eitaa logo
حکاکی اشک | پژوهشی در تاریخ اسلام
420 دنبال‌کننده
122 عکس
4 ویدیو
28 فایل
در حکاکی اشک، به تحلیل زوایای ناگفته تاریخ ائمه اطهار و ارائه نکات نوین در مقاتل می‌پردازیم. آماده دریافت نظرات و نکات شما هستم. @seyedahmadabotorabi sa.aboutorabi@ut.ac.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم السلام‌ علیک یا اباعبدالله 🚦 در کوفه دختر دارم! 🔻وقتی امام حسین علیه السلام به کربلا رسید و از نام سرزمین پرسیدند و فرمودند اعوذ بالله من الکرب و البلا ههنا والله مناخ رکابنا و.... ↙️ شخصی جلو آمد و گفت یابن رسول الله من با پدرت امیرالمومنین بودم وقتی در جریان جنگ صفین از این مسیر گذشتیم، مشتی از این خاک گرفت و بو کرد و مثل آنچه تو فرمودی فرمود! حضرت به او فرمود حالا که حجت بر تو تمام شده آیا همراه ما می‌مانی؟ گفت: من در کوفه بدهکارم و نیز عیالوارم(زن و دختر و فرزند دارم) و نمی توانم با شما بمانم که از آنها در هراسم!!! ((المطالب العالیه،ج۴،ص۳۳۶،ح۴۵۱۷)) ↙️حضرت به او فرمود از این پول هایی که جلویت هست بردار تا قبل از اینکه بر تو حرام‌ شود. 🔻راستی مگر قرار بود چه اتفاقی بیفتد که او بخاطر زن و  دخترش نماند؟ 🔻جناب زهیر هم بعد از ملاقات اول با امام حسین علیه السلام به همسرش گفت من تو را طلاق می‌دهم که بعد از من‌ آزار نبینی!!! ((الملهوف،ص۱۳۲)) 🔻آری در قانون اسلام اموی کسی که بر حاکم خروج کند، خارجی است‌و جان و مالش حلال! و اسیران در آن جنگ، برده و کنیز می شوند. 🔻جسارت را به جایی رساندند که حضرت در زیارت ناحیه مقدسه می فرماید: و سبی اهلک کالعبید... ولاحول و لاقوه الا بالله العظیم ۱۴۴۴ @hakakiashk
❁﷽❁ السلام علیک یا اباعبدالله 📚 خستگی راه 🔻از روز هشتم ذی الحجه که امام حسین علیه السلام از مکه به سمت کوفه رهسپار شد، حدود ۲۰ الی ۲۲ روز در راه بودند تا زمانی که با سپاه حر روبرو شدند. 🔻در این مدت اهل حرم حضرت دل‌نگرانی‌های زیادی متحمل شدند. 🔻هر روز خبری از کوفه و بی وفایی کوفیان می‌رسید. ⬅️یک روز خبر شهادت مسلم و هانی، یک‌روز خبر شهادت قیس بن مسهر، روزی خبر شهادت عبدالله بن یقطر. 🔻در کل این مسیر خانواده حضرت دائما خوف از دست دادن پدر را داشتند. 🔻این اضطراب ها وقتی به سپاه حر رسیدند بیشتر شد که در جواب امام حسین علیه السلام که فرمود: با مایی یا علیه ما؟ عرض کرد: به خدا قسم علیه شما؟ ↙️چه ترسی در دل کودکان امام حسین علیه السلام افتاد که روز عاشورا جناب حر در وقت توبه می گفت: اللهم انی ارعبت قلوب اولیائک. 🔻چند روزی کاروان امام حسین علیه السلام آواره در صحرا شد تا به کربلا رسید، زمینی بی آب و علف در کنار نیزار نینوا و دشت سرسبز غاضریه! ↙️حالا حر دستور ابن زیاد را اجرا کرد که گفته بود جعجع بالحسین! [نام کتاب : مقتل الحسین علیه السلام نویسنده : خوارزمی جلد : 1 صفحه : 331] به حسین سخت بگیر! و او را در زمینی دور از آب و پناهگاه اسکان بده و به انتقام خون عثمان آب را بر او بببند. 