🔸️پرواز تا باغ لاله
ده سال از از واقعهی کربلا و شهادت جوانان ام البنین میگذشت.
او در این ده سال دردناک آن قدر گریه کرده بود که چشمانش مانند یعقوب پیامبر نابینا شده بود.
حضرت یعقوب در فراق یوسف و بنیامین شب و روز مینالید اما سرانجام به
هر دو گم شدهاش رسید.
اما ام البنین چهار یوسفش در سرزمین کربلا پر پر شده بودند.
سال هفتاد هجری بود و ام البنین ناتوان در بستر افتاده بود.
چشمهای بی سویش هنوز منتظر پسران بود و لبهایش لبریز از دعا.
همه نگران حال او بودند، ام البنین آخرین حرفها را میزد و همه نگاهش میکردند.
ناگهان لبهای رنگ پریده اش از حرکت ایستاد و چشمهای بی نورش بسته شد و روح بلندش به آسمان پرکشید.
او مهمان باغ لالهها شده بود ..
#امالبنین
🔸️پرواز تا باغ لاله
ده سال از از واقعهی کربلا و شهادت جوانان ام البنین میگذشت.
او در این ده سال دردناک آن قدر گریه کرده بود که چشمانش مانند یعقوب پیامبر نابینا شده بود.
حضرت یعقوب در فراق یوسف و بنیامین شب و روز مینالید اما سرانجام به
هر دو گم شدهاش رسید.
اما ام البنین چهار یوسفش در سرزمین کربلا پر پر شده بودند.
سال هفتاد هجری بود و ام البنین ناتوان در بستر افتاده بود.
چشمهای بی سویش هنوز منتظر پسران بود و لبهایش لبریز از دعا.
همه نگران حال او بودند، ام البنین آخرین حرفها را میزد و همه نگاهش میکردند.
ناگهان لبهای رنگ پریده اش از حرکت ایستاد و چشمهای بی نورش بسته شد و روح بلندش به آسمان پرکشید.
او مهمان باغ لالهها شده بود ..
#امالبنین
4_323716658671648881.mp3
7.83M
#یادواره_شهدا🌹
#بانوای_جانسوز
مداح اهل بیت ع🎧
#حاج_مراد_مقیمی🎤
#تایپ_و_تنظیم
#خادمه خدادادی✍
🌹🕊🕊🌹
#مازندرانی😭😭
بَوم شِه جان بِرار
مره یاد نشونه
بَوِم سنگر کنار
مره یاد نشونه
تِنه دوش دَیه سلاح
مره یاد نشونه
کردی از امت دفاع
مره یاد نوشونه
ته خسته تنِ فدا
شیر مرد بیابون
ای دلیر مردِ جِوون
چندسال بی نام ونشون
مره یاد نشونه
الهی من ته قربون
مره یاد نشونه
😭😭😭💔
ای بَوِم مه جانِ مار
ته پسر بیموعه
الهی من ته فا
ته پسر بیموعه
ونه سر بیه جدا
ته پسر بموعه
سینه تیر بخردا
ته پسر بموعه
بَوِم ته سر بلا
ته پسر بوعه
داشتی دیتا ورکا
ته پسر بموعه
ته کمر بیه دِلا
😭😭😭💔
از زبان دختران شهید😭
بِرو مه جانِ دِتر
ته پیر بموعه
برو مه باغ ثَمِر
ته پیر بموعه
مه تن ره هاکن بغل
ته پیر بموعه
مه دل هسه تسه تنگ
ته پیر بموعه
ای بوم جان خدا
مره یادنشونه
زمین هسه لاله زار
مره یاد نشونه
برو مه جان ریکا
مره یاد نشونه
تره نکردمه داماد
مره یاد نشونه
بخوندم تنه زاری
دست و پا بیه گِلی
مره یاد نشونه
😭😭😭💔
اسفند دود هاکنین
مه برار بموعه
خِنِه ره فرش هاکنین
مه برار بموعه
همه گِسفِند بکوشین
مه برار بموعه
برمه زاری نکنین
مه برار بموعه
😭😭😭💔
بوم شه جان ریکا
مره یاد نشونه
دست و پا بیه جدا
مره یاد نشونه
🥀🥀🥀
آی گل بهارونااا
دَدِ بمیره
مه شیرین زیبونااا
دَدِ بمیره
مه جان ریکااا
دَدِ بمیره
سرباز آقااا
دَدِ بمیره
🌴🌴🌴😭
عباس باوفااا
ته دور بگردم
دست بیه جدااا
ته دور بگردم
مه دل درد دراااا
ته دور بگردم
مه برار گم بیه وااا
ته دور بگردم
😭😭💔💔
https://eitaa.com/joinchat/2711552203Cf097dc164f
#التماس_دعا🤲
شادی روح شهدای صدر اسلام (صلوات)
1_12889905086.mp3
7.84M
🎵زیر بارون🎵
