نوحه بسیارزیبا
ورود کاروان به کربلا💚
▪️🌾▪️🌾▪️🌾▪️🌾▪️🌾
ای کربلا به سویت یه کاروان دل آمد
آماده شوکه مهمان منزل به منزل آمد
باگوش جان شنیدم آوای دلبرم را
صاحب حرم دراینجا بر پاکند حرم را
جانم حسین حسین جان ۲
▪️🌹▪️
یک قافله دراینجا همراه دلبر آمد
تیرو کمان کجائید شش ماهه آصغر آمد آین باغبان به همراه یک باغ لاله دارد
در کاروان خود یک طفل سه ساله دارد
جانم حسین حسین جان ۲
▪️🌹▪️
دل می برد زلشکر شبه پیمبر اینجا
اکبر اگر بگویدالله اکبر اینجا
زینب میان سینه دارد چونین نوایی
ذکر لبش حسین است ای وای ازاین جدایی
جانم حسین حسین جان ۲
▪️🌹▪️
برگرد دلبر خود صف بسته ال هاشم
شددشت کربلا مست از بوی عطر قاسم
گرم طواف ماهنده یک آسمان ستاره
هم گاهواره آمد هم طفل شیر خواره
جانم حسین حسین جان ۲
▪️🌹▪️
باعلقمه بگوئید آمد خدای احساس
تاکه کند تماشا دوچشم مست عباس
براین زمین بریزید از دیده اشک سقا
چشم تمام طفلان باشد به مشک سقا
جانم حسین حسین جان ۲
▪️🌹▪️
بانوای
مداح اهل بیت ع🎧
#جناب_کربلایی
#محسن_اخوان🎤
#تنظیم خدادادی📝
https://eitaa.com/joinchat/2711552203Cf097dc164f
❌لینک حذف نشود👆
▪️🌾▪️🌾▪️🌾▪️🌾▪️🌾
41.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدای تعالی به سلیمان نیز مانند پدرش داود نعمتهای بسیاری بخشید مانند: نبوت، سلطنت، علم منطق الطّیر علم قضاوت، حکمت و فرزانگی، رام کردن باد و جنیان و دیوان و شیاطین برای او... و نعمتهای دیگری از خلیج عقبه تا رود فرات وسعت داشت فرمانروا گردانید و به وسیله جنیان و شیاطین و نیروی باد که در اختیار آن حضرت بود،توانست بناهای شگفتانگیزی مانند بیتالمقدس و هیکل معروف و تدمر و سایر آثار که هنوز از آنها در سرزمین فلسطین و شامات موجود است
لطفا انتشار
Untitled205.mp3
9.46M
ای نور لَم یَزَل
#زمزمه_آغاز_جلسه
🔹#حاج_عباس_طهماسب_پور
♻️ای نور لَم یَزَل
♻️حُبُّکَ فی قلبی من یومِ الْاَزَل
♻️جان عالم یابن الزهرا العجل
♻️ای نور لَم یَزَل
💢دنیامون شد تباه
💢دورمون کرده از تو،بار گناه
💢مطمئنیم با تو میشیم سر به راه
💢دنیامون شد تباه
✅چشم به راه توییم،برگرد آقا
✅روحی فدا یابن الزهرا
✅یابن خیرالنسا
✅شنیدم گفتی که یاد کربلا
✅روضه میخونی هر صبح و هر مَسا
✅یابن خیرالنسا
🔸وای از کرببلا
🔸پیکری افتاده زیر دست و پا
🔸برا تشییع دارن میان مرکبا
🔸وای از کرببلا
😭😭
#حسیـــــــــــــن
💠وای از کرببلا
💠پیکری افتاده زیر دست و پا
💠برا تشییع دارن میان مرکبا
💠وای از کرببلا
🍁ته گودال تَنی ،بی سر مونده
🍁روی زمین،پیکر مونده
#حسیـــــــــــــن
✔️شب جمعس مادرش فاطمه کربلاست
✔️شب جمعس انبیا کربلان اولیا کربلان
🍃تو هم مرغ دلتو پرواز بده
🍃گودیه قتلگاه بشین
🍃همینو خوندم و یا علی...