🔻کودکانی که روز ۸ ذی الحجه به راه افتاده بودند حالا پس از حدود ۲۴ روز به کربلا رسیدند. ↙️ آنها هنگام ورود به کربلا شنیدند که پدر چگونه این زمین را وصف کرده و تقریبا مطمئن شدند که این زمین محل فراق است که فرمود: ههناسَبيُ حَريمِنا .... الملهوف : ص 139 ↙️۸ روز در کربلا هم پر اضطراب بود. هر روز بر سپاه دشمن اضافه می‌شد و ترس از دست دادن پدر قوی تر می شد تا روز تاسوعا. 🔻روز تاسوعا روزی که محاصره کامل شد و از رسیدن نیروی کمکی قطع امید شده بود. الكافي : ج 4 ص 147 ح 7 ، 🔻بعد از عاشورا اهل بیت امام حسین که (یعنی در پوشش) خوانده می شدند اسیر دست وحشیانی شدند که در دینشان اینان چون اسیران دیلم و ترک بودند و سبی نامیده می شدند! ↙️۲۰ روز دیگر سفر طول کشید، ۴۰ منزل! با طعم داغ پدر و ترس از ربوده شدن و سنگینی نگاه های پلید مردم! 🔻کاروانی خسته و داغ دیده بعد از حدود ۵۲ روز خستگی راه، روز اول صفر وارد شهر شام شدند. 🔻و امان از شام. ↙️مردم دسته دسته جمع شدند تا این کاروان را ببینند. 🔻آفتاب که سر زد وارد شهر شدند و هنگام ظهر به کاخ یزید رسیدند، چرا؟ نفس المهموم،ج۱،ص۲۹۴ ↙️کاروانی که در بین زنان و مردان و جوانانی که می رقصیدند و دف می زدند و هلهله می کردند و شاد از کشتن پسر پیغمبر بودند. (همانجا) 🔻خستگی و اضطراب و داغ عزیزان در مجلس یزید به اوج رسید که دختر‌امام حسین دید پلیدی او را می نگرد و با یزید صحبت می کند... (نام کتاب : الإرشاد (الشيخ المفيد) ، جلد : 2 ، صفحه : 121) 🔻جسارت ها تمام نشد و به یک مجلس ختم نشد که امام سجاد فرمود: کان یتخذ مجالس الشرب... چند مجلس شراب گرفتند و اهل بیت را بردند. ( الملهوف على قتلى الطّفوف (السيد بن طاووس) ، جلد : 1 ، صفحه : 220) 🔻به همه ی آنچه از قبل گذشت، اضافه کنید داغ از دست دادن خواهری کوچک در دل شب در خرابه را. 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 https://eitaa.com/joinchat/428671176C1b2b3c13c9
❁﷽❁ السلام علیک یا اباعبدالله 📚مرد شامی خجالت کشید! 🔻روزی در مدینه مردی از شام با امام حسن رو برو شد! 🔻آن روز آن مرد شروع کرد به ناسزا گفتن. 🔻امام در برابر آن ناسزاها سکوت فرمودند و گفتند: گمان می‌کنم که غریب باشی و از اهل شام! 🔺آن مرد گفت آری. 📍حضرت فرمود: ◾️فمل معي إن احتجت إلى منزل أنزلناك، و إلى مال أرفدناك. 🔻 با من بیا اگر به منزلی برای استراحت نیاز داری یا به مالی نیازمندی. آن مرد شامی می گوید از این رفتار امام شرمسار شدم. 🔶گذر ایام بار دیگر تقدیر را بر مواجه خاندان پیغمبر با شامیان رقم زد. 🔺اما این بار خاندان پیغمبر در شام غریب بودند. 🔻این بار مردم شام جمع شده بودند تا اسارت خاندان پیغمبر را ببینند. 🔸با رسیدن کاروان اسرا به شام، دمشق غرق در شادی و سرور شد. ساکنان شهر به مانند اعیاد بر در و دیوار شهر پرده‌های دیبا آویخته بودند و به یکدیگر تبریک می‌گفتند و زنانشان دف می‌زدند و بر طبل می‌کوبیدند. (خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، ص۶۰.) 🔹این بار برادر آن آقا با شامیان مواجه شد! البته سر مقدسش بر روی نیزه! 🔻مردی از اهل شام شروع به قران خواندن کرد و به این آیه از سوره کهف رسید که: ◾️«أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا»، 🔺ناگهان سر مطهر اباعبد‌الله (علیه‌السلام) به قدرت خدا سخن گفت و به زبان فصیح و شیوا، فرمود: ◾️اعجب من اصحاب الکهف قتلی وحملی. 