eitaa logo
آثارپیرغلام‌اهلبیت‌مرحوم‌حاج‌بابا‌‌‌لطف‌الله‌مصنوعی
78 دنبال‌کننده
34 عکس
10 ویدیو
1 فایل
آثارپیرغلام‌اهلبیت‌مرحوم‌حاج‌بابا‌‌‌لطف‌الله‌مصنوعی
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ سعید بوجار برای مردی از جنس آب و آینه « ۱ » دستم در دست مادرم گره خورده بود و او تند تند قدم بر میداشت ، سن و سالی نداشتم و او چون گامهای بلند تری بر میداشت من هم مجبور بودم با او هم قدم باشم . سینه کش خیابان نا هموار و پر رفت و آمد حد فاصل محله مسلم آباد ، دروازه علی جی ، خیابان آراندشت که امروز به شهید مفتح خوانده میشود . مادرم می‌گفت : خیلی راه نمانده است ، کمی سرعت بگیری رسیدیم مغازه _ لطفی تا ذهنم یاری میکند نرسیده یا حوالی چاه وموتورخانه مزرعه آراندشت دو دهانه مغازه بزرگ با کلی اجناس معروف به فروشگاه حاج بابا بود . آن وقت های حاجی لطف الله را به حاجی لطفی میشناختند . مردی قدی کشیده ، راست قامت ، خوش چهره ، چشمانی نافذ و در عین حال صورتی گل انداخته و خنده بر لب ولی جدی ... و چقدر دوست داشتنی ؛؛ همه فصل سال او را در تیپ شخصیتی منحصر به فردش باید به تماشا مینشستی ، کلاه به سر _ پیراهن ساده سفید رنگ که روی شلوارش کشیده بودو تقریبا بلندتر از حد پیراهن معمولی به نظر می‌رسید . با پوشش کتی که نیم پالتو مانند او را جلوه ای خاص می‌بخشید . تا یاد دارم او عصا به دست بود . نوع پوشش او از همان اوان کودکی مرا وادار کرده بود که با لحن پرسش گرانه ام بپرسم بابا شما هم ملا هستید !؟ و او با خنده ای که زیبایی صورتش را دو‌چندان میکرد ، ابتدا با تعارف یک کام ، شکلات و یا تنقلاتی که در جیب بلندش بود قربون صدقه میرفت و جواب میداد : پیر شی ، پسرم بزرگتر که شدی خودت میفهمی به چه کسی میگویند # ملا ... و ... @hajy_baba