پیش «جواد» که می‌روی، مطمئنی دست رد به سینه ات نمی‌زند. بی مقدمه چینی درخواستت را می‌گویی. حال اگر این جواد، امام باشد و پسرِ آقای رئوف ما؛ دیگر نیاز به بیان هم نیست. شما از حاجت ما، پیش از آنکه جامعه ی واژگان بر تن کند، آگاهید! نه اینکه چون امشب، همه را یاد شما می‌اندازد به در خانه تان آمده ام. من از کودکی با جود شما قد کشیده ام. از همان وقتی که مادرم در حرم امام رضا چادر سفید گلدارم را روی سرم مرتب می‌کرد و ذکر لبش یا جوادالائمه بود؛ سائل کوی شما شدم. آن دختربچه حالا قد کشیده و قدم به جوانی گذاشته. یا جوادالائمه به حق جوانیتان، گلِ جوانیِ مرا، گلی از دشت نگارین ظهور قرار دهید... ❤️ 🏴 عمریست زیر دین جوادالائمه‌ام دلتنگ کاظمین جوادالائمه‌ام #خادم_نوشت #امام_جواد 🚩هِیئَت‌ِدُختَران‌ِحاج‌قاسِم‌اَهواز Eitaa.com/hajghasem_d

امشب.. آه از امشب. من بودم و جهانی اشک.. من بودم و جهانی درد.. دیر رسیده بودم و همان لحظه مقتل میگفت "دیر رسیدم برادر! دیر..." آتشم زدی یا حسین! من بودم و تو را در آغوشم میدیدم چنان که انگار عالم رویاست.. من بودم و فاطمه(س) را میشنیدم چنان که می‌گوید :"یا زینب! برو به جای من بر پسرم گریه کن.." آنچنان با شدت گریه کردم بر تو که گویا فرشتگان برای آرام کردنم از آسمان فرود می آمدند و ماموران انسیِ فاطمه (س)، دلداری ام میدادند.. راستی.. اگر شمر را میکشتم کسی تو را نمیکشت، مگر نه حسین جان(ع) ؟ پس من شمر های زمانه را می‌کُشم (حتی اگر آن نفس خودم باشد)، تا دیگر کسی جرئت نکند بعد از آن بر تن تو زخمی بیاندازد! زیرا پس از سال ها، هنوز تو را بر آن زمین تفتیده میبینم که کسی دلش به حالی پیکر بی سرت نمیسوزد تا دستی ببرد و آن را دفن کند.. هنوز هم زخم میزنند! بر دین و قرآنی که تو از پیامبر (ص) بر جای گذاشتی.. من را ببخش. به خاطر تمامِ کم بودن هایم، امامِ من. #خادم_نوشت #ارسالی [ پس از پایان مراسمات دهه اول محرم ] 🚩هِیئَت‌ِدُختَران‌ِحاج‌قاسِم‌اَهواز Eitaa.com/hajghasem_d

💌 احساس دختران حاج قاسم از توزیع هدایا توی مسیر، حسِ قشنگِ بین زوار و خادم ها انقدر دلچسب بود، که یک جاهایی فقط اون حسِ خنکِ تهِ قلب میتونه درک بکنه چنین حالی رو ...🥺 ظهر روز اول در نجف به سمت حرم پیاده روی میکردیم و توی راه بچه های کوچیکی رو میدیدم که با تمام وجودشون کار میکنن. با اینکه هوا به شددت گرم بود. یکی جارو گرفته بود دستش، یکی آب میداد، یکی هدایت میکرد طرف موکب ها. و خدا میدونه چقدرر ذوق میکردن وقتی بسته هارو دریافت میکردن. 😍 تصویری که اصلا از ذهنم پاک نمیشه لبخند خیلی قشنگ دختر خانم کم سنی بود که در جواب اهدای بسته دادن ... #خادم_نوشت #لحظه‌های_نورانی 🚩هِیئَت‌ِدُختَران‌ِحاج‌قاسِم‌اَهواز Eitaa.com/hajghasem_d

از دنیای ماشینی امروز، از روزهای تکراری دنیای ما، از حال و هوای دودی گرفته شهر و آدم‌هایش گاهی جدا شدن نیاز است… گاهی باید جدا شوی از زمین و زمان تا دستت برسد به آسمان ؛ تا رنگ نور بگیری! باید وصل به منبع نور شوی روضه،حال و هوایت را طراوت می‌دهد. اگر روضه‌ی مادر باشد، پناه هم باشد ... مادرمان با آغوشی باز منتظر است برای پناه دادن ...✨ #خادم_نوشت #فاطمیه 🚩 هِیئَت‌ِدُختَران‌ِحاج‌قاسِم‌اَهواز Eitaa.com/hajghasem_d