🔻به شهادت رساندن من و بر نیزه کردن سرم از امر اصحاب کهف عجیب‌تر و شگفت انگیزتر است. 🔻اما این بار دیگر کسی شرمنده نشد. 🔺خانواده او را از بین شلوغی ها عبور دادند. 🔻تا به مسجد رسیدند. آنگاه آن ها را در جایی که اسرا را نگه می داشتند بردند. ◾️ثُمَّ اُتِيَ بِهِم حَتّى وَقَفوا عَلى دَرَجِ بابِ المَسجدِ حَيثُ يُقامُ السَّبيُ(الفتوح : ج 5 ص 129) 🔻و سپس آنها را آوردند تا بر راه پلّه درِ مسجد ، آن جا كه اسيران را نگاه مى دارند ، ايستادند . 🔻مردم شام شرمنده نشدند. 🔺دختران امام را وارد در مجلس یزید کردند. 🔻مردم شام شرمنده نشدند. 🔻زنان و کنیزان خود را در پشت پرده ها قرار دادند و خاندان پیامبر را به وضعی بردند که زینب کبری فرمود: ◾️آیا این عدالت است که زنان و دختران و کنیزان تو در پس پرده عزت بنشینند و دختران رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را چونان اسیران در کوچه و بازار بگردانی؟ و آنان را با سر برهنه و چهره باز از این شهر به آن شهر ببری تا مردم در آبشخورها و منزلگاه‌ها به تماشایشان بنشینند و دور و نزدیک و شریف و پست دیده بر چهره هایشان اندازند و مردی که سرپرستی یا حمایت شان کند نداشته باشند. (خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین علیه السلام، ص۶۶.) 🔻مردم شام شرمنده نشدند. 🔸کار به جایی رسید که لب‌هایی که پیامبر بر آن بوسه می زد را با چوب دستی می زد.( الفتوح،ج5،ص129) 🔺همه این اتفاقات را دختران امام می دیدند. و امام هم دخترانش را می دید. حتی زمانی که آن مرد سرخ روی شامی از یزید درخواستی شرم‌آور کرد. ثم إن رجلا من أهل الشأم أحمر قام إلى يزيد فقال يا أمير المؤمنين هب لى هذه 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 https://eitaa.com/joinchat/428671176C1b2b3c13c9
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله 📚 ۱- در سوره مبارکه انفال، آیه ۲۶ خداوند متعال وضعیت زمان جاهلیت را اینطور بیان می کند که ((تخافون ان یتخطفکم الناس))، شما می ترسیدید که نکند شما را بربایند این حس ناامنی که در بین مسلمانان وجود داشت را خداوند رفع کرد. ۲- ساعات پایانی عمر شریف امیرالمومنین علیه السلام حضرت زینب سلام الله علیها نزد پدر می روند و می پرسند که پدر جان ام ایمن حدیثی از مصائب ما نقل کرده است، آیا این حدیث درست است؟ می‌خواهم یک بار دیگر از زبان شما بشنوم! حضرت فرمودند: دخترم حدیث همان گونه است که ام ایمن گفت، گویا میبینم شما را که مانند اسیران وارد این شهر می کنند و ((تخافون ان یتخفطکم الناس)) می ترسید که دشمنان شما را برباید.( كامل الزيارات - ط مكتبة الصدوق (ابن قولويه القمي) ، جلد : 1 ، صفحه : 278) ۳- این احساس ناامنی در بین این خانواده ماند تا جایی که شیخ مفید در ارشاد می‌نویسد که جناب فاطمه بنت الحسین علیه السلام می فرماید که در مجلس یزید دیدم که شخصی اشاره به من کرده  و با یزید  صحبت می کند...(ارشاد جلد ۲ صفحه ۱۲۱) 🔻 این احساس ناامنی برای دخترانی که سایه شان را آفتاب ندیده بود و سابقه ترس و مواجهه با نامحرم را نداشتند بسیار سخت بود... 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 https://eitaa.com/joinchat/428671176C1b2b3c13c9