🥀 سوزناک و دلنشین🥀
💽میکس فوق العاده زیبا💽
https://eitaa.com/joinchat/2711552203Cf097dc164f
🎙مهدی مهدوی
#تنظیم خدادادی✍
🕌🕊🕌🕊🕌
1_15570502978.mp3
3.46M
بسم الله الرحمن الرحیم
#نوحه_حضرت_ام_البنین_س
💚🌴💚
هر زمانی به میان حرف قمرمی آید
پرتو مهر تو اول به نظر می آید
پرورش دادن مردی به بلندای ادب
فقط از عهده دامان تو بر می آید
با وجود پسرانی که همه آقاین
به تو این ام بنینی چقدر می آید
اجر یه عمر کنیز حسنین بودن توست
فاطمه بر سر عباس اگر می آید
هرکجا صحبت آب است ،دلت میسوزد
جای اشک از نگهت خون جگر می آید
ای میان دار بقیع ،آه بکش داد بزن
از صدای تو ،صدای همه در می آید
این همه مدت از آن روز گذشته ست هنوز
دست تو پیش سکینه به کمر می آید
بس کن اینقدر خجالت نکش از روی رباب
این چنین میکنی عباس مگر می آید
آب شرمنده اگر حرف ابالفضلت شد
جز حسین از تو مگر حرف دگر می آید
😭😭🖤💔
#ام البنین
#زبانحال_حضرت_ام_البنین_س
به زخم زخم تنت گریه میکنم هر شب
برای پیرهنت گریه میکنم هر شب
شبیهِ سرخیِ خورشیدِ آسمانِ غروب
به دست و پا زدنت گریه میکنم هر شب
به خشکیِ لبِ مثل کویرت آقا جان
به خشکی دهنت گریه میکنم هر شب
به پیکری که سه شب روی ریگ صحرا ماند
به جسم بی کفنت گریه میکنم هر شب
به لحظهای که تنت را گذاشت بین حصیر
به بوریا شدنت گریه میکنم هر شب
اگر شود ز دو دیده دوباره خون جاری
به زخم زخم تنت گریه میکنم هر شب
✍ #وحید_محمدی
#مرثیه_حضرت_ام_البنین_س
مينويسم با سرشك ديده ام يكسر حسين
عالمي دلداده و در اين ميان دلبر حسين
آمدم باشم كنيز حيدر و اولاد او
شد فقط ذكر لبم تا لحظه ي آخر حسين
دور او گردانده ام قنداقه ي عباس را
بود اباالفضلم غلام و سيد و سرور حسين
يك پسر دارم فقط آن هم حسين ابن علي ست
حل شده عباس من از روز اول در حسين
هم خودم هم چهار فرزندم فداي اصغرش
گريه بايد كرد تا روز قيامت بر حسين
بي كفن بي پيرهن عريان بدن دور از وطن
سيد العطشان غريب و شاه بي لشگر حسين
لعنت حق بر سنان و بجدل و خولي و شمر
خورد از آنها تير و سنگ و نيزه و خنجر حسين
جار خواهم زد ميان گريه هايم در بقيع
اي عزيز فاطمه اي كشته ي بي سر حسين...
#محسن_صرامی
🥀🥀🥀
#روضه_حضرت_ام_البنين_س
#هیئت بانوان_کعبی 🏴
گفتم اُم البنین، دلم وا شد
گره هایی که داشتم وا شد
مادرِ آب را صدا زدمُ ..
خشکسالم شبیه دریا شد
با ادب بود و رویِ دامانش
تا گلِ نازدانه ای جا شد
.. به مدينه نگفت مادر شد
گفت ، مولایِ شهر بابا شد
روضه هایی عجیب میخواند
از شب و روز کربلایِ حسین
با خجالت به زینبش میگفت
پسرانم همه فدایِ حسین ..
از خدا خواست که قدِ من را
ای خدا بیشتر هلالش کن
دست بر دامنِ سکینه گرفت
پسرم را بیا حلالش کن
بعدِ آن مشکِ پارۀ پسرش
شرم دارد از این جا چرا زنده است
هر کجا شیر خواره می بیند
از نگاهِ رباب شرمنده است
*اومد تو خیمه بی بی زینبُ ببینه؛ وارد خیمه شد و برگشت .. یه موقع زینب سلام الله علیها صدا زد مادر بیا درست آمدی ، من زینبم ..*
در کنارِ چهار قبر شریف
آن قدر گریه کرده بی حال است
ظهر امروز باز غش کرده
روضه خوان شهید گودال است
گفت زینب میان مردم شام
فکر رأس برادرت بودی؟
راستی این دفعه جواب بده
راضی از دست نوکرت بودی؟
گفته بودم که روز عاشورا
همه دم پیش خواهرش باشد
قبل از آن که کسی شهید شود
پیش مرگِ برادرش باشد ..
