مرد انديشمندى از كنار شخص فرومايه اى مى گذشت.
شخص فرومايه او را #دشنام داد.
مرد انديشمند از او روى برتافت و قيافه ترش نكرد.
ناظران به او گفتند:
چرا به سخنان او اعتنا نكردى؟
در پاسخ گفت:
من هرگز از يك كلاغ انتظار ندارم كه همانند بلبل سخنان موزون و دلنشين بگويد.
#داستانک
#رسانه_حاج_فتحی 👇
༺+ @hajfathi_ir +༻
✅ توکل را ببین
نقل است پادشاهی، درویشی را به زندان تاریک انداخت، ولی به خواب دید که بی گناه است، پس او را بیرون آورد و از وی عذر خواست و گفت:
حاجتی بخواه.
درویش گفت:
ای امیر! کسی که خداوندی دارد که چنین به نیمه شبان، تو را سر و پا برهنه از بستر گرم برانگیزد و بفرستد تا او را از بلاها برهاند، روا باشد که او از دیگری سؤال کند و حاجت خواهد!
----------
📚لطایف و پندهای تاریخی، ص ۹۳ (با اندکی تلخیص).
#داستانک
#رسانه_حاج_فتحی 👇
+| @hajfathi_ir |+
در کوچه خلوت، با موهای پریشان و اشکی که مثل آبشار می ریخت و هق هق .... توجهم را جلب کرد.
گفتم: چی شده خانم چرا پریشانید؟
دامادش به دخترش بی اعتنایی کرده بود و در آستانه طلاق....
راهنمایی اش کردم کمی آرام شد.
صدای الله اکبر مسجد مرابه سمت مسجد کشاند. داشتم می رفتم باز صدای گریه اش بلند شد.
برگشتم گفتم دیگه چه مساله پیش آمده؟
گفت: من مبتلا به فحشا شده ام. دیشب بعد از افطار رفتم اتاق و امام زمان را صدا زدم.... یابن الحسن! کمک کن از این وضعیت بیام بیرون...
پرسید: آیا خدا گناهانم را می بخشاید؟
گفتم:
باز آ بازآ بازآ هر آنکه هستی باز آ
گر کافر و گبر و بت پرستی بازآ
این درگه ما درگه نومیدی نیست
صد بار اگر توبه شکستی باز آ
✍ محمد علی فتحی
#داستانک
#رسانه_حاج_فتحی 👇
🆔 @hajfathi_ir
مسئولین محترم اشکالات موجود در نحوه #عرضه_خودرو را بر طرف نمایند.
بجای توجیه دلایل #گرانی فزاینده، اصل اشکال را بر طرف کنید تا مشکلات بدتری پدید نیاید.
#داستانک:
شخصی خانه ای اجاره کرده بود. تیرهای سقف بسیار صدا میکرد. برای تعمیر آن به نزد صاحب خانه مراجعت کرد. صاحب خانه گفت: چوبهای سقف، ذکر خداوند میکنند. مستأجر گفت: نیک است، اما میترسم منجر به سجود شود.
----------
📚مجموعه لطایف گلچین لطیفههای منظوم و منشور، ص ۵۸.
✍ محمد علی فتحی
#رسانه_حاج_فتحی 👇
🆔 @hajfathi_ir
✅ توکل را ببین
نقل است پادشاهی، درویشی را به زندان تاریک انداخت، ولی به خواب دید که بی گناه است، پس او را بیرون آورد و از وی عذر خواست و گفت:
حاجتی بخواه.
درویش گفت:
ای امیر! کسی که خداوندی دارد که چنین به نیمه شبان، تو را سر و پا برهنه از بستر گرم برانگیزد و بفرستد تا او را از بلاها برهاند، روا باشد که او از دیگری سؤال کند و حاجت خواهد!
----------
📚لطایف و پندهای تاریخی، ص ۹۳ (با اندکی تلخیص).
#داستانک
#رسانه_حاج_فتحی 👇
+| @hajfathi_ir |+