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله 📚 وقتی که ابوذر در شام به معاویه اعتراض کرد و نسبت به کارهای او معترض شد برای اینکه ابوذر را تنبیه کند به دستور عثمان او  را به مدینه فرستاد با شتر بی جهاز! (الكامل في التاريخ - ط دار صادر و دار بیروت، ابن الأثير، عزالدین جلد : 3  صفحه : ١١٣) 🔻معاويه او را بر شتر بى جهازى سوار كرده روانه نمود و تا به مدينه رسيد پوست و گوشت رانهاى او سائيده شد(تاريخ اليعقوبي نویسنده : احمد بن ابی یعقوب    جلد : 2  صفحه : 172) 🔻 او مردى بود ضعيف و لاغر و بلند بالا داراى موى سر و محاسن سفيد. (ترجمه نهج البلاغه، فيض الاسلام اصفهانى، على نقى جلد : 1 صفحه : 404). اگر حالِ ابوذر رحمه الله که مرد بود بر روی شتر بی جهاز این بود، حال اهل بیت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام چه بود که گفتند: فَسارَ القَومُ بِحَرَمِ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله مِنَ الكوفَةِ إلى بِلادِ الشّامِ عَلى مَحامِلَ بِغَيرِ وِطاءٍ ، مِن بَلَدٍ إلى بَلَدٍ ومِن مَنزِلٍ إلى مَنزِلٍ ، كَما تُساقُ اُسارَى التُّركِ وَالدَّيلَمِ . حرم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را از كوفه تا شام بر مَركب هاى بدون جهاز ، از اين شهر به آن شهر و از اين جا به آن جا مى بردند ، آن سان كه اسيران تُرك و ديلم را مى بردند. (الفتوح لابن اعثم ،ابن أعثم؛ جلد : 5  صفحه : 127) و لایوم کیومک یااباعبدالله... 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 https://eitaa.com/joinchat/428671176C1b2b3c13c9
❁﷽❁ السلام علیک یا اباعبدالله 📚 خستگی راه 🔻از روز هشتم ذی الحجه که امام حسین علیه السلام از مکه به سمت کوفه رهسپار شد، حدود ۲۰ الی ۲۲ روز در راه بودند تا زمانی که با سپاه حر روبرو شدند. 🔻در این مدت اهل حرم حضرت دل‌نگرانی‌های زیادی متحمل شدند. 🔻هر روز خبری از کوفه و بی وفایی کوفیان می‌رسید. ⬅️یک روز خبر شهادت مسلم و هانی، یک‌روز خبر شهادت قیس بن مسهر، روزی خبر شهادت عبدالله بن یقطر. 🔻در کل این مسیر خانواده حضرت دائما خوف از دست دادن پدر را داشتند. 🔻این اضطراب ها وقتی به سپاه حر رسیدند بیشتر شد که در جواب امام حسین علیه السلام که فرمود: با مایی یا علیه ما؟ عرض کرد: به خدا قسم علیه شما؟ ↙️چه ترسی در دل کودکان امام حسین علیه السلام افتاد که روز عاشورا جناب حر در وقت توبه می گفت: اللهم انی ارعبت قلوب اولیائک. 🔻چند روزی کاروان امام حسین علیه السلام آواره در صحرا شد تا به کربلا رسید، زمینی بی آب و علف در کنار نیزار نینوا و دشت سرسبز غاضریه! ↙️حالا حر دستور ابن زیاد را اجرا کرد که گفته بود جعجع بالحسین! [نام کتاب : مقتل الحسین علیه السلام نویسنده : خوارزمی جلد : 1 صفحه : 331] به حسین سخت بگیر! و او را در زمینی دور از آب و پناهگاه اسکان بده و به انتقام خون عثمان آب را بر او بببند. 