدیریتش کرده ... سینا غرزد: _ نگو که نمیدونه به اسم مدلینگ دارن زنامون رو به فنا میدن. سید شانه بالا انداخت و در ماژیک را گذاشت و با كف دست کوبید رویش. صدای تقش سکوت اتاق را شکست: - نمیشه که ندونن. رفت و آمدش با فروغ خودش عين فنائه. مسئول مؤسسه ای که خرابه، می‌شه هدفش زنده کردن عزت و شخصیت زن ها باشه. زن های جامعه رو داره لجن مال میکنه منتهی رنگ و لعاب داره لجنش؛ مدل و مدلینگ. فقط گام اول نیروسازیشون رو خیلی حساب شاده روی زن های مطلقه و مورد دار بستند. وقتی که زن وارد فضای فساد بشه دیگه از خانواده و پاکی دامن و افکار بلندش کنده میشه و يه زندگی انگلی راه می اندازه، پشیمون هم بشه با توجه به فضای اینستا و عکسای نامناسبش و بی آبروئیاش هیچ راه برگشتی برای خودش نمی‌بینه. یا تا آخرش توی ایران می مونه و جزو باند هم نباشه انفرادی فساد میکنه یا میره دبی و ترکیه و اروپا اونجا هم زندگیش با تن فروش اداره می‌شه، بعد هم برای پول هرکاری میکنه. می بینی سر در آورده از صدای آمریکا و تصویر بی بی سی. اصلا سیاسی نبوده، سیاست شده چون دیگه هیچی برای از دست دادن نداره. پشتوانه هم نداره، پول و پورن... امیر دست از زیر چانه اش برداشت و گفت: _ با سینا برید رستوران میز رزرو کنید، این رو هم دعوت کنید. ساعتش رو بهم خبر بدید. از شهرستان چه خبر؟ سید دسته‌ی بزرگی از ورقه ها را مقابلش صاف کرد و گفت: _ راستش بعد از رفتن شما به شهرا، اونا هم کار رو جدی تر و دقیق تر دارن پیگیری می کنند. بچه های سیستان و مشهد و کرج تونستند نیرو داخل مؤسسه ها پیدا کنند که خب همه همون یه ویژگی ثابت رو دارند؛ سرمایه گذاری روی زنهای ناخوب! سینا با خنده گفت: _ ناخوب! دوباره سید پاگذاشت توی کار آقای حداد عادل! سید جدی نگاهش کرد: - اصلا در شان آقای حداد نیست برای زن‌های هرزه کلمه تولید کنه. من دارم جور ایشون رو میکشم! چیه شماها اصلا خلاقیت ندارید! امیر سراغ شهاب را گرفت. سينا لب گزید و سید نفسش را حبس کرد... آرش اهل گفتن نبود پس دوباره می ماند سید که برای گفتن حرف های خاص سپر بلا بود: _ به یه مورد شک کرده داره پیگیری میکنه. منتهی خب چون در حد شک بود دیگه به شما... در اتاق باز شد و شهاب تا امیر را دید در جا برگشت و در را بست. چند تقه به در زد و بعد آرام وارد شد. خودش از نگاه امیر متوجه شد که چه شده، صفحه را روشن کرد و ایستاد جلوی آن و بعد خیلی معمولی سلام کرد: _ آقا توی اون برف و بوران که بودم یه چیزایی شنیده بودم که یادم رفت به شما بگم. بعد توی تب که بودم یادم اومد و پیگیر شدم تا امروز. رو کرد به آرش و اشاره کرد تا صفحه را بالا بیاورد: _ آقا این دوتا مؤسسه رو اسمش رو شنیدید؟ اخم های امیر درهم رفت. مؤسسه های معروفی بودند که روی بحث حجاب کار می کردند. خوش نام هم بودند. شهاب ادامه داد: _ همینه آقا ظاهر کار خوبه ! حتی امروز من و خانمم خرید هم کردیم. ولی این که اسمشون توی دهن اونا چه کار میکرد مشخص نیست. یا دارن میزنن. یا هم راهشون کردند منتهی نرم و غیر محسوس. من اینو پیگیری کنم یا سید و سینا! _ شما قرار بود یه هفته استراحت کنی الان با این سینه خراب راه افتادی توی دود و دم تهران برای چی؟ شهاب رنگ محبت و دعوای امیر را تشخیص میداد و البته این که امیر با این گزارش پیگیر خواهد شد. حتی اگر از خودش نخواهد. سکوت کرد و آرام از اتاق رفت بیرون. محدثه توی ماشین منتظرش بود. 🕸🕸🕸🕸🕸ادامه دارد🕸🕸🕸🕸🕸 ⭕️کپی، فوروارد حرام⭕️ ❤️🌱 🆔 @hajammar313 🔷🔸