🔰فرقةٌ بالسیوف، فرقةٌ بالسنان
🔰میزدن حسینمو پیاپی و بی امان
⬅️لاطِماتِ الخُدود، چقدر تشنه بود
⬅️جدم از عطش میدید آسمونو شکل دود
😭😭
❇️ای حسین غریب، شَه شیب الخضیب
❇️چخبر شده تو مقتل،که میاد عطر سیب؟؟
😭😭😭😭
#حسیـــــــــــــن
#کانال_تخصصی_روضه
#حاج_عباس_طهماسب_پور
شرحِ این تکلیف را جمعِ مقاتل گفته اند
کعبه را با بودنش در راه ، محمل گفته اند
گَردِ صحرا نه ، غبارِ پرده را دل گفته اند
به حسینش که دل زینب به دستِ اکبر است
پرده هایِ محملِ زینب به دستِ اکبر است
کشتیِ کرببلا در کربلا پهلو گرفت
خواست تا پایین بیاید آسمان زانو گرفت
تا بیاید جبریئل از شهپرش جارو گرفت
او نه از عباس جان عباس از بانو گرفت
پای او بر زانویِ مردانۀ عباس بود
بعدِ بابا دستِ او بر شانۀ عباس بود
با چه جلالی داره بی بی از محمل میاد پایین .. عباس پاشُ رکاب کرده .. علی اکبر دستشُ داره می گیره .. ای روزگار! .. ای روزگار! .. هم ام کلثوم سلام الله علیها رو نوشتند ، هم بی بی رو ، عرضه داشتند حسین جان بیا برگردیم مدینه ... خبری از این مهمونی نبود .. دور تا دورت با نیزه ایستادند ، کجا اینطوری آدمُ مهمونی می برن؟ .. حسین جان میون این نانجیبا ، یه نفر دل منو داره میبره .. هی تیر و کمان نشون میده ..
دورِ خود تا دید اکبر را خیالش جمع شد
عون و عبدالله و جعفر را خیالش جمع شد
دید در گهواره اصغر را خیالش جمع شد
بینِ خیمه چند دختر را خیالش جمع شد
دید فوجِ دشمنان را گفت عباسم که هست
نیزه و تیر و سنان را گفت عباسم که هست
ناگهان بی حال شد گودال را وقتی که دید
روضه اش اطفال شد گودال را وقتی که دید
ماتِ استقبال شد ، گودال را وقتی که دید
حرمله خوشحال شد گودال را وقتی که دید
آمد و افتاد بر پایِ برادر بازگرد
جان خواهر جان من نه ، جانِ مادر بازگرد
گفت داداش بیا برگردیم ، گفت بذار برات بگم زینب جان ، تو راه صفین اومدیم با بابامونُ داداشم حسن؛ قدری تو این سرزمین بابام خوابش برد ، سرش رو پاهای داداش حسنم بود. یه وقت سراسیمه از خواب بیدار شد ، شروع کرد گریه کردن .. داداشم سوال کرد ، من سوال کردم چی شده باباجان چرا انقدر پریشونی؟ چرا اینطور گریه می کنی؟ ..
فرمود الان خواب دیدم تو این سرزمین ، حسینم تو دریایِ خون داره دست و پا می زنه .. هر چی کمک می خواد ، یه نفر به دادِش نمی رسه .. همۀ این لحظه هارو بهم گفتن ، بارها جدم این روضه رو برام خوانده ، مادرم زهرا این روضه رو براش گریه کرده . راهی برای برگشت نیست ، روز ازل خودم انتخاب کردم ، خود ابی عبدالله انتخاب کرد.
به جعفر جنی بزرگه اجنه ایراد می گرفتن که چرا نرفتی کمک امام حسین؟ چرا وضعُ برنگردوندی؟ گفت وقتی رفتم کنار گودال ، دیدم فوج فوج ملائکه ، انبیا ، اولیا ، انقدر بودن که اصلاً جا به من نمی رسید. به زحمت خودمو رسوندم به ابی عبدالله ، تو گودال افتاده بود . گفتم آقا ما اومدیم کمکت ، فرمود نه ؛ من روز ازل انتخاب کردم کشته شدن در راهِ خدا رو . (حالا وضع برگشت) زینبی که با این عزت پیاده شد، حالا میخواد سوارِ ناقۀ عریانش کنن .. آه .. اومد کنار گودال ، آی غیرت الله .. من همون زینبم که وقتی میخواستم برم حرم پیغمبر ، بابام میگفت بذار آخرین چراغایِ مدینه هم خاموش بشه. کسی نمی خوام قد و بالای دخترمُ ببینه .. ببین دور تا دور ما حرومیا جمع شدن ...