🔻کودکانی که روز ۸ ذی الحجه به راه افتاده بودند حالا پس از حدود ۲۴ روز به کربلا رسیدند. ↙️ آنها هنگام ورود به کربلا شنیدند که پدر چگونه این زمین را وصف کرده و تقریبا مطمئن شدند که این زمین محل فراق است که فرمود: ههناسَبيُ حَريمِنا .... الملهوف : ص 139 ↙️۸ روز در کربلا هم پر اضطراب بود. هر روز بر سپاه دشمن اضافه می‌شد و ترس از دست دادن پدر قوی تر می شد تا روز تاسوعا. 🔻روز تاسوعا روزی که محاصره کامل شد و از رسیدن نیروی کمکی قطع امید شده بود. الكافي : ج 4 ص 147 ح 7 ، 🔻بعد از عاشورا اهل بیت امام حسین که (یعنی در پوشش) خوانده می شدند اسیر دست وحشیانی شدند که در دینشان اینان چون اسیران دیلم و ترک بودند و سبی نامیده می شدند! ↙️۲۰ روز دیگر سفر طول کشید، ۴۰ منزل! با طعم داغ پدر و ترس از ربوده شدن و سنگینی نگاه های پلید مردم! 🔻کاروانی خسته و داغ دیده بعد از حدود ۵۲ روز خستگی راه، روز اول صفر وارد شهر شام شدند. 🔻و امان از شام. ↙️مردم دسته دسته جمع شدند تا این کاروان را ببینند. 🔻آفتاب که سر زد وارد شهر شدند و هنگام ظهر به کاخ یزید رسیدند، چرا؟ نفس المهموم،ج۱،ص۲۹۴ ↙️کاروانی که در بین زنان و مردان و جوانانی که می رقصیدند و دف می زدند و هلهله می کردند و شاد از کشتن پسر پیغمبر بودند. (همانجا) 🔻خستگی و اضطراب و داغ عزیزان در مجلس یزید به اوج رسید که دختر‌امام حسین دید پلیدی او را می نگرد و با یزید صحبت می کند... (نام کتاب : الإرشاد (الشيخ المفيد) ، جلد : 2 ، صفحه : 121) 🔻جسارت ها تمام نشد و به یک مجلس ختم نشد که امام سجاد فرمود: کان یتخذ مجالس الشرب... چند مجلس شراب گرفتند و اهل بیت را بردند. ( الملهوف على قتلى الطّفوف (السيد بن طاووس) ، جلد : 1 ، صفحه : 220) 🔻به همه ی آنچه از قبل گذشت، اضافه کنید داغ از دست دادن خواهری کوچک در دل شب در خرابه را. 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 https://eitaa.com/joinchat/428671176C1b2b3c13c9
❁﷽❁ السلام علیک یا اباعبدالله 📚 در کوفه دختر دارم! 🔻وقتی امام حسین علیه السلام به کربلا رسید و از نام سرزمین پرسیدند و فرمودند اعوذ بالله من الکرب و البلا ههنا والله مناخ رکابنا و.... ↙️ شخصی جلو آمد و گفت یابن رسول الله من با پدرت امیرالمومنین بودم وقتی در جریان جنگ صفین از این مسیر گذشتیم، مشتی از این خاک گرفت و بو کرد و مثل آنچه تو فرمودی فرمود! حضرت به او فرمود حالا که حجت بر تو تمام شده آیا همراه ما می‌مانی؟ گفت: من در کوفه بدهکارم و نیز عیالوارم(زن و دختر و فرزند دارم) و نمی توانم با شما بمانم که از آنها در هراسم!!! ((المطالب العالیه،ج۴،ص۳۳۶،ح۴۵۱۷)) ↙️حضرت به او فرمود از این پول هایی که جلویت هست بردار تا قبل از اینکه بر تو حرام‌ شود. 🔻راستی مگر قرار بود چه اتفاقی بیفتد که او بخاطر زن و دخترش نماند؟ 🔻جناب زهیر هم بعد از ملاقات اول با امام حسین علیه السلام به همسرش گفت من تو را طلاق می‌دهم که بعد از من‌ آزار نبینی!!! ((الملهوف،ص۱۳۲)) 🔻آری در قانون اسلام اموی کسی که بر حاکم خروج کند، خارجی است‌و جان و مالش حلال! و اسیران در آن جنگ، برده و کنیز می شوند. 🔻جسارت را به جایی رساندند که حضرت در زیارت ناحیه مقدسه می فرماید: و سبی اهلک کالعبید... 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 https://eitaa.com/joinchat/428671176C1b2b3c13c9
