eitaa logo
حکاکی اشک | پژوهشی در تاریخ اسلام
433 دنبال‌کننده
96 عکس
3 ویدیو
19 فایل
در حکاکی اشک سعی داریم تا نگاهی نو به تاریخ حیات ائمه اطهار بیاندازیم. زوایایی گفته نشده از حیات نورانی اهل بیت علیهم السلام را بررسی کنیم. در بررسی مقاتل سعی شده است که نکاتی نو و ناب گفته شود. آماده دریافت نظرات و نکات شما هستم. @seyedahmadabotorabi
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه
حکاکی اشک مجموعه ای از برش‌های تاریخی مربوط به زندگانی ائمه اطهار و مناقب آن بزرگواران است. امید است که این قلیل مورد رضای خداوند متعال و اولیاءالله قرار گیرد. @hakakiashk
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله 🚦 سردار شرمنده در ماجرای کربلا ۲ نفر بیش از همه شرمنده ارباب شدند که نتوانستند ماموریتی که آقا بهشان سپرده بود را به اتمام برسانند. یکی جناب مسلم بن عقیل علیه‌السلام و دیگری جناب ابالفضل العباس علیه‌السلام هر دو تمام تلاششان را انجام دادند ولی نشد! هر دو متحیر‌ شدند یکی در کوچه های کوفه متحیرانه راه می رفت و دیگری وقتی دو دستش قطع شده بود متحیرانه ایستاد که چه باید بکند! هر دو از‌روی بلندی زمین خوردند، یکی از روی دارالعماره و دیگری از روی اسب. صورت هر دو بزرگوار بدون سپر بر زمین خورد یکی سر بریده اش از دارالعماره بر زمین خورد و دیگری با بدن بی دست و با صورت بر زمین خورد. هر دو موقع جان دادن غریبانه جان دادند یکی بالای دارالاماره و دیگری بین سپاه. هر دو با پیکری خون الود، یکی از شدت سنگباران و دیگری از شدت تیرباران. ولا حول و لا قوه الا بالله @hakakiashk
السلام علیک یا اباعبدالله 🚦 شباهات ماجرای مسلم و کربلا 🔻 غربت در غربت مسلم همین بس که در بین شهری که روزی ۱۸۰۰۰ نفر یاریش کرده بودند، حالا در کاخ ابن زیاد مورد فحش و ناسزای او قرار گرفته [الملهوف : ص 120 ] و برای اینکه رسالتش را درست انجام بدهد و امام را از خطر مکر کوفیان آگاه کند، مجبور می‌شود از عمر بن سعد ملعون بخواهد و به او وصیت کند... [دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاریخ نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 4  صفحه : 328] درست مانند زینب کبری سلام الله علیها که برای حفظ جان امام به عمر بن سعد رو زد اما آن ملعون رویش را برگرداند.. 🔻خَرَجَت اُختُهُ زَينَبُ إلى بابِ الفُسطاطِ ، فَنادَت عُمَرَ بنَ سَعدِ بنِ أبي وَقّاصٍ : وَيحَكَ يا عُمَرُ ! أيُقتَلُ أبو عَبدِ اللّه ِ وأنتَ تَنظُرُ إلَيهِ ؟ فَلَم يُجِبها عُمَرُ بِشَيءٍ ، فَنادَت : وَيحَكُم ، أما فيكُم مُسلِمٌ ؟! فَلَم يُجِبها أحَدٌ بِشَيءٍ .  [ الإرشاد، الشيخ المفيد،جلد : 2  صفحه : 112] و لا حول و لاقوه الا بالله العلی العظیم محرم الحرام ۱۴۴۴ @hakakiashk
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله 🚦 خستگی راه 🔻از روز هشتم ذی الحجه که امام حسین علیه السلام از مکه به سمت کوفه رهسپار شد، حدود ۲۰ الی ۲۲ روز در راه بودند تا زمانی که با سپاه حر روبرو شدند. 🔻در این مدت اهل حرم حضرت دل‌نگرانی‌های زیادی متحمل شدند. 🔻هر روز خبری از کوفه و بی وفایی کوفیان می‌رسید. ⬅️یک روز خبر شهادت مسلم و هانی، یک‌روز خبر شهادت قیس بن مسهر، روزی خبر شهادت عبدالله بن یقطر. 🔻در کل این مسیر خانواده حضرت دائما خوف از دست دادن پدر را داشتند. 🔻این اضطراب ها وقتی به سپاه حر رسیدند بیشتر شد که در جواب امام حسین علیه السلام که فرمود: با مایی یا علیه ما؟ عرض کرد: به خدا قسم علیه شما؟ ↙️چه ترسی در دل کودکان امام حسین علیه السلام افتاد که روز عاشورا جناب حر در وقت توبه می گفت: اللهم انی ارعبت قلوب اولیائک. 🔻چند روزی کاروان امام حسین علیه السلام آواره در صحرا شد تا به کربلا رسید، زمینی بی آب و علف در کنار نیزار نینوا و دشت سرسبز غاضریه! ↙️حالا حر دستور ابن زیاد را اجرا کرد که گفته بود جعجع بالحسین! [نام کتاب : مقتل الحسین علیه السلام نویسنده : خوارزمی    جلد : 1  صفحه : 331] به حسین سخت بگیر! و او را در زمینی دور از آب و پناهگاه اسکان بده و به انتقام خون عثمان آب را بر او بببند. 🔻کودکانی که روز ۸ ذی الحجه به راه افتاده بودند حالا پس از حدود ۲۴ روز به کربلا رسیدند. ↙️ آنها هنگام ورود به کربلا شنیدند که پدر چگونه این زمین را وصف کرده و تقریبا مطمئن شدند که این زمین محل فراق است که فرمود: ههناسَبيُ حَريمِنا .... الملهوف : ص 139 ↙️۸ روز در کربلا هم پر اضطراب بود. هر روز بر سپاه دشمن اضافه می‌شد و ترس از دست دادن پدر قوی تر می شد تا روز تاسوعا. 🔻روز تاسوعا روزی که محاصره کامل شد و از رسیدن نیروی کمکی قطع امید شده بود. الكافي : ج 4 ص 147 ح 7 ، 🔻بعد از عاشورا اهل بیت امام حسین که (یعنی در پوشش) خوانده می شدند اسیر دست وحشیانی شدند که در دینشان اینان چون اسیران دیلم و ترک بودند و سبی نامیده می شدند! ↙️۲۰ روز دیگر سفر طول کشید، ۴۰ منزل! با طعم داغ پدر و ترس از ربوده شدن و سنگینی نگاه های پلید مردم! 🔻کاروانی خسته و داغ دیده بعد از حدود ۵۲ روز خستگی راه، روز اول صفر وارد شهر شام شدند. 🔻و امان از شام. ↙️مردم دسته دسته جمع شدند تا این کاروان را ببینند. 🔻آفتاب که سر زد وارد شهر شدند و هنگام ظهر به کاخ یزید رسیدند، چرا؟ نفس المهموم،ج۱،ص۲۹۴ ↙️کاروانی که در بین زنان و مردان و جوانانی که می رقصیدند و دف می زدند و هلهله می کردند و شاد از کشتن پسر پیغمبر بودند. (همانجا) 🔻خستگی و اضطراب و داغ عزیزان در مجلس یزید به اوج رسید که دختر‌امام حسین دید پلیدی او را می نگرد و با یزید صحبت می کند... (نام کتاب : الإرشاد (الشيخ المفيد) ، جلد : 2 ، صفحه : 121) 🔻جسارت ها تمام نشد و به یک مجلس ختم نشد که امام سجاد فرمود: کان یتخذ مجالس الشرب... چند مجلس شراب گرفتند و اهل بیت را بردند. ( الملهوف على قتلى الطّفوف (السيد بن طاووس) ، جلد : 1 ، صفحه : 220) 🔻به همه ی آنچه از قبل گذشت، اضافه کنید داغ از دست دادن خواهری کوچک در دل شب در خرابه را. و لاحول ولاقوة الا بالله العلی العظیم التماس دعا محرم الحرام ۱۴۴۴ @hakakiashk