«بسم الله الرحمن الرحیم» «ای آنکه کوه ها از بیمش شکافته، ای آنکه آسمان ها به امرش بر پا، ای آنکه زمین به امرش بر جا، ای آنکه رعد همراه با ستایش او تسبیح گو است..» «ای آنکه هر چیز جز ذاتش نابود است..» شب کناره های دامان خود را آشفته کرد. جهان در آرام و قرار بود، بر خلاف انسان های درونش. حال یا قلبشان بود که در تپش بود و یا در جنبش و تلاش، برای رسیدن به اهداف مقرر شده شان در این مبارک وعده؛ یا شاید هر دو. ⋆⋆⋆ من نیز یکی از این ساکنانم. کدامینشان بماند، شاید ماه شبی باشم که آن طلیعهٔ آسمانی لکه هایم را روشن تر از همیشه کرد، و یا حتی مورچه ای رهگذر که متنعّم سفرهٔ منزل خدا شده. من امشب من نیستم. دستانم کار های جدیدی میکنند، پاهایم سخن های تازه میگویند، و زبانم بر خلاف همیشه، آرام تر از خودِ درونم سخن میگوید. ⋆⋆⋆ - «ای کسی که بسیار نوازنده بندگانت هستی، بگو در این شب نواختن کدامین ساز سزاوارتر از ساز زاری است؟حال که نقش نگارین و عالم تابِ بالِ پروانهٔ باشکوهت، به سوختن مبتلاست..» ⋆⋆⋆ درخت نخل نا آرام است. گویا به سخن هزار ساله ای فکر می‌کند. سخنی که با شنیدن هزار نام پروردگار در ذهنش مرور می شود. نخل دوست دارد هزار سال عمر کند و در هر کدام، با یکی از این نام ها او را صدا بزند.. حتی شاید هر روز، با دست های بلندش نامه های طولانی به سوی آسمان انشا کند ؛ تنها برای اینکه بگوید: «دوستت دارم.» 📝 #خادم_نوشت 🚩هِیئَت‌ِدُختَران‌ِحاج‌قاسِم‌اَهواز Eitaa.com/hajghasem_d

آقای مهربان، آقایی که وجودتان همانند نور خورشید به ایران زمین گرمی بخشیده و می بخشد؛ امروزه بزرگترین دلخوشی مردمان این سرزمین آريايي هستی. میگویند شما خورشید ایرانید اما شما از خورشید فراترید! شما جان و روح و پدر ایرانید... در شب هنگام، حرمت همانند نور خورشید در اتاقی کوچک که ظلمت در ان موج میزند به سرزمینمان روشنایی میبخشد؛ نه تنها سرزمینمان بلکه تمام عالم وجود. آقای مهربانم باورتان میشود گاهی حتی به کبوتر های حرمتان حسادت میورزم که میتوانند عاشقانه دور شما بگردند؟ به راستی اولاد زهرا با قلبها چه کرده اند که تمام عالم دیوانه و مجنون آنها گشته...❤️ #امام_رضا #خادم_نوشت

انسان یعنی اُنس‌گیرنده. یعنی کسی که زود به همه چیز عادت می‌کند. یعنی کسی که زود فراموش می‌کند. حتی خودش را! هرچه قدر هم که قوی و بااراده باشی؛ گاهی خودت را لا به لای روزمرگی‌ها گم می‌کنی. گاهی باید کسی صدایت کند تا سرت را بلند کنی، تا با دیدن او، خودت را بیابی...!💎 این روزها فاطمه‌ی زهراست که ما را صدا می‌زند. گویی سخنی دارد با فرزندانش. با جگرگوشه‌هایش. انگار که او بیشتر از ما می‌داند چه قدر به او نیازمندیم. مانند پدر بزرگوارش، طبیب دوار، اینک فاطمه‌ی زهراست که کوی به کوی به دنبال شفای دل‌های بیمار ماست. تنها کافی‌ست گوش تیز کنیم تا صدایش را از منتهای جان بشنویم...✨ ♡ به دعوتِ حضرت مادر، و به اذن ایشان میزبان شما عزیزان هستیم. #خادم_نوشت ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ 🚩 هِیئَت‌ِدُختَران‌ِحاج‌قاسِم‌اَهواز [ Eitaa.com/hajghasem_d ]