گریه مخدرات.pdf
حجم: 296.3K
در تاریخ کربلا موارد مشخصی از گریه های مخدرات حرم ثبت شده است. در این تحقیق سعی شده است که این موارد آورده شده و به آنها بپردازیم. 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 https://eitaa.com/hakakiashk
🔰 : بیان نکاتی از رنج‌ها و مصائب مخدرات حرم در اسارت 📚 متن 🔸 : زحر بن قیس 📚 مطالعه 🔺 گریه های مخدرات حرم 📚 مطالعه و 🔸 مرد شامی خجالت کشید! 📚 مطالعه 🔻 الدهر انزلنی! 📚 مطالعه 🔸 احساس ناامنی 📚 مطالعه 🔻 شتر بی جهاز 📚 مطالعه 🔸 خستگی راه 📚 مطالعه 🔻 در کوفه دختر دارم 📚 مطالعه 🔸 اینجا اسیر می‌شوید 📚 مطالعه 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 https://eitaa.com/hakakiashk
📚 چه می‌خواستند چه شد بخش ۱ 🔺در طول سفر کاروان اسرا از کربلا تا شام، امویان تمام تلاششان را کردند تا این خانواده را تحقیر کنند. 🔺سبک انتقال آنان شبیه به اسرای روم و ترک بود و آنان به این امر افتخار می کردند. 🔺جناب فاطمه صغری دختر امام در خطبه خود در کوفه به این موضوع اشاره کردند و فرمودند: 🔸فكَذَّبتُمونا وكَفَّرتُمونا ، ورَأَيتُم قِتالَنا حَلالاً وأموالَنا نَهبا ! كَأَنَّنا أولادُ تُركٍ أو كابُلٍ 🔹ما را تكذيب و تكفير كرديد و جنگ با ما را روا داشتيد و اموالمان را به تاراج برديد . گويى ما فرزندان تُرك و افغانيم. 🔺ایشان به کلام یکی از شاعران لشکر عمر سعد اشاره می‌کند که گفته است 🔸وسَبَينا نِساءَهُم سَبيَ تُركٍ ونَطَحناهُم فَأَيَّ نِطاحِ 🔹و ما زنانشان را به سانِ زنان تُرك ، اسير كرديم و آنان را [نمى دانى] چگونه به خاك و خون كشيديم! 🔗 الملهوف : ص 194 🔻این حرف‌ها و کنایه‌ها تا شام ادامه داشت. 🔻در حقیقت در طول این مسیر تمام تلاششان رادبرای تحقیر خاندان امام انجام دادند. 🔻اینکه در وارد کردن اسرا به مردم چه گفتند که مردم جمع شدند برای دیدن اسرا 🔸وَاجتَمَعَ النّاسُ لِلنَّظَرِ إلى سَبيِ آلِ الرَّسولِ 🔗 مثير الأحزان : ص 85 🔺این امر چنان بر خانواده امام سخت آمد که جناب ام کلثوم کوفیان را خطاب کردند که آیا از پیامبر خدا حیا نمی کنید که ما را نظاره می کنید؟ 🔸فصاحت اُمّ كلثوم : يا أهل الكوفة ، أما تستحون من الله ورسوله أنْ تنظروا إلى حرم النّبي (ص)؟ 🔗مقتل مقرم، ص ۳۱۰ 🔺امویان اما به همین مقدار بسنده نکردند و از کوفه تا شام تا می توانستند این خانواده را آزار دادند. 🔸فَسارَ القَومُ بِحَرَمِ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله مِنَ الكوفَةِ إلى بِلادِ الشّامِ عَلى مَحامِلَ بِغَيرِ وِطاءٍ ، مِن بَلَدٍ إلى بَلَدٍ ومِن مَنزِلٍ إلى مَنزِلٍ ، كَما تُساقُ اُسارَى التُّركِ وَالدَّيلَمِ 🔹آنان ، حرم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را از كوفه تا شام بر مَركب هاى بدون جهاز ، از اين شهر به آن شهر و از اين جا به آن جا مى بردند ، آن سان كه اسيران تُرك و ديلم را مى بردند . 