بسم الله الرحمن الرحیم السلام‌ علیک یا اباعبدالله 🔻وقتی امام حسین علیه السلام به کربلا رسید و از نام سرزمین پرسیدند و فرمودند اعوذ بالله من الکرب و البلا ههنا والله مناخ رکابنا و.... ↙️ شخصی جلو آمد و گفت یابن رسول الله من با پدرت امیرالمومنین بودم وقتی در جریان جنگ صفین از این مسیر گذشتیم، مشتی از این خاک گرفت و بو کرد و مثل آنچه تو فرمودی فرمود! حضرت به او فرمود حالا که حجت بر تو تمام شده آیا همراه ما می‌مانی؟ گفت: من در کوفه بدهکارم و نیز عیالوارم(زن و دختر و فرزند دارم) و نمی توانم با شما بمانم که از آنها در هراسم!!! ((المطالب العالیه،ج۴،ص۳۳۶،ح۴۵۱۷)) ↙️حضرت به او فرمود از این پول هایی که جلویت هست بردار تا قبل از اینکه بر تو حرام‌ شود. 🔻راستی مگر قرار بود چه اتفاقی بیفتد که او بخاطر زن و  دخترش نماند؟ 🔻جناب زهیر هم بعد از ملاقات اول با امام حسین علیه السلام به همسرش گفت من تو را طلاق می‌دهم که بعد از من‌ آزار نبینی!!! ((الملهوف،ص۱۳۲)) 🔻آری در قانون اسلام اموی کسی که بر حاکم خروج کند، خارجی است‌و جان و مالش حلال! و اسیران در آن جنگ، برده و کنیز می شوند. 🔻جسارت را به جایی رساندند که حضرت در زیارت ناحیه مقدسه می فرماید: و سبی اهلک کالعبید... ولاحول و لاقوه الا بالله العظیم محرم الحرام ١٤٤٤ @hakakiashk
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله 🚦 ۱- در سوره مبارکه انفال، آیه ۲۶ خداوند متعال وضعیت زمان جاهلیت را اینطور بیان می کند که ((تخافون ان یتخفطکم الناس))، شما می ترسیدید که نکند شما را بربایند این حس ناامنی که در بین مسلمانان وجود داشت را خداوند رفع کرد. ۲- ساعات پایانی عمر شریف امیرالمومنین علیه السلام حضرت زینب سلام الله علیها نزد پدر می روند و می پرسند که پدر جان ام ایمن حدیثی از مصائب ما نقل کرده است، آیا این حدیث درست است؟ می‌خواهم یک بار دیگر از زبان شما بشنوم! حضرت فرمودند: دخترم حدیث همان گونه است که ام ایمن گفت، گویا میبینم شما را که مانند اسیران وارد این شهر می کنند و ((تخافون ان یتخفطکم الناس)) می ترسید که دشمنان شما را برباید.( كامل الزيارات - ط مكتبة الصدوق (ابن قولويه القمي) ، جلد : 1 ، صفحه : 278) ۳- این احساس ناامنی در بین این خانواده ماند تا جایی که شیخ مفید در ارشاد می‌نویسد که جناب فاطمه بنت الحسین علیه السلام می فرماید که در مجلس یزید دیدم که شخصی اشاره به من کرده  و با یزید  صحبت می کند...(ارشاد جلد ۲ صفحه ۱۲۱) 🔻 این احساس ناامنی برای دخترانی که سایه شان را آفتاب ندیده بود و سابقه ترس و مواجهه با نامحرم را نداشتند بسیار سخت بود... و لاحول ولاقوة الا بالله العلی العظیم ۱۴۴۴ @hakakiashk
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله 🚦 وقتی که ابوذر در شام به معاویه اعتراض کرد و نسبت به کارهای او معترض شد برای اینکه ابوذر را تنبیه کند به دستور عثمان او  را به مدینه فرستاد با شتر بی جهاز! (الكامل في التاريخ - ط دار صادر و دار بیروت، ابن الأثير، عزالدین جلد : 3  صفحه : ١١٣) 🔻معاويه او را بر شتر بى جهازى سوار كرده روانه نمود و تا به مدينه رسيد پوست و گوشت رانهاى او سائيده شد(تاريخ اليعقوبي نویسنده : احمد بن ابی یعقوب    جلد : 2  صفحه : 172) 🔻 او مردى بود ضعيف و لاغر و بلند بالا داراى موى سر و محاسن سفيد. (ترجمه نهج البلاغه، فيض الاسلام اصفهانى، على نقى جلد : 1 صفحه : 404). اگر حالِ ابوذر رحمه الله که مرد بود بر روی شتر بی جهاز این بود، حال اهل بیت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام چه بود که گفتند: فَسارَ القَومُ بِحَرَمِ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله مِنَ الكوفَةِ إلى بِلادِ الشّامِ عَلى مَحامِلَ بِغَيرِ وِطاءٍ ، مِن بَلَدٍ إلى بَلَدٍ ومِن مَنزِلٍ إلى مَنزِلٍ ، كَما تُساقُ اُسارَى التُّركِ وَالدَّيلَمِ . حرم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را از كوفه تا شام بر مَركب هاى بدون جهاز ، از اين شهر به آن شهر و از اين جا به آن جا مى بردند ، آن سان كه اسيران تُرك و ديلم را مى بردند. (الفتوح لابن اعثم ،ابن أعثم؛ جلد : 5  صفحه : 127) و لایوم کیومک یااباعبدالله... ۱۴۴۴ @hakakiashk
بسم الله الرحمن الرحیم السلام‌ علیک یا اباعبدالله 🚦 در کوفه دختر دارم! 🔻وقتی امام حسین علیه السلام به کربلا رسید و از نام سرزمین پرسیدند و فرمودند اعوذ بالله من الکرب و البلا ههنا والله مناخ رکابنا و.... ↙️ شخصی جلو آمد و گفت یابن رسول الله من با پدرت امیرالمومنین بودم وقتی در جریان جنگ صفین از این مسیر گذشتیم، مشتی از این خاک گرفت و بو کرد و مثل آنچه تو فرمودی فرمود! حضرت به او فرمود حالا که حجت بر تو تمام شده آیا همراه ما می‌مانی؟ گفت: من در کوفه بدهکارم و نیز عیالوارم(زن و دختر و فرزند دارم) و نمی توانم با شما بمانم که از آنها در هراسم!!! ((المطالب العالیه،ج۴،ص۳۳۶،ح۴۵۱۷)) ↙️حضرت به او فرمود از این پول هایی که جلویت هست بردار تا قبل از اینکه بر تو حرام‌ شود. 🔻راستی مگر قرار بود چه اتفاقی بیفتد که او بخاطر زن و  دخترش نماند؟ 🔻جناب زهیر هم بعد از ملاقات اول با امام حسین علیه السلام به همسرش گفت من تو را طلاق می‌دهم که بعد از من‌ آزار نبینی!!! ((الملهوف،ص۱۳۲)) 🔻آری در قانون اسلام اموی کسی که بر حاکم خروج کند، خارجی است‌و جان و مالش حلال! و اسیران در آن جنگ، برده و کنیز می شوند. 🔻جسارت را به جایی رساندند که حضرت در زیارت ناحیه مقدسه می فرماید: و سبی اهلک کالعبید... ولاحول و لاقوه الا بالله العظیم ۱۴۴۴ @hakakiashk
