حُجره ےمن!
__
دیشب صدایم در نمی آمد
معلوم بود که نمیشود فردا خواند ...
اما اندکی دستم را به نیت شفا به مهر تربت سید الشهدا کشیدم و گلویم را نوازش کردم.
سه سلام به سید الشهدا علیه السلام دادم.
حُجره ےمن!
دیشب صدایم در نمی آمد معلوم بود که نمیشود فردا خواند ... اما اندکی دستم را به نیت شفا به مهر تربت س
نتیجه اش شد صدایی واقعا رسا و بلند و صاف !
با اینکه دقایقی قبل از آن ، صدایم لرزان و گرفته بود و به زور سخن میگفتم.
این را هم بگذاریم به پای معجزه ی سید الشهدا ؟...
حُجره ےمن!
نتیجه اش شد صدایی واقعا رسا و بلند و صاف ! با اینکه دقایقی قبل از آن ، صدایم لرزان و گرفته بود و به
اون حضراتی که صوت سخنرانی دیشب بنده رو گوش دادند ، سرفه های بلند و گوش خراش را که یادشان هست ...؟
امروز خبری نبود از آن سرفه ها
حُجره ےمن!
یاحسین ... #حبیب
این مداحی های سنتی را فراموش نکنید ...
بنای شیعه را این ها حفظ میکنند ، ن صرفا شور و زمینه و ...
چشم خود را باز کردم ابتدا گفتنم حسین
با زبان اشک های بی صدا گفتم حسین
یاد تو شرط قبولی نمازم بوده است
در قنوت خویش قبل از ربنا گفتم حسین
در مناجات شب جمعه نمی دانم چه شد
خواستم بر لب برم نام خدا گفتم حسین
ماند هل من ناصرت بی پاسخ اما بار ها
امد از کرب و بلا لبیک گفتم تا حسین
نام زهرا را شنیدم هر کجا گفتم علی
نام زینب را شنیدم هر کجا گفتم حسین
کل ارض کربلا من تازه فهمیدم چرا
در خراسان در نجف در سامرا گفتم حسین
عاشقی گفت انچه می خواهد دل تنگت بگو
با دلی غمبار گفتم کربلا گفتم حسین
خدا میداند بنده از ترس اینکه شب بخوابم صبح صدام خراب تر بشود ، دیشب فقط چهل و پنج دقیقه خوابیدم.
لطف خدا بود که تونستم امروز بخونم
صدام کلا امروز فرق داشت
هدایت شده از پیام های حبیبانه
📪 پیام جدید
💬سلام ،ادمین کانال انقلابیون گفتن میتونم سوالاتم رو از شما بپرسم
۱_از کجا معلوم دین اسلام حقه (درحالی که امروزه اگر اتفاقی در کشوری رخ بده تا خبرش به کشور های دیگر برسه هزار بار یک کلاغ چهل کلاغ میشه پس چجوری تاریخ اسلام این اتفاق براش نیوفتاده؟)
۲_دلایل اثبات وجود امامت(اصلا امامی وجود داشته ؟اگر وجود داشته است چیز هایی که در مورد زندگی آنها میگن درسته؟)
۳_تحریف نشدن قرآن(درحالی که کتاب ادیان دیگر تحریف شده است)
۴دلایل وجود امام زمان
#دایگو
هدایت شده از حریمخصوصےیکسرباز 🌿
4_5911417352116768849.mp3
4.2M
🎙دست او پنجره فولاد همه ادیان است...
⭕️ حکایت زیبای عنایت حضرت عباس علیهالسلام به یک ارمنی!
یکم گریه کنید ✅
مامانیم و همشیره هام از روضه اومدن
مث کلاس چهارمی ها رفتم گفتم بامیهههه؟؟! حلواااااا؟؟؟🥲
خدایا
حُجره ےمن!
مامانیم و همشیره هام از روضه اومدن مث کلاس چهارمی ها رفتم گفتم بامیهههه؟؟! حلواااااا؟؟؟🥲 خدایا
چقد خوبه در طبق اخلاص خواهران گرامی هر چی گیرشون اومده میدن اخویشون...
هدایت شده از پیام های حبیبانه
📪 پیام جدید
💬سلام من دخترم اگر شما هم دخترید ۱۰۰ در ۱۰۰ این حرف ها ب دردتون میخوره و اگر پسرید ۹۹ در ۱۰۰
https://eitaa.com/hajehabib/5712
بسم الله.