سرِ عباس را به نی دیدی
لبِ او خشک بود یا تر بود؟
خواب دیدم که آب ها را ریخت
نگران لبِ برادر بود
شاعر : مهدی نظری
*سفرۀ فاطمیه رو خانم اُم البنین داره جمع میکنه .. از همه التماسِ دعا .. بشیر وقتی صدا زد که همه پسرهات رو کشتن ، یکی یکی اسم برد ام البنین گفت از حسینم چه خبر؟!.. گفت عباستم کشتن ، خم به اَبرو نیاورد گفت بشیر عباسم ، پسرهام همه فدایِ عزیزِ زهرا .. از حسین چه خبر؟!..
یه وقت بشیر صدا زد خانم حسینم کشتن .. انقده گریه کرد از حال رفت .. وقتی بهوش آمد گفت بشیر تو حرف هات گفتی عمودِ آهن به فرقِ عباسم زدن .. اینو دیگه باور نمیکنم .. چه کسی جرات کرده عمود به سر عباس بزنه .. گفت خانم آخه اول دستاشُ از بدن جدا کردن .. گفت بازم باور نمیکنم ، تیغ به کف عباسم باشه کسی یارایِ مقابله کردنه باهاش رو نداشته و نداره ..عرضه داشت آخه خانم شمشیر به دست نداشت .. سوال کرد مگه کجا بوده؟.. گفت خانم رفته بود آخه آب بیاره نانجیبا دورش کردن ، مشکشُ سوراخ کردن .. یه وقت دیدن رو خاک ها نشست هی صدا میزنه حسین .. زینب جان ، سکینه جان ببخشید من شرمندۀ شما شدم .. عباسمُ حلال کنید .. یه بیت روضه و از همه التماسِ دعا ..
افتادنش زِاسب سبب شد که چوبِ تیر
در بینِ چشم بشکند و جا به جا شود ..
#سلام_علی_آل_یاسین_ص
ای عشقِ ندیده ی من، ای یار سلام
ای ماهِ بلند در شبِ تار سلام
از من به تو ای عزیز در هر شب و روز
یک بار نه، صد بار نه، بسیار سلام!
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#هستی_محرابی
@Asharemehrabi
#السلام_علیک_یااباصالح_المهدی_عج
بیا که صوتِ قرآنت کران تا بیکران جاریست
طنینِ گام های تو به گوشِ عاشقان جاریست
تو که می دانی آقا جان غمِ تنهاییِ ما را
نهان از درد لبریز و سرشک از دیدگان جاریست
بیا ای حضرتِ باران که قرآن سخت مهجور است
ببین از جانِ یاسینت چه بغضی توامان جاریست
چنان در آتشِ عشقِ تو مثلِ شمع می سوزیم
که بی تو در بهارِ ما خزان اندر خزان جاریست
کلامت نور یادت عشق ای گل باورت شیرین
چقدر از باغِ چشمانت نسیمِ مهربان جاریست
اگر چه از گلِ روی تو ما هر لحظه محرومیم
ولی خیرِ تو بر ما از زمین و آسمان جاریست
نگارا زندگی تنها به عشقِ روی تو زیباست
دلِ ما قرص از این که دمِ صاحب زمان جاریست
بیا ای ذوالفقارِ حق! هزار و چارصد سال است
که اشکِ چشمِ زهرا و امیرِ مومنان جاریست
تو با عطرِ کدامین گل عجینی ای گلِ نرگس
که نامت از لبِ پاکِ همه پیغمبران جاریست
اماما! ردِ پایت را ز باغِ کعبه می جوییم
پگاهان سازِ نجوایت به گوشِ کهکشان جاریست
کجایی ندبه ی جانسوزِ صبحِ سبزِ آدینه
ز هر گلدسته ای نامت به گلبانگِ اذان جاریست
بیا که دیدنِ روی تو تنها آرزوی ماست
به تا صبحِ ظهور اَشکِ غمت از جانمان جاریست!
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#هستی_محرابی
@Asharemehrabi
🏴السّلام عَلیکِ یا امّ البنین (س)🏴
مادرِ عباسم و عشقم حسینِ فاطمه است
خوش به حالم نامِ من ام البنینِ خادمه است
قطره ای بودم ولیکن وصلِ دریا گشته ام
زوجه ی شاه و کنیزِ بیتِ زهرا گشته ام
هرگز از دامانِ او دستم نمی گردد رها
ذرّه ای از خاک باشم در حریمِ این سرا
آنکه از باغش شود هفتاد و دو گل بهترین
کربلایش محشری بر پا نماید در زمین
سر نهم بر آستانش با کمالِ افتخار
کز حسن دارد صفا و از حسینش اعتبار
نور می بینم در این دو آفتاب کیستند
آفتابی جز نبی و یاس و حیدر نیستند
هر دو سعدِ اکبرند و بر خلایق برترند
سیّدِ عالی مقام و هر دو عالم سرورند
شکرِ حق گویم که هستم از محبّانِ بتول
تا طوافِ جان کنم بر گردِ طفلانِ بتول!
#هستی_محرابی
@Asharemehrabi313