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله 🚦 حق حر به گردن ما! 🔻تا قبل از اینکه ماجرای کربلا رخ دهد کرم آقای ما را همه دیده بودند، ↙️حضرت به خاص و عام کریمانه می‌بخشید و عطا می کرد. 🔻 حتی کسی که در سپاه دشمن بود و به صراحت گفته بود که من با شما نیستم، حضرت به او فرمود از این اموالی که می بینی به میزانی که می خواهی بردار تا قبل از اینکه بر تو حرام‌شود! ↙️اما یک نفر جنبه ای از کرامت حضرت را به ما نمایان کرد که تا آن روز دیده نشده بود... 🔻کاری که حر علیه السلام با اهل بیت پیامبر صلوات الله علیهم کرد، کار کوچکی نبود. اگر حر جلوی امام را نمی گرفت و دستور عبیدالله لعنه‌الله را که گفته بود بر حسین سخت بگیر را اجرا نمی کرد شاید کار به آنجا که رسید نمی رسید! 🔻آنچه حر با اهل بیت کرد را خودش هنگام توبه با خدا گفت که اللهم انی أرعَبتُ قُلوبَ أولِيائِكَ وأولادِ بِنتِ نَبِيِّكَ خدایا من دل کودکان و اهل بیت حسین را ترساندم. 🔻حر رسما اعلام کرده که با امام حسین نیست! حالا همان حر بازگشته توبه کرده پشیمان شده! 🔻ما تا قبل از آن فکر نمی کردیم که چنین گناهی(بستن راه امام معصوم و به دردسر انداختن امام) هم بخشیده می شود و فرصت جبران به آدم می دهند. 🔻اما حر این حق را به گردن ما دارد که این وجه از کرامت امام را برای ما آشکار کرد. 🔻حضرت در جواب حر که فرمود هل لی من توبه ،توبه اش را قبول کرد و او را دعوت کرد که اِنزِل![ کان که حر کجا بودی، منتظرت بودم] (مقتل الحسین خوارزمی،ج۲،ص۱۳) اما حر به دنبال جبران اشتباه خود بود که اذن میدان گرفت و حضرت بی درنگ اذنش داد. شاید این هم از کرم امام بود که نمی خواست حر صدای العطش کودکان را بشنود و شرمنده تر بشود. یا حتی نگاه سنگینی شاملش نشود. آری اینجا که آمدی کرمش فرق می‌کند. و لاقوه الا بالله العلی العظیم @hakakiashk
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله 🚦سید الاحرار نوحه خوان حر! 🔻رفتار امام بر بالین شهدای کربلا متفاوت بود، گاهی شکستگی در صورت حضرت نمایان می شد مثل شهادت حبیب بن مظاهر، گاهی سر به دامان می گرفت، گاهی صورت به صورت می گذاشت مثل اسلم و جون اما تنها شهیدی که حضرت بالای سرش نوحه خوانی کرد، حر بود. لَنِعمَ الحُرُّ حُرُّ بَني رِياحٍ ونِعمَ الحُرُّ مُختَلَفَ الرِّماحِ   ونِعمَ الحُرُّ إذ نادى حُسَينا فَجادَ بِنَفسِهِ عِندَ الصَّباحِ .  .{چه نيكو آزاده اى است حُرّ رياحى و چه نيكو آزاده اى كه [بدنش] محلّ فرود آمدن نيزه ها شده است ! } { و چه نيكو آزاده اى كه حسين را صدا زد و بامدادان، جانش را [در راه او]، فدا كرد .} دانشنامه  امام حسین علیه السلام، ج۱۴،ص۴۳۲ حضرت در اینجا در وصف حر اشاره می‌کنند که بدنش محل فرود نیزه‌ها شده است... این سردار چند نیزه و زخم برداشته بود؟ 🔻حتما تعداد این نیزه ها آنقدر نبود که برایش تعبیری چون حالت ابالفضل العباس که گفتند مثل خار در بدن خارپشت بر بدنش تیر نشسته بود به کار برند... 🔻راستی حر برای چند نیزه‌ای که خوردی اربابت نوحه خواند اما چه کسی بر حسین علیه السلام نوحه خوانی کرد، وقتی ۳۳ زخم از نیزه ها بر داشت؟ (دلائل الإمامة - ط مؤسسة البعثة، الطبري‌ الصغير، محمد بن جرير    جلد : 1  صفحه : ۱۷۸) ولاقوة الا بالله العلی العظیم 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 https://eitaa.com/joinchat/428671176C1b2b3c13c9
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله 🚦دلجویی از حر! وقتی کاروان امام حسین علیه السلام با لشکر حر مواجه شدند و بعد از گفتگو هایی که کردند، خطاب به حر فرمود: ثکلتک امک! به این معنا که مادرت چه تربیتی تو را کرده که امروز در مقابل من می ایستی، باید تو بمیری و او عزادارت شود با این تربیت!!! جناب حر از این کلام ناراحت شد و ناراحتی اش را اینطور نشان داد که عرض کرد هر کس دیگری اگر در رابطه با مادرم حرف می‌زد می‌دانستم چه بگویم، اما مادر تو فاطمه زهراست و مادر من.... حر فقط می‌دانست که حسین پسر فاطمه و نوه پیغمبر است.و احترام فاطمه زهرا واجب است.علیهم صلوات الله او به همین مقدار کم از علمش عمل کرد. بر رسوم عربیش پا گذاشت و بی احترامی نکرد. همین او را تا جایی بالا برد که ارباب از او دلجویی کرد، لحظات آخر عمر شریفش اباعبدالله از حر دلجویی کرد و فرمود: انت الحر کما سمتک امک، حر مادرت نام خوبی برایت برگزید، اگر آن‌روز در رابطه با مادرت چیزی فرمود که ناراحت شد امروز این تعریف امام باعث شادی دلش شد. در حقیقت آن ثکلتک امک امام آخرین تلاش امام حسین علیه السلام جهت نجات حر بود. صلی الله علیک یا سفینه النجاه و یا باب نجاه الامه ۱۴۴۴ @hakakiashk