هیچوقت خودت رو متهم ردیف اول ندون، حتا اگر تو زندگی بدترین تصمیم و بدترین کار رو کردی ایمان داشته باش ک ۱۰۰در۱۰۰ تقصیر تو نیست قاعده زندگی اینکه ک همیسه در بین مشکلات ۵۰ درصد تو مقصری و ۵۰درصد طرف مقابل. شما وقتی خودت رو متهم ردیف اول میبینی هیچی درست نمیشه و باید ب خودت بگی اره فلانی(اسمتون) میدونم اینجا گند زدی ولی یادته فلان جا تونستی از حقت دفاع کنی یادته فلان جا تونستی بهترینه خودت باشی (هی موفقیت هاتون رو در شرایط مختلف در هنر های مختلف در جامعه های مختلف به خودتون گوشزد کنید).
یادتون نره خدا چیزی/کسی رو بد خلق نمیکنه همون سوسک که اکثریت ازش میترسن یا چندششون میشه اگر نباشه زنجیره طبیعت بهم میریزه و کشور بوی تعفن میگیره.
زیبایی چیزی نیست که شما بگی هر کس شبیه سلناگومز(خاننده خارجی) بود ینی زیباست یا هرکس شبیه محمدرضاگلزار(بازیگر و خاننده ایرانی) بود یعنی زیباست، مسئله به دل نشستن است ن زیبایی.شما زیبایی ظاهری رو به باطنی ترجیح میدید؟
ادامه داره..
#دایگو
هدایت شده از پیام های حبیبانه
📪 پیام جدید
💬شما دچار وسواس فکری شدید راهکارش اینکه هر وقت ذهنتون شلوغ شد یه دوش آب ولرم بگیرید.
به ماجرایی که دلتون گرفته عمیقا فکر کنید و پسش نزنید هی نگید ولش کن فلانی بهش فکر نکن نه نه گریه نکن اتفاقا یک روز عمییییییقا بهش فکر کنید و حتا شده گریه کنید اما فقط فکر کنید تو ذهنتون نگید کاش اینجوری میگفتم اگه اونجوری گف اینجوری بگم. فقط به اون خاطره فکر کنید و حسی ک ازش دریافت کردید رو با خودتون تکرار کنید. حس ناامیدی؟ حس نگرانی؟ حسی ترس؟ عصبانی؟ حالا وقت روان درمانییت که حضرت امیر میفرماید درد تو در خودت و درمان تو در خوده توست. خاطره تلخ رو کنار بگذارید و به اون حسی ک بهتون القا شد فکر کنید.. نمونه حرف ها-» از چی نگرانی فلانی، از چی میترسی، چرا نگرانی، چرا چرا چرا...
و در آخر به خودتون گوشزد کنید که خداوند در همه حال شمارا میبیند میشنود خداوند بزرگ تر از نگرانی شماست چرا با ایراد گذاشتن ب چهرهت خالقت رو زیر سوال میبری؟ ینی میخای از کار خالقت ایراد بگیری؟ میخای بگی اون بلد نیست؟ اون مهندسی چهره بلد نیست؟اگر دختر هستید ولا اینکه صورتتون از سوختگی با آبجوش زشت شده به خودت رنگ نمال خودتو دستکاری نکن
#دایگو
حرارت قلوب
🔸وارد هیات شدم. میدانستم مراسم عزاداری و سنتهای جالبش، دستاورد بینظیر سفرم خواهد بود. مردم در دو طرف ایستاده بودند و بینشان فضایی باز. جمعیت داشت دستهایش را به سرعت بالا میبرد و محکم به سینهاش میکوبید. سرعت و قدرت دو فاکتور جدانشدنی این هیئت بود. اما به وضوح میشد دید که دقت را فدای این دو عنصر کردهاند. چون دو مرتبه، آرنج نفر جلویی محکم توی بینیام خورد و هر بار ده دقیقهای دردش را تحمل کردم. یاد حرف دوستانم افتادم که مرا از این سفر باز میداشتند اما نه، مشاهده چیز دیگری است.
🔸مداح داشت یک کلمه را بلند فریاد میزد و همزمان دست راستش را دورانی میچرخاند. با هر چرخش، خودش هم چند سانتی میپرید و دوباره پایین میآمد. وظیفه هماهنگسازی سینهزنان هم با کسی بود که بعدها فهمیدم «میوندار» نام دارد. مردی با هیکل درشت و سیبیل کلفت و شکمی برآمده. بوی عرق سراسر محیط را پر کرده بود و دیگر نمیتوانستم تحمل کنم. احساس خفگی بهم دست داد. یک لحظه احساس کردم نیمی از دستگاه تنفسیام از کار افتاده و با نیمه دیگرش ادامه حیات میدهم. سریع نشستم تا از اکسیژن نزدیک به سطح زمین که از بوی تند و گند مصون مانده بود، استفاده کنم.