فرقی ندارد کدام روایت درست باشد. بالاخره آن اتفاق ها افتاده است. کوچه های مدینه سر به نفاق گذاشته اند. قلب مولایمان همنشین حزن، چشم های شما اشکی، وَ؛ چادرتان خاکی شده... اندوه این روزها، برای هرکسی نمودی دارد. یکی دست به تسبیح که می‌برد چشمانش تر می‌شود. یکی خانه و جامه را سیاه می‌کند. و یکی قسمتش می‌شود پای دویدن به سوی مجلس شما... مــادَر✨ 🏴 فردا ساعت ۱۵ در خیمه عزای فاطمی میزبان شما هستیم. #خادم_نوشت ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ 🚩هِیئَت‌ِدُختَران‌ِحاج‌قاسِم‌اَهواز [ Eitaa.com/hajghasem_d ]

💌آن شب‌‌، همه‌ در عالم بالا، عزادار مادرمان فاطمه‌ی زهرا(س) بودیم. در بین مِه تیره و تاری که اهل زمین را فرا گرفته بود؛ جایی بود که مثل ستاره می‌درخشید. ✨ یکی از جاهایی که میزبانی‌اش را به من سپرده بودند و قرار بود جسم خاکی‌ام، چندی مهمان آن جا باشد. در این دنیای تاریک، تنها جایی می‌درخشد که نشانی از فاطمه‌ی زهرا(س) داشته باشد. این را بعد از شهادتم، بسیار عمیق‌تر فهمیده بودم. همه‌ی من و دوستان شهیدم قبل از ترک این دنیا نیز به حضرت مادر توسل می‌کردیم و فکر می‌کردیم این ماییم که در عشق او می‌سوزیم. وقتی پرده‌ از چشمانمان برداشته شد؛ دیدیم که آتش دل‌ ما دربرابر شعله‌ی عشق حضرت زهرا(س)، تنها شمعی لرزان درمقابل خورشیدِ تابان است. خورشیدی که هم می‌سوزد و هم می‌سوزاند. از وقتی زنده‌ی حقیقی شده بودم؛ بدون محدودیت‌های دنیایی خادمی می‌کردم و کارم حسابی گرفته بود اما در ایام عزاداری مادر، سر همه یک جور دیگری شلوغ است. فاطمیه، زمان گلچین کردن یاران خاص حضرت، برای طی کردن سفر عاشقی است. 🌾 ادامه دارد... #خادم_نوشت ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ 🚩 هِیئَت‌ِدُختَران‌ِحاج‌قاسِم‌اَهواز [ Eitaa.com/hajghasem_d ]

💌 آن شب‌، کسانی که به اذن حضرت مادر دعوت کردم؛ همه به مراسم آمدند تا بهره‌ای از این‌ مجلس نورانی نصیبشان شود. بانوانی پاک که گویی حضرت مادر با میراث گران‌بهایش، آن‌ها را به آغوش کشیده است.❤️ هرکدام نوری در سینه داشتند. نوری که فروغش برایم آشنا بود. شدت نور در هرشخص با دیگری متفاوت بود. خداوند این توفیق را به من عطا کرد که بانی ریزش اشک برای حضرت فاطمه(س) باشم و به این وسیله، به او نزدیک‌تر شوم. اشک ریختن برای اهل بیت، دنیا را نورانی می‌کند.✨ وقتی آن‌ها را می‌دیدم؛ به یاد دورانی که جان در جسم داشتم افتادم. شرکت در مجالس اهل بیت در نظرم، بسیار متفاوت‌تر از الان بود. ارج و قربش در ذهن کوچکم نمی‌گنجید. با این حال، فکر دوباره برگشتن به دنیا را نکرده بودم تا این که اثر کوچک‌ترین خدمت به اهل بیت را در عالم بالا دیدم. آن موقع بود که از ژرفای وجودم حسرت خوردم. حسرت ناچیزترین کارهایی که این جا هزاران هزار بار ارزشمندتر بودند و انسان‌ را با یک شتاب ماورائی، در مسیر حق به جلو می‌بردند.🌾 کارهایی به کوچکی یک نقطه در کارنامه‌‌‌ی اعمال که به یک باره، انبوهی از سیاهی‌ها را پاک می‌کردند. گویی آن فرد، نوزادی تازه متولدشده است با روحی پاک و زلال که هنوز طعم گناه نچشیده است...💎 ادامه دارد... #خادم_نوشت ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ 🚩 هِیئَت‌ِدُختَران‌ِحاج‌قاسِم‌اَهواز [ Eitaa.com/hajghasem_d ]