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله 🚦 ۳ نوع شهادت برای شهدای کربلا وجود داشت. ۱- در حمله اول صبح که حدود ۵۰ نفر شهید شدند. مقتل مقرم،ص۲۳۷ ۲- در نبرد تن به تن که عده‌ای شهید شدند. مثل جناب حبیب و بریر و.. ۳- در دفاع از امام حسین علیه‌السلام مثل جناب سعید بن عبدالله حنفی یا برادران حضرت عباس که خود را سپر تیرها در مقابل امام حسین علیه‌السلام قرار داده بودند. 🔸عبدالله بن حسن در دسته سوم‌قرار داشت. 🔻او کوچکترین مدافع اباعبدالله بود که با دستش در مقابل شمشیر کعب بن ابجر به دفاع از امام حسین علیه السلام پرداخت. 🚦او دستش را سپر بلای امامش کرد. 🔻 این ارثی بود که از فاطمه زهرا علیهاالسلام به آنها رسیده بود. ♦️این واقعه را امام حسن علیه‌السلام اینطور بیان می‌کند: خطاب به مغیره لعنه‌الله 🔸وَ أَنْتَ الَّذِي ضَرَبْتَ فَاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ ص حَتَّى أَدْمَيْتَهَا وَ أَلْقَتْ مَا فِي بَطْنِهَا اسْتِذْلَالًا مِنْكَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص وَ مُخَالَفَةً مِنْكَ لِأَمْرِهِ وَ انْتِهَاكاً لِحُرْمَتِهِ وَ قَدْ قَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص يَا فَاطِمَةُ أَنْتِ سَيِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ 🔻تو بودی که فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ را زدی و خون او را ریختی، به طوری که ایشان جنین خود را سقط کرد. تو این عمل را برای اینکه پیامبر خدا را ذلیل و با امر آن حضرت مخالفت کرده باشی و نیز حرمت او را هتک کنی انجام دادی. و این در حالی است که پیامبر خدا به زهرا ـ سلام الله علیها ـ فرموده بود: تو بزرگ زنان اهل بهشت هستی. الإحتجاج نویسنده : الطبرسي، منصور    جلد : 1  صفحه : 278 ولاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم ١٤٤٤ @hakakiashk
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله 🚦 🔻کربلا صحنه اوج تولی به اولیاء الهی و تبری از  اولیاء الطاغوت است. 🔻رجزهای شهدا مملو از تولی و تبری است. 🔸هر شهیدی برای خودش رجزی داشت مختص به خود که بعضا از اصل و نصب خود نام می‌بردند. 🔻بعضی هم مثل غلام حضرت به جای ذکر اصل و نسبش از انتسابش به مولا می گوید: امیری حسین و نعم الامیر... 🔻عمرو بن جناده هم که نوجوان بود و خواست تا راه پدرش را ادامه دهد وقتی به میدان رفت از انتسابش به مولا گفت: امیری حسین و نعم الامیر. 🚦اما جناب عبدالله بن حسن  کوتاه ترین رجز را خواند. والله لا افارق عمی این  از تولی آن جناب! 🔻و اما تبری از اولیاء طاغوت زمانی بروز پیدا کرد که رو به آن ملعون فریاد زد: یابن للخبیثه، اتضرب عمی؟ آری خون حسنی در رگ‌های عبدالله جاریست. 🔻 آن غیرت الله که در سن کم وقتی دید بر منبر رسول‌الله نشسته و خطبه می‌خواند خطاب به او فرمود: از منبر پدر من بیا پایین! قَالَ: [خَطَبَ أَبُوبَكْرٍ يوما فجاء الحسن فقال انْزِلْ عَنْ مِنْبَرِ أَبِي!!!] [أنساب الأشراف نویسنده : البلاذري    جلد : 3  صفحه : 26] و لاحول ولاقوة الا بالله العلی العظیم ١٤٤٤ @hakakiashk
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله سلام‌و رحمت 🚦برایشان پدر باش! 🔻لحظات پایانی عمر شریف امام حسن علیه‌السلام، آن حضرت به امام حسین علیه السلام وصیت کردند. یکی از موارد این  وصیت این جمله بود که: تکون لهم خلفا و والدا حسین جان برای فرزندانم، پدر باش! (دانشنامه امام حسن علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 924) امام حسن علیه‌السلام، امامِ اباعبدالله است و امر او برای اباعبدالله مطاع است! پس حضرت در اطاعت امر امامش تمام تلاشش را کرد. عصر عاشورا وقتی برای آخرین بار عازم میدان می‌شدند، فرمودند: احبسیه یا اختی! خواهرم او را نگهدار (نام کتاب : الإرشاد (الشيخ المفيد) ، جلد : 2 ، صفحه : 110) چرا که عبدالله امانت امام حسن علیه.السلام بود. اما او با تمام توان دوید تا خود را به عمویش برساند. خون حیدری و فاطمی در رگ های عبدالله است، حفظ جان امام روزی باعث شد تا مادربزرگش فاطمه زهرا به پشت در برود و دستش را سپر کند و تازیانه بخورد و امروز عبدالله دوان دوان دوید تا نگذارد شمشیر ابجر بن کعب لعنه الله بر بدن عمو فرود آید. شمشیر پایین آمد و عبدالله دستش را فدای عمو کرد، و فریاد زد: یا امتاه  (الإرشاد نویسنده : الشيخ المفيد    جلد : 2  صفحه : 110) شاید منظور عبدالله، مادرش نبود که در خیمه‌ها بود. شاید منظورش فاطمه زهرا علیهاالسلام بود که در گودال او را می دید و می خواست بگوید مادرجان دیدی چطور مانند تو از همه وجودم برای حفظ جان امام گذشتم و شبیه تو دستم‌را هم دادم... الله اعلم ولاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم ١٤٤٤ @hakakiashk
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله 🚦 شبیه_مادر _حضرت_قاسم علیه‌السلام 🔻 در منقبت صدیقه کبری آورده شده است که علت اینکه به ایشان زهرا  می گفتند این بود که [یزهر لعلی]، صورت حضرت در روز هم برای امیرالمومنین می‌درخشید، براین درخشش صورت طوری بود که حتی آن شخصی که به درب خانه حضرت لگد زد هم می گفت: فَأَقْبَلَتْ إِلَیَّ بِوَجْهٍ أَغْشَى بَصَرِی نور صورت حضرت زهرا چشمانم را خیره کرد... [بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء نویسنده : العلامة المجلسي    جلد : 30  صفحه : 294] 🔻 حالا در روز عاشورا نوجوانی از خیمه‌های اباعبدالله به سمت میدان آمد. 