🔸بوی جوراب یکی از آنها بدجور حالم را گرفت. به حیاط واتیکان قسم حداقل هفت ماه از آخرین شستشویش میگذشت. بیجان و کمتوان به گوشهای خزیدم. هنوز معتقد بودم کار درستی کردهام؛ تحقیق باید از نزدیک و در میدان باشد. در همین افکار و اوهام بودم که سفره شام را انداختند. بوی مستکننده غذا، همه جا را پر کرده بود. یک بشقاب گرفتم و در گوشه سفره مشغول شدم. عجب غذایی بود! بوی برنج ایرانی با بوی خوش خورشتی که بعدها فهمیدم قیمه نام دارد، عجین شده بود. عجب ترکیب دلانگیزی! گوشت گوسفندی و لپههای خوشرنگ و سیبزمینی سرخشده و تهدیگ زعفرانی طلایی، اشتهایم را تحریک میکرد. دوغ نعنا و سبزی و نان سنگک کنجدی چیزی نبود که بتوانم نادیده بگیرم. با خودم گفتم: «به رنج سفر میارزید.»
🔸با ولع تمام مشغول خوردن شدم که ناگهان بغل دستیام که نوجوانی سندرومی بود ته دیگم را در چشم به هم زدنی برداشت. خیلی عصبی شدم اما به روی خودم نیاوردم. قوی بود و اگر دعوا میشد، کلکم را میکند. بیتوجه به تهدیگ از دسترفته، غذایم را میخوردم که ناگهان سنگی داخل غذا احساس کردم. با دست جلوی دهانم را گرفتم تا به سرعت از در هیات خارج شوم و لقمه را داخل باغچه بیندازم که ناگهان پایم به پارچ دوغ خورد و همه محتوایش روی بشقاب روبروییام ریخت. صاحبش از آنهایی بود که در فرهنگ ایرانی، «لات» صدایشان میزنند. دستمال یزدی دور گردن پیچیده و یکی هم دور پیشانیاش بسته بود. غذایش دیگر قابل خوردن نبود. لپهها و گوشتهای بشقابش در دوغ غوطهور بودند و سیبزمینیها آغشته به نعنا شده بود. از خشم سرخ شد. تمام اعضای خانوادهام را به فحش کشید. بیچاره عمه که نامش مدام تکرار میشد. گاهی نهاد فحش بود و گاهی گزارهاش، گاه اسم مکان و گاه قید حالت. به هر بدبختیای بود از آن لات سیبیلوی عمهستیز جدا شدم.
🔸در حیاط هیات دیگر نتوانستم تحمل کنم و با عصبانیت تمام، فحش عمیقی را که اخیرا یاد گرفته بودم، بلند فریاد زدم: «بیفانوسها» دو جوان که گوشه حیاط ایستاده بودند، بلند خندیدند و یکیشان گفت: «اُسکله» و بعد ادامه داد: «داداش فانوس، یه وسیله واسه روشناییه. اون چیزی که تو میگی ناموسه!» و دوباره غشغش خندیدند. یاد حرف دوستانم افتادم: «آنتوان! اینترنت کافیه» و پاسخ من: «نه! مشاهده لازمه.» خسته و افسرده رفتم کفشم را بردارم و گورم را گم کنم اما کفشهایم را برده بودند. ناچار، پای برهنه راه افتادم و در راه خودم را بابت انجام این سفر احمقانه سرزنش میکردم.
🔸«داداش بلند شو! هیات که جای خواب نیست» صدای بغل دستیام بود. با آرنج به بازوی راستم زد و آن کابوس احمقانه را پایان داد. بوی گلاب ناب سراسر حسینیه را پر کرده بود. جوانی با ریش بور و بلند با سینی بزرگ به مردم چای میداد و دیگری برگههای ختم قرآن پخش میکرد. یکی گرفتم. رویش نوشته بود: «هدیه به امام حسین» مردم منظم کنار هم نشسته بودند و به سخنرانی گوش میدادند. واعظ بر بالای منبر از قول پیامبر اسلام میگفت: «همانا حرارتی که از کشته شدن حسین در دلهای مومنان پدید میآید هرگز به سردی نخواهد گرایید»
#علی_بهاری
#عزاداری
بسم رب الحسین
در زیارت عاشورا چیزی حدود هجده دعا
میکنیم که متناسب با آن، هجده مقام را از خدا میخواهیم.
