📚 این روزهای کوفه
🔰 #بخش_اول
🔻هنگامى كه ابن زياد، عمر بن سعد را از حمّام اَعيَن روانه كرد، به مردم فرمان داد تا در نُخَيله ، خيمه بزنند و فرمان داد كه هيچ كس، سرپيچى نكند .
🔸آن گاه ، بر بالاى منبر بالا رفت و معاويه را ستود و از نيكى اش و نيز #عطاياى فراوان و توجّهش به امور مرزها ، ياد كرد و گوشزد نمود كه به واسطه او و به دست او، اُلفت و اتّفاق [ نظر ] ، به وجود آمده است .
🔻 همچنين افزود: پسرش يزيد نيز همانند اوست ، راه او را مى رود و پايش را جاى پاى او مى گذارد، و اكنون ، صد تا صد تا بر عطايايتان ، افزوده است.
🔸پس هيچ كس از #عَريفان (كارگزاران قبايل)، سران، تاجران و ساكنان نمانَد ، جز آن كه بيرون بيايد و با من در لشكرگاه ، حضور يابد ؛
🔺چرا كه هر مردى را پس از امروز بيابيم كه از پيوستن به لشكر ، #سرپيچى كرده، خون او #مُباح است .
🔺سپس ابن زياد ، بيرون رفت و لشكرگاه را [ در نُخَيله ] بر پا كرد و فرستاد تا حُصَين بن تَميم [1] كه با چهار هزار تن در قادسيه بود، با آنان به نُخَيله بيايد ، و آمد.
🔸پس از او، كثير بن شِهاب حارثى، محمّد بن اشعث بن قيس ، قَعقاع بن سُوَيد بن عبدالرحمان مِنقَرى و اسماء بن خارجه فَزارى را فرا خواند و به آنان گفت:
🔻ميان مردم بگرديد و آنان را به فرمان بُردارى و پايدارى ، فرمان دهيد و از فرجام كار ، فتنه و سرپيچى ، بيمشان دهيد و آنان را براى پيوستن به لشكر ، تشويق كنيد.
🔸آنان ، بيرون آمدند ؛ امّا اندكى بيش در كوفه نچرخيدند و خود را به ابن زياد رساندند ،
🔺 بجز كثير بن شِهاب كه تلاش مى كرد و در كوفه مى چرخيد و مردم را به متّحد شدن ، فرا مى خواند و نسبت به فتنه و تفرقه ، هشدار مى داد و مردم را از حسين عليه السلام ، باز مى داشت.
ابن زیاد در صحبت هایش بر روی دو موضوع تاکید داشت یکی #عطایا بود که اگر بر علیه حکومت شورش کنید #عطایا ی شما را قطع می کنم.
دوم نقش افرادی بود که ملقب به #عریف بودند.
اما این دو موضوع چه ماجرایی داشتند؟
#محرم
#امام_زمان
#امام_حسین
🔻 #حکاکی_اشک | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻
https://eitaa.com/hakakiashk