شامِ غم ای وای ، اکبر را نمیبیند چرا
عون و عبدالله و جعفر را نمی بیند چرا
پشتِ خیمه قبرِ اصغر را نمی بیند چرا
بینِ حجمِ شعله دختر را نمی بیند چرا
خیمه از شعله اُفتاد و عزیزی سوخت سوخت
زیرِ آن خیمه خداوندا مریضی سوخت سوخت
بسکه اُفتاده زمین در پا توانی نیست نیست
میدَود سمتِ برادر حیف جانی نیست نیست
دیر شد تا او بیایَد ساربانی نیست نیست
وای از انگشت و انگشتر نشانی نیست نیست
زیرِ تیغ و نیزه میگردد جوابی حیف نیست
ناقه و چشمِ حرامی و ... رکابی حیف نیست
بارون بارون ، میباره چشایی که از خون تره
بارونبارون ، صدایِ دلِ سوختۀ خواهره
بارون بارون ، میگه این روزایِ آخره
بارونی که میباره ، رو خاکا دونه دونه
امروز بارون اشکه ، فردا بارون خونه
خون چشمایِ سقا ، خون لبهایِ اکبر
خونایی که میریزه ، تو گودال از یه حنجر
میدونم که ، میخوان مارو از هم جدامون کنند
میدونم که ، میخوان نامسلمون صدامون کنند
میدونم که ، میخوان بینِ بازار نگامون کنند
میدونم که تو میری ، من هم میرم اسیری
خیلی سخته باشمرُ با خولی هم مسیری
میدونم که سرت رو ، باید رو نی ببینم
با لباسِ اسیری ، تو بزم مِی بشینم
سه غم آمد سراغم هر سه یک بار
غریبی و اسیری و غم یار
غریبی و اسیری چاره داره
ولی آخر کُشد ما را غم یار
🥀🕊🥀🕊🥀
#امام_حسین
#ورود_به_محرم
بسمالکریم... مَن هوَ إحسانُه قَدیم
ما را نگار، کرد به میخانهاش مقیم
بوی لباس خونی ارباب میرسد
صوت حزین مادر سادات... بگذریم
من آمدم که با همهی روسیاهیام
راهم دهید با همهی پُرگناهیام
اصلا خودت بگو که چه خاکی به سر کنم؟!
یک روز اگر برانی و من را نخواهیام
اشکم چکید و سنگ دلم را لطیف کرد
نام حسین شغل مرا هم شریف کرد
غفلتزده به ماه عزا آمدم ولی...
... زهرا رسید و کار مرا هم ردیف کرد
از سوی فاطمه که به سائل نظر شود
چشمش میان روضهی ارباب تر شود
عاشق اگر که گشنه بخوابد عجیب نیست
هیهات بیحسین شب ما سحر شود
از خاک قتلگاه برایم بیاورید
در روضه اشک و آه برایم بیاورید
پرچم بیاورید، کتیبه بیاورید
پیراهن سیاه برایم بیاورید
من ماتِ ماتَم تو بمانم مرا بس است
در راه محکم تو بمانم مرا بس است
ثروت، مقام، شهرت دنیا نخواستم
در زیر پرچم تو بمانم مرا بس است
فریاد و بحث ماست فقط مکتب حسین
استاد درس ماست فقط زینب حسین
با لعن بر یزید فقط آب میخوریم
لبتشنه میشویم به یاد لب حسین
آقا اگر نبود شفیقی نداشتیم
سوی خدای خویش طریقی نداشتیم
"نعم الامیر" ما شده "نعم الرفیق" ما
آقا اگر نبود رفیقی نداشتیم
بینام یار، نار گلستان نمیشود
بیکربلا بهشت که رضوان نمیشود
صد بار گفتهایم که ذکری برای ما
مثل حسین موجب غفران نمیشود
🥀🕊🥀🕊🥀
#هیئتی
#امام_حسین
شکر خدا که منصب نوکر به ما رسید
ما را دوباره حضرت خیرالنساء خرید
یک روح تازه در تن بی جان ما دمید
ما را به سمت هیئت خون خدا کشید
با یک نگاه فاطمه ما هیئتی شدیم
با گریه در حسینیه ها قیمتی شدیم
بر روی عرش،خیمه ی ارباب دایر است
بانی، خدا و حضرت جبریل ذاکر است
شرح کلام حضرت صادق وَ باقر است
یک قطره اشک بر گنه شیعه طاهر است
با اشک ِدر مجالس روضه ست شیعه پاک
هر کس که نیست معتقد ِ این، شود هلاک
بیمار لاعلاج در اینجا دوا گرفت
دکتر جوابکرده در اینجا شفا گرفت
با گریه در حسینیه آب بقا گرفت
با ذکر یا حسین طریق خدا گرفت
درد شفا گرفته ی عالَم دهد گواه
اینجا سخن ز درد ومریضی ست اشتباه
الحق چراغ خیمه، سراج هدایت است
هرکس که روضه آمده اهل سعادت است
راهی که سمت خیمه رود راه جنّت است
درب ورودی اش، در ِ ابواب رحمت است
بر سردر حسینیه ها دست حق نوشت:
واجب شده به گریه کن ِ روضه ها بهشت
هر کس که کور آمده بینا شده به اشک
مَحرم برای عالم معنا شده به اشک
راحت ز ترس محشر فردا شده به اشک
به به محبّ حضرت زهرا شده به اشک
اشکی که از دو دیده ای نوکر چکیده است
مرهم برای فاطمه ی قدخمیده است
این روزها مسافر کرب وبلا شده
رفته کنار آن تن ِ از خون حنا شده
آن پیکری که زخمی ِسنگ و عصا شده
در زیر نعل تازه ی دشمن رها شده
گوید میان آه دل و اشک بی کران
عجّل علی ظهورک یا صاحب الزّمان
✍علی مهدوی نسب
🥀🕊🥀
#امام_حسین_علیه_السلام
#امام_حسین_مناجات
🥀🕊
هر جا که روضه های تو برپاشود حسین
بابی است که به کرببلا وا شود حسین
دعوت شدم به مجلس روضه هزار شکر
چون رزق میهمان تو تقوا شود حسین
هر کس که عاشق تو شود عاشق خداست
توحید با محبتت امضا شود حسین
چشمی که گریه کرد برای عزای تو
مشمول لطف حضرت زهرا شود حسین
آن کس که شد گدای تو آقای عالم است
هر قطره وصل شد به تو دریا شود حسین
حب الحسین یجمعنا یعنی ای عزیز
بیگانه هم به عشق تو منّا شود حسین
هرجا گره به کار من افتاده از قدیم
تنها گره گشای من آن جا شود حسین
آیا شود چو جون غلام سیاه تو
هنگام مرگ هر نفس ما شود: حسین...