درخواستهای انسان در زیارت عاشورا، دنیوی و مادی و فانی نیست، بلکه همگی معنوی است.
ما در زیارت عاشورا، همراه با این دعاها، هجده مقام را از خدا درخواست میکنیم که بعضی از آنها بهقدری بالاست که اگر زیارت عاشورا وجود نداشت، نمیتوانستیم باور کنیم که کسی جرأت درخواست آنها را از خدا داشته باشد.
اینها خیلی خواستههای بزرگی هست و انسان از آنها درجات سلوک را یاد میگیرد، چون از پایین شروع میشود و به بالا میرسد.
و اما آن مقامها:
۱- مقام خونخواهی امام حسین علیهالسلام
⬅️ ان یرزقنی طلب ثارک
اینکه کسی بخواهد خونخواهی امام حسین را بکند، مقام خیلی بالایی است، چون خونخواهِ اصلی ابیعبدالله، امام زمان است.
۲- مقام وجاهت عند الله
(آبرومندی نزد خدا)
⬅️ اللهم اجعلنی عندک وجیها
۳- مقام معِیَّت(همراهی) با معصوم
⬅️ ان یجعلنی معکم فی الدنیا و الآخرة
⬅️ مع امام منصور
(این درخواست، بسیار ویژه است، چون تمام
انبیا و اولیا آرزویش را داشتهاند).
۴- مقامی که درخواست میکنیم تمام مراحل زندگی ما، درهمتنیده با معصوم باشد.
⬅️ اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد...
۵- مقام شهادت
⬅️ و مماتی ممات محمد و آل محمد
چون مرگ همه معصومین از پیامبر تا امام حسن عسکری علیهمالسلام، با شهادت بوده.
۶- رسیدن به مقام محمود
⬅️ ان یُبِلِّغنی المقام المحمود
در قرآن آیهای داریم که به پیامبر میگوید: نماز شب بخوان تا به مقام محمود برسی. مقام محمود از نگاه بیشتر مفسران، یعنی مقام شفاعت.
خود شفاعت شدن، یک مقامی است که به هر کسی نمیرسد (لا یملکون الشفاعة... شفاعت به هر کس نمیرسد).
حالا یک مقامی هست که از شفاعتشدن بالاتر است و آن هم مقام شفاعتکردن است و ما در این فراز، این را از خدا میخواهیم.
۷- مقام مشارکت در مصیبت ولیّ معصوم
⬅️ لقد عظمت الرّزِیّة... بک علینا
⬅️ و اسئل الله بحقکم... ان یعطینی بمصابی بکم...
(یعنی مصیبت شما را، مصیبت خودم میدانم)
⬅️ الحمد لله علی عظیم رزِیّتی
(دقیقا در اینجاست که انسان مصیبت را برای خودش میداند)
این مقام، خیلی عظیم است و خیلی باید دربارهاش بحث کرد.
داستان زیارت عاشورا، داستانِ یکیشدن با اهلبیت است، قرار است از این طریق، به شجره حیات متصل شویم.
۸-مقام برائت
(برای دوری و تبرّیجستن از بعضی جریانها و افراد و نیز بعضی خصوصیتها)
⬅️ و بالبرائة من اعدائکم
۹- مقام لعن
این مقام، آنقدر مهم است که در زیارت عاشورا بر سلام اولویت دارد. اول صدتا لعن میدهیم و بعد صد سلام.
(جاروب کن خانه را، سپس میهمان طلب)
⬅️ اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد
نکته: چهره اصلی برائت و لعن، بعد از ظهور دیده میشود، چون ما مردم اصلا تا قبل از ظهور نمیفهمیم کسانی که باعث و بانی ماجرای کربلا بودهاند، ما را از چه نعمات زیاد و برکات بزرگی محروم کردهاند.
ما الآن از دنیای بعد از ظهور چیزی نمیدانیم و درک نمیکنیم. اصل برائت در آن زمان اتفاق میافتد.
یعنی وقتی ظهور انجام میشود و میفهمیم چه چیزی را از ما گرفتهاند، تازه حسّ واقعیِ برائت را درک خواهیم کرد.
۱۰- مقام سِلم
⬅️ انی سلم لمن سالمکم
⬅️ و ولیّ لمن والاکم
این مقام، عبارت است از مقام دوستی با دوستان و دوستداران اهلبیت، برای تشکیل یک شبکه متحد در راه تحقق منویّات این خاندان.