🔻 تاریخ نویس دشمن می گوید: صورتش مثل ماه می درخشید، كأن وجهه شقة قمر وسط روز! زیر خورشید! نور صورتش چشم دشمن را خیره کرده بود! سرنوشت قاسم هم شبیه مادر شده بود، او هم مثل فاطمه زهرا علیهاالسلام فدای راه امامش شد او هم برای حفظ جان امامش مقابل لشکر کفر قرار گرفت... حال او و امامش هم شبیه حال فاطمه زهرا علیهاالسلام و امامش شد قاسم پا به زمین می کشید، وَالغُلامُ يَفحَصُ بِرِجلَيهِ، [تاريخ الطبري نویسنده : الطبري، ابن جرير    جلد : 4  صفحه : 341] و عمو نگاه می کرد و افسوس می‌خورد که کاری از دستش بر نمی‌آید... قالَ: عَزَّ وَاللّه ِ عَلى عَمِّكَ أن تَدعُوَهُ فَلا يُجيبَكَ ، أو يُجيبَكَ ثُمَّ لا يَنفَعَكَ! صَوتٌ وَاللّه ِ كَثُرَ واتِرُهُ [5] وقَلَّ ناصِرُهُ. (همانجا) امیرالمومنین هم وقتی وارد حجره شد دید که حضرت زهرا به خود می پیچید، و هي تقبض يمينا و تمدّ شمالا [الموسوعة الكبرى عن فاطمة الزهراء(ع) نویسنده : الأنصاري الزنجاني، إسماعيل    جلد : 15  صفحه : 108] امام حسین از این رنج می برد که پاسخش به صدای قاسم دیگر سودی برایش ندارد، امیرالمومنین هم هر چه صدا زد جواب نگرفت... فألقى عن عاتقه الرداء و العمامة عن رأسه و حلّ إزاره و أقبل حتى أخذ رأسها في حجره و ناداها: يا زهراء، فلم تجبه. فناداها: يا بنت محمد المصطفى، فلم تكلّمه. فناديها: يا بنت من حمل الزكاة على طرف كمّه، فلم تجبه. و ناداها: يا فاطمة، أنا بن عمك علي بن أبی طالب (عليه السلام). [همانجا] ولاقوة الا بالله العلی العظیم ١٤٤٤ @hakakiashk
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله ۱ - ابی عبدالله علیه السلام هر دو پسر امام حسن علیه السلام را به آغوش کشید عبدالله را وقتی دستش قطع شد به سینه چسباند ((فضمه الی صدره)) قاسم را در موقع اذن میدان طلبیدن و موقع برگرداندن بدنش از میدان. ۲ - ابی عبدالله علیه السلام در هنگامی که قاسم علیه السلام اذن میدان طلبید از شدت گریه غش کرد (( حتی غشی علیهما)) ۳- قاسم علیه السلام با دیدگانی گریان وارد میدان شد. فخرج و دموعه تسيل على خديه ۴ - مبارزین معمولا برای خود رجز مشخصی دارند که از قبل آماده می کنند، رجزی که قاسم علیه السلام خواند گویا نشان دهنده این بود که از قبل خود را برای مبارزه آماده کرده بود. ۵ - مبارزین معمولا در جنگ ها زره می پوشیدند تا از زخم های سطحی در امان باشند زیرا زخم سطحی هم درد زیادی داشت هم به تدریج قوت و توان مبارز را می گرفت جناب قاسم علیه السلام زره به تن نداشت بلکه پیراهنی به تن داشت و این منجر به زخم برداشتن بدن می شد. عليه قميص و إزار ۶ - دور قاسم علیه السلام را هم مانند ابی عبدالله علیه السلام از همه سو گرفته بودند يكفيك قتله هؤلاء الذين تراهم قد احتوشوه من كلّ‌ جانب ۷- اگر عبدالله بن حسن علیهما السلام شبیه حضرت زهرا سلام الله علیها سهید شد و بازو از دست داد حضرت قاسم بن الحسن علیهما السلام شبیه امیرالمومنین علیه السلام شهید شد. فما ولّى وجهه حتّى ضرب رأس الغلام بالسيف ۸ - چند شهید از اهل بیت علیهم السلام ضربه بر سرشان خورد و شهید شدند علی اکبر علیه السلام ابالفضل العباس علیه السلام ابی عبدالله علیه السلام امیرالمومنین علیه السلام قاسم ابن الحسن علیه السلام فما ولّى وجهه حتّى ضرب رأس الغلام بالسيف ۹ - شباهت حضرت قاسم علیه السلام به ابی عبدالله و ابالفضل العباس علیهما السلام این بود که هر سه با صورت‌به زمین خوردند فوقع الغلام لوجهه ۱۰ - امام حسین علیه السلام با شتاب خود را رساند و قاتل قاسم علیه السلام را به درک واصل کرد و سواران کوفه نیز به اشتباه بر بدن قاتل قاسم تاختند. ۱۱- ابی عبدالله علیه السلام ایستاده بود و قاسم علیه السلام در حال جان دادن و پا بر زمین کشیدن  فإذا أنا بالحسين عليه السلام قائم على رأس الغلام و الغلام يفحص برجليه  ۱۲ - امام بالاسر قاسم علیه السلام می فرماید سخته که از من چیزی بخوای و نتونم جواب بدم چاره ساز همه بیچاره شده  عز و اللّه على عمك أن تدعوه فلا يجيبك أو يجيبك فلا ينفعك صوته، ۱۳ - حضرت می فرماد امروز روز بی باری و غربت من است ، هذا يوم و اللّه كثر واتره و قل ناصره.  ۱۴ - امام حسین علیه السلام قاسم را به سینه چسباند ولی گفتند پای قاسم به زمین کشیده میشد دو احتمال وجود داره یا بدن قاسم کشیده شده ( که احتمالی برای این کم هست) یا ابی عبدالله علیه السلام خمیده شده بود. ثم احتمله على صدره فكأني أنظر إلى رجلي الغلام تخطان في الأرض و قد وضع الحسين عليه السلام صدره على صدره ۱۵ - حضرت بعد از شهادت قاسم می فرمایند به اهل بیتشان که صبوری کنید که ریگر ذلت نخواهید دید. صَبْراً يَا بَنِي عُمُومَتِي صَبْراً يَا أَهْلَ بَيْتِي لَا رَأَيْتُمْ هَوَاناً بَعْدَ هَذَا الْيَوْمِ أَبَدا.» ۱۶ - با توجه به جو و فضاسازی که بر علیه ابی عبدالله علیه السلام ایجاد شده بود قاسم علیه السلام در ررجز اشاره به انتساب امام به پیغمبر می کند تا خط بطلانی بر این اراجیف باشد. ولاقوة الا بالله العلی العظیم ١٤٤٤ @hakakiashk
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله 🚦 حضرت زینب سلام الله علیها مُحیی امامت است. هر جا که به قلب ابی عبدالله فشار وارد میشد و کار سخت میشد حضرت زینب سلام الله علیها به کمک اباعبدالله می‌آمد. ۱- هنگامی که ابی عبدالله علیه السلام بالای بدن علی اکبر علیه السلام به حال احتضار درآمده بود. ۲- هنگامی که حرمله با تیر سه شعبه گلوی نازدانه اباعبدالله را درید باز برای تسلی دل حضرت، عمه سادات حضور داشت که فرمود:"خذیه یا زینب" حضرت بدن بیجان علی اصغر را بدست گرفت و اباعبدالله دستانش را از خون گلوی اصغر پر کرد و به اسمان پاشید. فَرَماهُ حَرمَلَةُ بنُ الكاهِلِ بِسَهمٍ فَوَقَعَ في نَحرِهِ فَذَبَحَهُ. فَقالَ لِزَينَبَ: خُذيهِ، ثُمَّ تَلَقَّى الدَّمَ بِكَفَّيهِ حَتَّى امتَلَأَتا، ورَمى بِالدَّمِ نَحوَ السَّماءِ وقالَ: هَوَّنَ عَلَيَّ ما نَزَلَ بي أنَّهُ بِعَينِ اللّه ِ. قالَ الباقِرُ عليه السلام : فَلَم يَسقُط مِن ذلِكَ الدَّمِ قَطرَةٌ إلَى الأَرضِ. لهوف ص۱۶۸ ۳- جای سوم برای نجات جان خود اباعبدالله بود که امد و بانگ‌زد: ویحک یا عمر أیُقتَلُ ابوعبدالله و انت تنظر؟ آیا اباعبدالله را می کشند و تو نگاه می کنی؟ سپس رو به آن جمع صدا زد: اما فیکم مسلم... ولاقوه الا بالله العلی عظیم ۱۴۴۴ @hakakiashk
