کتاب:#قصه_ننه_علی
نویسنده:#مرتضی_اسدی
انتشارات:#حماسه_یاران
📌گوشه لباسم را گرفت، پیراهنم را دور گردنم پیچید و مرا روی زمین تا جلوی در حیاط کشاند. دست و پا می زدم، نفسم بالا نمی آمد، کم مانده بود خفه شوم. از زمین بلندم کرد و با پای برهنه هلم داد بیرون خانه و در را پشت سرم بست. بلند شدم، آرام چند ضربه به در زدم و گفتم:« رجب! باز کن. شبه بی انصاف! یه چادر بده سرم کنم.» زنجیر پشت در را انداخت و چراغ های خانه را خاموش کرد. پشت در نشستم. از خجالت سرم را پایین انداختم…
لینک خرید کتاب👇
🔸B2n.ir/r48314
#ناشر_تخصصی_زن_و_خانواده
#مرکز_نشر_هاجر
@hajarpub_ir
وبسایت
https://hajarpub.ir📚📚