🥀🕊🥀🕊🥀
#امام_حسین_علیه_السلام
#سیاهپوشان #محرم
روی من و تو حضرت زهرا حساب کرد
مارا برای بزم عزا انتخاب کرد
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
نام حسین بار دگر انقلاب کرد
دلشوره داشتم که نبینم محرمش
یکسال این فراق دلم را عذاب کرد
توبه شکسته ها همه گویند یاحسین
«ربُّ الحسین» هرچه دعا مستجاب کرد
از کودکی حسینیه دار محرممیم
این روسیاه را خودش عالیجناب کرد
هرکس که ذره ذره به پای حسین سوخت
اورا خدا به وصل خودش کامیاب کرد
گریه غبار سینه ی من داده شستشو
این قلب خاک خورده چنان دُرّ ناب کرد
تفسیر دستگیریه او از رسول ترک
کار هزار منبرو صد ها کتاب کرد
سینه برهنه ها همه از نسل عابس اند
او کربلا طریقهٔ این وصل ؛ باب کرد
هرکس شنید ناله ی« حی علی العزا»
تا خویش را به روضه رساند شتاب کرد
آید به گوش ناله ی محزون فاطمه
مادر به نام یک یک مارا خطاب کرد
ماه محرم آمد و پیچید بوی سیب
صلی علی الحسین و صلی علی الغری🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
(حضرت مسلم ابن عقیل ع)
منم مسلم سفیر کربلایم
گرفتار غم و درد و بلایم
الا ای نور عینم
ببین در شور و شینم
میا کوفه حسینم۲
در این عالم تو بودی تکیه گاهم
شده دارالعماره قتلگاهم
به کوفه من اسیرم
برای تو بمیرم
میا کوفه حسینم۲
حسین جان کوفیان چه بی وفایند
تمامی اهل تزویر و ریایند
غمت آرام جانم
زده آتش به جانم
میا کوفه حسینم۲
همان نامردمان بی همیت
نمودند دعوتت از بهر بیعت
به روز پیمان ببستند
به شب پیمان شکستند
میا کوفه حسینم۲
رسیده جان من بر لب حسین جان
میاور با خودت زینب حسین جان
تمامی بی وفایند
همه اهل جفایند
میا کوفه حسینم۲
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_مسلم_ابن_عقیل_ع
🌴🥀🌴🥀🌴
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
(حضرت مسلم ابن عقیل ع)
من مسلمم سفیر،توام به شهر کوفه
زده به روی لب هام،غنچه ی غم شکوفه
کوفه میا حسین جان۴
مهمان نوازی از من،از بهر کوفه ننگ است
مهمان که از ره آید،پذیرایی به سنگ است
کوفه میا حسین جان۴
از تو همه گسستند،دست مرا ببستند
موقع خوردن آب،دندان من شکستند
کوفه میا حسین جان۴
مهر و محبت تو،شد گنهم حسین جان
دارالعماره گشته،قتلگهم حسین جان
کوفه میا حسین جان۴
بس کوفیان پلیدند،غربت من بدیدند
بر روی بام قصرش،سر مرا بریدند
کوفه میا حسین جان۴
در راه تو حسین جان،من اولین شهیدم
با دادن سر خود،عشقت به جان خریدم
کوفه میا حسین جان۴
میا که می رسد جان،بر لب تو حسین جان
قامت خمیده گردد،زینب تو حسین جان
کوفه میا حسین جان۴
#رضا_یعقوبیان
#سبک_دوباره_مرغ_روحم
#حضرت_مسلم_ابن_عقیل_ع