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله ⛔ محتوای این متن شامل روضه سنگینی است. پیشاپیش از محضر امام زمان عذرخواهم. 🚦حروف مقطعه! 🔻وقتی کاروان به کربلا رسید، حضرت پس از آنکه دید اسبش حرکت نمی کند(مقرم، ) و نام این زمین را پرسید و گعتند اینجا کربلاست، فرمودند: قِفُوا وَ لا تَرْحَلُوا مِنْها، فَهاهُنا وَاللَّهِ مَناخُ رِكابِنا، وَ هاهُنا وَاللَّهِ سَفْكُ دِمائِنا، وَ هاهُنا وَاللَّهِ هَتْكُ حَريمِنا، وَ هاهُنا وَاللَّهِ قَتْلُ رِجالِنا، وَ هاهُنا وَاللَّهِ ذِبْحُ اطْفالِنا، وَ هاهُنا وَاللَّهِ تُزارُ قُبُورُنا، وَ بِهذِهِ التُّرْبَةِ وَعَدَنِي جَدِّي رَسُولُ اللَّهِ وَ لا خُلْفَ لِقَوْلِهِ». (عاشورا ريشه‌ها، انگيزه‌ها، رويدادها، پيامدها؛ مكارم شيرازى، ناصر جلد:1صفحه:381) 🔻حضرت به سربریدن فرزندانشان اشاره کردند. در لغت ذبح را برای زمانی به کار می برند که بخواهند سر از بدن زنده‌ای جدا کنند. 🔻این اتفاق ۳ بار در کربلا برای فرزندان اهل بیت رخ داد. و ۳ بار کلام اباعبدالله به ناگاه قطع شد! 🔻بار اول زمانی بود که حضرت شیرخوارش را در آغوش داشت، حضرت با سپاه صحبت می کردند و یا با خود کودک، ناگهان تیری از کمان حرمله لعنه الله رها شده و هم کودک را ذبح کرده و هم کلام حضرت قطع شد! 🔻بار دوم زمانی بود که عبدالله بن حسن در دامان امام حسین علیه السلام با دستی قطع شده در حال درد کشیدن بود، حضرت در حال صحبت بودند که باز هم حرمله تیری رها کرد و ذبح الغلام... 🔻و بار آخر در مناجات پایانی امام بود که کلامش قطع شد. قاتل حیا کن چشم مولا نیمه باز است. فرصت بده این آخرین راز و نیاز است. و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم ١٤٤٤ @hakakiashk
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله نزدیک خیام بودند بعد از شهادت حضرت عباس دشمن به خیمه‌ها نزدیک شده بود... و رجع الحسين إلى المخيم منكسرا حزينا باكيا يكفكف دموعه بكمه و قد تدافعت الرجال على مخيمه مقتل مقرم،ص۲۸۳ پس می‌توان حدس زد که چطور تیر انقدر دقیق بر حلقوم این شیرخواره نشست... به تو از چند قدمی تیر زدند... 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 https://eitaa.com/joinchat/428671176C1b2b3c13c9
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله نکاتی از مقتل علی‌اکبر علیه السلام ۱-گویا در ۲ جا حضرت زینب سلام الله علیها از خیمه ها بیرون دویدند تا جان امام حسین علیه السلام را نجات دهند یکی در صحنه شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام ‌بوده و دیگری در ماجرای شهادت امام حسین علیه السلام که عمر سعد را خطاب قرار دادند که ویحک یا عمر أيقتل ابوعبدالله و انت تنظر... ۲-داغی که شهادت علی اکبر علیه السلام بر‌دل اباعبدالله نهاد داغی بود که داشت جان حضرت را می گرفت وقتی مساله حفظ جان امام باشد زینب سلام الله علیها هم از خیام بیرون می‌آید. ۳-بدن مطهر علی اکبر علیه السلام توسط بنی هاشم تشییع شد. یا فتیان بنی هاشم احملوا اخاکم... ۴- ۱۸نفر از بنی هاشم در کربلا شهید شدند(منبع: ابصارالعین) که در آنها طفل شیرخوار و عبدالله بن حسن و خود اباعبدالله الحسین علیه السلام هم بودند. امام حسین علیه السلام بدن قاسم علیه السلام را تنها به دارالحرب بردند ولی بدن علی اکبر علیه السلام چگونه بوده است که باید جوانان او را می بردند... ۵-هیچ داغی در کربلا با حسین علیه السلام کاری که داغ علی اکبر علیه السلام کرد را نکرد... لا تَسكُنُ عَلیكَ مَن أَبیكَ زَفرَةٌ حینَ وَ دَّعَكَ لِلفِراقِ تا لحظه شهادت داغ علی اکبر بر دل امام حسین علیه السلام بود. ۶-مقام حضرت علی اکبر علیه السلام به قدری است که امام هادی علیه السلام میفرماید در زیارت ایشان بگو: جعلنا الله من ملاقیک و مرافقیک خدا مرا از کسانی قرار دهد که ملاقاتت می کنند و جزو دوستان تو قرار دهد(منبع: المزار الکبیر) ۷-در کامل الزیارات در زیارت اباعبدالله الحسین علیه السلام امده، به پایین پا برو و بگو: اللهم رب الحسین، اشف صدر الحسین... این چه داغی است در سینه حسین علیه السلام که باید در پایین پای حضرت این دعا را خواند شاید همان داغی باشد که فرمود: لا تَسكُنُ عَلیكَ... ۸-اگر کسی چند داغ پیاپی ببیند معمولا داغ جدید داغ قدیم را سردتر میکند ولی داغ علی اکبر تا زمانی که امام زنده بود لحظه ای کم و سرد نشد لا تَسكُنُ عَلیكَ مَن أَبیكَ زَفرَةٌ حینَ وَ دَّعَكَ لِلفِراقِ 9-ادب علی اکبر علیه السلام به حدی بود که یکبار اذن میدان گرفت فاستاذن اباه و بار دیگر اذن شهادت گرفت گویا. وقتی می جنگید و زخم بر میداشت و گویا حس کرد که هنوز امام به او اذن شهادت نداده لذا آمد و اذن شهادت گرفت: ثُمَّ رَجَعَ إِلَى الْحُسَيْنِ ع وَ قَالَ يَا أَبَتِ الْعَطَشُ قَتَلَنِي وَ ثِقْلُ الْحَدِيدِ قَدْ أَجْهَدَنِي‏. امام گریه کرد و فرمود" قَالَ وَا غَوْثَاهُ قَاتِلْ قَلِيلًا فَمَا أَسْرَعَ الْمُلْتَقَى بِجَدِّكَ مُحَمَّدٍ منبع: مثیر الاحزان ص68 10-دشمنان دور علی اکبر علیه السلام را گرفتند با این تفاوت که او با فرقی شکافته و پهلویی دریده از توان جنگیدن نداشت و دشمن سر فرصت او را اربااربا کردند. 11-بدن نازنین علی اکبر را با شمشیرهایشان در زمانی که او زنده بود قطع قطعه و اربا اربا کردند. 