۱۱- مقام حَرب
⬅️ حرب لمن حاربکم
این مقام، یعنی مقام دشمنی با دشمنان اهلبیت، برای پالایش آن شبکه متحد و همچنین مبارزه با موانع رشد بشر.
آیا شما فکر میکنید هر کسی میتواند به مقام مجاهدت برسد؟
۱۲-مقام ایثار
ما در زیارت عاشورا این مقام را درخواست میکنیم و لااقل ادای آن را درمیآوریم.
ایثار یعنی بذل بهترینها، و ما زیارت عاشورا بهترین داشتههای خود را فدای امام میکنیم.
⬅️ بابی انت و امی
۱۳- مقام قربة الی الله
باید گفت: مقام قرب و نزدیکی به خدا، بالاترین مقام ممکن است، منتها مراتب بالای آن فقط به کمک و دستگیری ولیّخدا که در این مسیر پیشتاز است، ممکن میشود.
⬅️ انی اتقرب الی الله...
⬅️ اللهم انی اتقرب الیک...
۱۴- مقام دوستی و نزدیکی به اهلبیت
⬅️ انی اتقرب الی الله و الی رسوله و الی ...
این مقام نیز، امتداد مقام قربة الی الله است.
۱۵_مقام معرفت اهلبیت
(چرا که در حدیث داریم: من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میتة جاهلیة)
⬅️ اکرمنی بمعرفتکم و معرفة اولیائکم...
۱۶- مقام ثبات قدم و اهل تزلزل نبودن
⬅️ ان یثبّت لی عندکم قدم صدق
⬅️ ثبّت لی قدم صدق عندک مع الحسین...
۱۷- مقام رجعت، که هرکسی قادر نیست به این مقام برسد و شخص باید خیلی کارها در این راه انجام دهد.
⬅️ و ان یرزقنی طلب ثارکم مع امام منصور
۱۸- مقامی که خدا به ما درود بفرستد
⬅️ اللهم اجعلنی فی مقامی هذا ممن تناله منک صلوات و رحمة و مغفرة
هدایت شده از حسنشونم(متروکه)
بازنشر به مناسبت دیروز که روز دوستی بود.
توی عربی، ۱۲ لایه دوستی تعریف میشه:
اکثر دوستامون سطح ۵ هستن و خیلیهامون اون ۱۲ رو نمیتونیم پیدا کنیم.
۱. زمیل: کسی که باهاش سلام علیک میکنیم
۲. جلیس: کسی که از نشستن کنارش برای مدت محدودی لذت میبریم
۳. سمیر: مکالمه ی خوبی باهاشون دارید میشناسید و میدونید رفتارشون چطوریه
۴. ندیم: کسی که همکاسهتونه (چایی البته) و وقتی آزادید باهاش تماس میگیرید.
۵. صاحب: کسی که نگران سلامتی شماست.
۶. رفیق: کسی که میتونید بهش تکیه کنید.
۷. صدیق: دوست واقعی، کسی که رابطهاش با شما رو به بهانههای شخصی از دست نمیده.
۸. خلیل: کسی که صرف حضورش حالتونو خوب میکنه
۹. انیس: کسی که واقعا باهاش راحتید و آشنایید با خلقیات هم.
۱۰. ناجی: محرم، کسی که کامل بهش اعتماد دارید.
۱۱. صفیه: بهترین دوستتون، که احتمالا اون رو به باقی ترجیح دادید
۱۲: قرین: جدا ناپذیرید، فکر هم رو می خونید.
هدایت شده از پیام های حبیبانه
📪 پیام جدید
💬https://eitaa.com/hajehabib/5889 باسلام
نماز شب بعد از نیمه شب شرعی تا اذان صبح خونده میشه و هرچی به نماز صبح نزدیک تر باشه
بهتره..
نماز شب تشکیل شده از ۱۱رکعت که هشت رکعت آن مانند نماز صبح ولی به نیت نماز شب خونده میشه
۲رکعت به نیت نماز شفع که در رکعت اول بعد از حمد یک سوره ناس و رکعت دوم سوره فلق
و نماز یک رکعتی که وتر نام داره بعد از حمد سه توحید بعد سوره های فلق و ناس یک مرتبه
درقنوت برای چهل مومن طلب آمرزش بعد هفتاد مرتبه استغفار بعدهذا مقام عائذ بک من النار
بعد ۳۰۰ مرتبه العفو بعد یه جمله ایه یادم نیست
همین
البته اگه وقت ندارید میتونید شفع و وتر رو بخونید یا از مستحباتش بکاهید
#دایگو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گرمای خوزستان اینجوره🤦♂