💌 اینجا هرکس جرعه‌ی بیشتری از جام بلا نوشیده باشد؛ نزد فاطمه‌ی زهرا(س)، عزیزتر است. این حقیقت، برایم سرور و حسرت توأمانی دارد. سرور از توفیقِ گمنامی و حسرت از کم‌سعادتی برای بی‌نامی.🌾 کاش همان چند تکه‌ی باقی‌مانده از تنم را هم در راه فاطمه(س) می‌دادم. کاش به دنیا برمی‌گشتم تا تک تک لحظات عمرم و ذره ذره‌ی وجودم را در خادمی می‌گذراندم.🍃 کاش به جای یک مبلغ دنیایی اندک، کل سرمایه‌هایم را در این راه می‌دادم. کاش حتی کوچک‌ترین بهره‌ی دنیایی هم نداشتم تا این جا، غنی واقعی باشم. اینجا حتی کوچک‌ترین بهره‌ی دنیایی مانند زنجیری گران، دست و پای انسان را سنگین می‌کند.🪐 حیف که انسان غافل، این حقایق را بعد از مرگ می‌فهمد. وقتی که دیگر، کلید امتحان دنیا لو رفته‌ است. جایی که دیگر، برگه‌ات را تحویل داده‌ای و تنها باید منتظر تصحیح معلم باشی. کلید آزمون، همین است. سعادت یعنی خادمی خادمی یعنی ایثار و ایثار، یعنی گمنامی یا حتی بی‌نامی. هرچه بیشتر حتی از نام خودت بگذری‌؛ بیشتر به دست می‌آوری و هرچه سبک‌تر شوی؛ بلندتر پرواز می‌کنی...🪽 [

در عشق، فنا و محو و مستی
سرمایه‌ی عمر جاودان است
در عشق چو یار بی‌نشان شو
کان یار لطیف بی‌نشان است

] #خادم_نوشت دلنوشته ی یکی از خادمین عزیزِ هیئت از زبانِ شهید گمنامی که میزبان جلسه ی فاطمیه ی ما بودند❤️‍🩹 ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ 🚩 هِیئَت‌ِدُختَران‌ِحاج‌قاسِم‌اَهواز [ Eitaa.com/hajghasem_d ]

🧩 #منم_هستم شهید ابراهیم هادی، شهید مجید قربانخانی، سردار دلها شهید حاج قاسم سلیمانی و هزاران شهید دیگر؛ آنان که ارادت خود را با عمل خویش به بی بی دوعالم نشان دادند و آن‌گونه بر بالین مادر آرام گرفتند و در میان ما عزت یافتند. حالا نوبت ماست که در نگاه مادرمان روسفید شویم، چرا که مادر می‌بیند و برای فرزندانش دعا می‌کند و چه خیری در این عاقبت ست که مادر دعا گویش باشد. همچون حاج قاسم! حاج قاسم عزیزی که خادم بیت الزهرا بود و از هیچ چیز دریغ نکرد؛ حتی جان و زندگی‌اش. که نه تنها در هیئت دختران حاج قاسم اهواز، نه تنها در ایران، نه تنها در عراق، نه تنها در سوریه، که جهانیان پای مکتب او درس عشق و ایثار می آموزند. این‌گونه توفیقات کوچک است که آدمی را بزرگ می کند و عزت می بخشد. و حالا نوبتِ ماست... در حلول شهادت حاج قاسم عزیز، نیاز به همراهی و مشارکت شما عزیزان در هزینه های ساخت مجتمع فرهنگی حضرت زهرا (س)، مکان ثابت هیئت دختران حاج قاسم؛ اتفاقی نبوده و قطعا روزی از مواجهه ما با این نعمت و تکلیف سوال خواهد شد... چقدر و چگونه شبیه آن چیزی هستی که دوست می داری؟ شبیه پدر؟ حاج قاسم سلیمانی؟ نوکر بی‌بی دو عالم؟ #خادم_نوشت ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ 🚩 هِیئَت‌ِدُختَران‌ِحاج‌قاسِم‌اَهواز [ Eitaa.com/hajghasem_d ]