12-در کربلا حضرت به سرعت به هیچ شهیدی اذن میدان نداد الا علی اکبر که تا اذن خواست حضرت اذنش داد. امام حسین علیه السلام فرصت وداع با علی اکبر علیه السلام را نداشت و فقط با ناامیدی نگاهی به علی اکبر علیه السلام کرد. 13-نوع جنگیدن علی اکبر هم متفاوت بود او به داخل لشکر وارد نمیشد بلکه به چپ و راست لشکر می زد و افسران لشکر را می کشت و بر می گشت و رجز می خواند. لذا انگونه از او کینه به دل گرفتند. ۱۴-دور علی اکبر دو بار گرفته شد یکبار وقتی میخواست به میدان برود اهل حرم دورش را گرفتند که ارحم غربتنا... یکبار دیگر دشمن دوره اش کرد و وقتی زنده بود او را اربا اربا کردند. ۱۵-ابی عبدالله صورت به صورت علی گذاشت  "و وضع خده على خده " شاید میخواست دلش آرام شود و یا شاید هنوز امید داشت که نفسی از او بر بیاید و علی زنده باشد. ۱۶-حضرت اذن میدان داد و علی اکبر علیه السلام به سمت میدان رفت، حضرت ناامیدانه نگاهش کرد "و نظر ایس منه" ولی گویا حضرت دیگه تحمل نداشت نگاه کند که "و ارخی عینیه" سرش را پایین انداخته و گریان شد. ۱۷-حضرت حالتی عجیب داشت، به قلب حضرت فشار عجیبی وارد شد، محاسنش را بدست گرفت و گریان شد و فرمود خدایا تو شاهد باش که جوانم را به میدان فرستادم، اشبه الناس به‌پیغمبر را. من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود ۱۸-امام در زمان زنده بودنش نتوانست وداع کند و علی را آغوش بگیرد وقتی هم که به بدن رسید علی جان در تن نداشت. ۱۹-گویا دو شهید در کربلا در زمان زنده بودنشان اربا اربا و مقطع الاعضا شدند یکی علی اکبر علیه السلام و یکی اباعبدالله الحسین علیه السلام ۲۰-هم برای علی اکبر و هم برای امام حسین دشمن فرصت کافی داشت تا ارباارباشان کند. ١٤٤٤ @hakakiashk
سلام و رحمت طاعات قبول السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام علیه‌السلام اینطور که از مقاتل بر می‌آید، گویا امام حسین علیه السلام دو جا دیر رسید و عزیزش را زنده نیافت. ۱- بالاسر ابالفضل العباس علیه‌السلام ۲- بالا سر مادرش زهرا سلام الله علیها علی اکبر علیه السلام پس چه؟ بله گویا حضرت آنجا هم که رسید، پسرش جان داده بود اما قبلش گفته بود که هذا جدی رسول الله و تقریبا امام میدانست که علی رفته است...(لهوف،ص۶۷) ولاقوة الا بالله العلی العظیم ١٤٤٤ @hakakiashk
بسم الله الرحمن الرحیم 🚩🏴السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام ▪️ بخش اول 1- حضرت ابالفضل علیه السلام هم داغ برادر دید و هم داغ برادر زاده و هم تنهایی اباعبدالله را می دید. 2- حضرت ابالفضل علیه السلام حافظ خیام است. تا او بود خیمه ها امنیت داشتند. شاهد این ادعا زمانی است که اباعبدالله از کنار بدن بی جان برادر با چشمانی اشکبار برگشته و دشمن خیمه هایش را دوره کرده بودند و حضرت ندای هل من مغیث و هل من معین سر داده بودند. وقد تدافعت الرجال على مخيّمه فنادى: «أما من مغيث يغيثنا؟ أما من مجير يجيرنا؟ أما من طالب حقّ ينصرنا؟ أما من خائف من النّار فيذبّ عنّا؟» مقتل مقرم/270 3-شهادت حضرت ابالفضل علیه السلام یعنی ناامیدی کامل از آب. خود حضرت در رجزش خوانده بودند که امروز مرا به سقا می شناسند. انی انا العباس اغدوا بالسقا... اهل خیام میدانستند که اگر قرار است آبی به خیام برسد فقط توسط ابالفضل علیه السلام این کار بر میاید و با رفتن او امیدها در دلهای اهل حرم زنده شد و امان از ان دمی که خبر شهادتش را شنیدند. 4- تا زمانی که حضرت ابالفضل علیه السلام بودند زخمی به پیکر اباعبدالله نرسید. حضرت دائما به محافظت از اباعبدالله می پرداخت و دشمن جرات نزدیک شدن به حضرت و خیمه هایش را نداشت. وبَقِيَ العَبّاسُ بنُ عَلِيٍّ عليه السلام قائِماً أمامَ الحُسَينِ عليه السلام يُقاتِلُ دونَهُ، ويَميلُ مَعَهُ حَيثُ مالَ الاخبارالطوال/257 ولی با شهادت حضرت دشمنان جرات پیدا کردند و زخم ها یک به یک به اباعبدالله الحسین علیه السلام وارد شد. 5- ابالفضل حافظ خیام حضرت بود، اگر امام توانست به بالین علی اکبر برود علتش حضور ابالفضل بود که از خیام حفاظت می کرد بعد از ابالفضل دشمن چنان جرات پیدا کرد که در زمانی که اباعبدالله زنده بود به خیمه هایش حمله کرد. و حضرت فرمود اگر دین ندارید لااقل در دنیاتان ازاده باشید. تا من زنده هستم به خیمه هایم هجوم نبرید. 6- حضرت وارد بر مسناة یا همان سیل بند یا پله ای در کنار شط فرات شد. 4000 نفر تیرانداز مامور به این قسمت بودند. حضرت در پایین کنار آب و انها اماده ی تیراندازی و مسلط بر او بودند و چه هدفی بالابلند تر از او. حالا وقتی که او از کنار شط بیرون بیاید تیرها مستقیم‌تر می شود. که در نهایت گفته اند چون خار بر بدن خارپشت تیر بر بدن ابالفضل نشست. ۷-دشمن آنقدر از حضرت ابالفضل می ترسید که تا مطمئن نشده که جان داده او را رها نکردند. کار به جایی رسید که دیگر علمدار سپاه قدرت حرکت کردن نداشت و پر از جراحت شده بود و او را کشتند. فَجَعَلَ يُقاتِلُهُم وَحدَهُ حَتّى قُتِلَ رِضوانُ اللّه ِ عَلَيهِ ، وكانَ المُتَوَلِّيَ لِقَتلِهِ زَيدُ بنُ وَرقاءَ الحَنَفِيُّ ، وحَكيمُ بنُ الطُّفَيلِ السِّنبِسِيُّ، بَعدَ أن اُثخِنَ بِالجِراحِ فَلَم يَستَطِع حَراكاً . الإرشاد: ج 2 ص 109 ۸- وقتی آنها احتمال دادند که دیگر ابالفضل العباس قدرت حرکت ندارد فَلَم يَستَطِع حَراكاً . الإرشاد: ج 2 ص 109 حرمله با گروهی دوباره برگشتند و هر کدام به نوبت ضربه ای به او وارد کردند قالَ بَعضُهُم : قَتَلَ حَرمَلَةُ بنُ كاهِلٍ الأَسَدِيُّ ثُمَّ الوالِبِيُّ العَبّاسَ بنَ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ عليه السلام مَعَ جَماعَةٍ وتَعاوَروهُ-أنساب الأشراف : ج 3 ص 406 . در معنای تعاوروه:تعاور القوم فلاناً: إذا تعاونوا عليه بالضرب واحداً بعد واحد (النهاية: ج 3 ص 320 «عور» یعنی گروهی با یکدیگر یکی یکی بعد از یکدیگر ضربه می زنند. ( به نوبت) ۹- با این تفاصیل احتمال اینکه اباعبدالله علیه السلام با بدن بی جان برادر مواجه شده باشد زیاد است. ۱۰- دو نفر از شهدای دشت کربلا در هنگام شهادتشان کسی نبود که سرشان را به بالین بگیرد. یکی جناب قمر بنی هاشم و یکی سیدالشهدا علیهما السلام. ۱۱- دو نفر از شهدای کربلا بدون وداع و خداحافظی رفتند و اهل حرم انتظار بازگشتشان را داشتند که خبر شهادتشان را شنیدند. ابالفضل العباس علیه السلام و علی اصغر علیه السلام. ۱۲- کودکان اباعبدالله دو اطمینان و امید داشتند یکی اینکه تا عمو هست به خیام و پدر تعرضی رخ نخواهد داد و دیگر اینکه تا عمو هست امید هست که آب برسد. با شهادت ابالفضل اطمینان خاطر از بچه ها رفت. پایان بخش اول التماس دعا ١٤٤٤ @hakakiashk
بسم الله الرحمن الرحیم 🔻سلام علیکم عزاداری ها قبول باشه ان شاء الله 🚩🏴السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام 🚩نکاتی از مقتل حضرت ابالفضل علیه السلام ▪️ بخش دوم ۱۳- وقتی که ابالفضل علیه السلام اذن میدان گرفت اباعبدالله گریه کرد . گریه ای شدید. فبكى الحسين ع بكاء شديدا-ثم قال يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي وَ إِذَا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِي ‏ بحار الأنوار، ج‏45، ص: 41 و وقتی که شهید شد باز هم اباعبدالله گریه ای شدید کرد أحاطوا بِهِ مِن كُلِّ جانِبٍ ومَكانٍ، حَتّى قَتَلوهُ قَدَّسَ اللّه ُ روحَهُ، فَبَكَى الحُسَينُ عليه السلام بُكاءً شَديداً لهوف /170 ۱۴- وقتی که شخصی تشنه باشد گریه کردن و اشک ریختن هم برایش سخت است اما داغ ابالففضل چنان سنگین بود که وقتی اباعبدالله به خیمه ها بر می گشت با استین اشک چشمان خود را پاک می کرد. رجع الحسين (ع) إلى المخيّم منكسراً حزيناً باكياً يكفكف دموعه بكُمّه مقتل مقرم/270 ۱۵- در مقاتل آورده اند که نه فقط دستان حضرت را که دو پای آن جناب را نیز از کینه ای که داشتند قطع کردند. وقَطَعوا يَومَئِذٍ يَدَيهِ ورِجلَيهِ . المناقب والمثالب لأبي حنيفة النعمان المغربي: ص 309 . ۱۶- شاید برای سکینه خانم دختر امام دیدن دشمنانی که به خیام شاه نزدیک می شدند جای تعجب داشت لذا از امام در رابطه با عموجانش پرسید. فأتته سكينة وسألته عن عمّها ، فأخبرها بقتله. مقتل مقرم/270 ۱۷- سر مقدس ابالفضل علیه السلام را حرمله برد. انساب الاشراف ج13 ص 256 ۱۸- حضرت ابالفضل علیه السلام با اهل خیام خداحافظی نکرده است. او رفته که برگردد ولی... ۱۹- با توجه به آنچه در مقاتل آورده شده است که با بدن حضرت چه کردند. الف: وقَطَعوا يَومَئِذٍ يَدَيهِ ورِجلَيهِ . المناقب والمثالب لأبي حنيفة النعمان المغربي: ص 309 . دستان و پاها قطع شده ب: تیر به چشم اصابت کرده و نگرانی که اباعبدالله نسبت به خیمه گاهش داشت حق داشت که نتواند به تنهایی بدن را برگرداند. حالا که تنها شده و دیگر فتیان بنی هاشم هم نیستند. ۲۰- کسی نتوانست با ابالفضل به صورت رو در رو بجنگد. یا کمین کردند. یا دوره اش کردند. وأحاطوا بِهِ مِن كُلِّ جانِبٍ وقَتَلوهُ، فَبَكَى الحُسَينُ عليه السلام لِقَتلِهِ بُكاءً شديداً. مثير الأحزان : ص 170 . فَكَمَنَ لَهُ زَيدُ بنُ وَرقاءَ الجُهَنِيُّ مِن وَراءِ نَخلَةٍ، وعاوَنَهُ حَكيمُ بنُ طُفَيلٍ السِّنبِسِيُّ، فَضَرَبَهُ عَلى يَمينِهِ،* فَكَمَنَ لَهُ الحَكيمُ بنُ الطُّفَيلِ الطّائِيُّ مِن وَراءِ نَخلَةٍ، فَضَرَبَهُ عَلى شِمالِهِ،* *المناقب لابن شهرآشوب: ج 4 ص 108 و آنگاه که دیگر دستی در بدن نداشت ملعونی با عمود آهن به فرق سرش زد و فرق را شکافت. فَقَتَلَهُ المَلعونُ بِعَمودٍ مِن حَديدٍ. المناقب لابن شهرآشوب: ج 4 ص 108 وضربه رجل بالعمود على رأسه ففلق هامته. مقرم/269 با اباعبدالله الحسین علیه السلام هم نتوانستند رو در رو بجنگند بعد از انکه تیر به قلب حضرت زدند و حضرت تاب و توانش رفت دوره اش کردند و شد آنچه شد. ١٤٤٤ @hakakiashk
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله مرحوم سید جعفر حلّی که از علمای بزرگ، که تقریبا صد و بیست سال قبل از دنیا رفته است، در قصیده ای با مطلع عبست وجوه القوم.... در رابطه با لحظات مواجه اباعبدالله الحسین علیه السلام با پیکر بی‌جان برادر اینطور می‌نویسد: 🚦مشى لمصرعِهِ الحسينُ وطرفُهُ بين الخيام وبينَهُ متقسِّمُ 🔻آقا آرام آرام به سمت علقمه می‌رفتند، گویا می‌دانستند چه شده است، اما نگاه حضرت مدام به سمت خیمه‌ها بود، بین علقمه و خیمه ها دائم نگاه حضرت می‌چرخید. 🚦 فأكبَّ منحنياً عليه ودمعُهُ صبغَ البسيط كأنَما هو عندَمُ 🔻امام حسین علیه‌السلام با قامتی خم بر پیکر برادر افتاد و اشک از چشمانش جاری بود. 🚦قد رامَ بلثمُهُ فلم يرَ موضعاًلم يُدمِهِ عَضُّ السلاحِ فيُلثَمُ 🔻امام حسین صلوات الله علیه آمدند و دیدند کار برادر تمام شده است، امام خواستند حضرت اباالفضل العباس علیه السلام را ببوسند، أما هیچ جایی پیدا نکردند، چرا که اصلاً جای سالمی نبود. 🚦نادى وقد ملأَ البواديَ صيحةًصُمُّ الصخورِ لهولها تتألمُ 🔻 ناله امام حسین علیه‌السلام بلند شد، تمام صحرا صدای ضجّه‌ی حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را می‌شنیدند… 🚦أأخيَّ مَن يحمي بناتِ محمدٍإن صرنَ يسترحِمْنَ مَن لا يرحَمُ 🔻برادر! جان چه کسی از دختران پیامبر بعد تو حمایت می‌کند در میان کسانی که به آن‌ها رحم نمی‌کنند... ولاقوة الا بالله العلی العظیم ١٤٤٤ @hakakiashk