🔗الفتوح : ج 5 ص 126 🔻اینکه این خانواده را از بازارها عبور دادند فقط از این باب نبود که می خواستند آنها را در شلوغی ها ببرند بلکه می خواستند در دل کودکان و زنان این ترس را بی اندازند که ما می توانیم با شما مانند اسران غیر مسلمان برخورد کنیم. 🔸يُساقونَ فِي الفَلَواتِ، أيديهِم مَغلولَةٌ إلَى الأَعناقِ، يُطافُ بِهِم فِي الأَسواقِ. 🔹خاندانت را مانند بندگان به اسارت گرفته، غل و زنجير كردند و بر پشت شتران نشاندند و آفتاب سوزان نيم‌روز، چهره‌هايشان را سوزانْد و در صحراها و دشت‌ها رانده شدند، در حالى كه دست‌هايشان را به گردن بسته بودند و آنها را در بازارها مى‌چرخاندند. 🔗 المزار الكبير : ص 505 📍قبلا اشاره ای به این موضوع در این مطلب کرده بودم. 🔻این وضع در هنگامه ورود به شام بیشتر شد. در نقلی هست که خانواده امام به شمر پیغام دادند که سرهای شهدا را از میان کاروان بیرون ببر و از مسیری ما را ببر که کمتر دیده شویم. 🔸إذا دَخَلتَ بِنَا البَلَدَ فَاحمِلنا في دَربٍ قَليلِ النَّظّارَةِ ، وتَقَدَّم إلَيهِم أن يُخرِجوا هذِهِ الرُّؤوسَ مِن بَينِ المَحامِلِ ويُنَحّونا عَنها ، فَقَد خُزينا مِن كَثرَةِ النَّظَرِ إلَينا ونَحنُ في هذِهِ الحالِ 🔹هنگامى كه ما را به شهر در آوردى ، ما را از دروازه اى ببر كه تماشاگر كمترى دارد و به آنها بگو كه اين سرها را از ميان ما بيرون ببرند و دور كنند كه از كثرتِ نگاه هايشان به ما ، در اين حال ، خوار شده ايم 🔸فَأَمَرَ في جَوابِ سُؤالِها أن تُجعَلَ الرُّؤوسُ عَلَى الرِّماحِ في أوساطِ المَحامِلِ ـ بَغيا مِنهُ وكُفرا ـ وسَلَكَ بِهِم بَينَ النَّظّارَةِ عَلى تِلكَ الصِّفَةِ 🔹شمر ، از سرِ سركشى و ناسپاسى ، در پاسخ درخواست او فرمان داد كه سرها را بر سر نيزه و در وسط كاروان ، حركت دهند و به همان حال ، آنها را از ميان تماشاگران عبور دادند 🔗الملهوف، ص ۲۱۰ 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 @hakakiashk
📚 چه می‌خواستند چه شد بخش پایانی 🔻باز هم به همین مقدار اکتفا نکردند و خانواده امام را به محلی که اسیران غیر مسلمان را می آوردند بردند تا... 🔸ثُمَّ اُتِيَ بِهِم حَتّى وَقَفوا عَلى دَرَجِ بابِ المَسجدِ حَيثُ يُقامُ السَّبي 🔹 سپس آنها را آوردند تا بر راه پلّه درِ مسجد ، آن جا كه اسيران را نگاه مى دارند ، ايستادند . 🔗 الفتوح : ج 5 ص 129 🔻خاندان امام را طوری وارد مجلس یزید کردند که وقتی با اعتراض اهل بیت مواجه شدند یزید دستور داد تا غل و زنجیر را از گردن اهل بیت باز کنند 🔸 ما ظَنُّكَ بِرَسولِ اللّه ِ لَو رَآني في غُلٍّ ؟ فَقالَ لِمَن حَولَهُ : حُلّوهُ ، 🔹گمان مى برى اگر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مرا در غل و زنجير مى ديد ، چه مى كرد؟ يزيد به اطرافيانش گفت : بندهاى او را بگشاييد . 🔗 مثير الأحزان : ص 98 🔻اما با این همه تلاش برای تحقیر و ازار اهل بیت در مجلس یزید با خطبه غرای امام سجاد و حضرت زینب تمام ان کارها بر باد رفت. 🔻اینکه امام سجاد علیه السلام و زنی مانند زینب کبری که در حال اسارت بودند آنگونه با یزید صحبت کنند جز خواری برای بنی امیه چیزی نداشت. 🔺حضرت زینب ابتدا به این تلاش های مذبوحانه یزیدیان اشاره کردند 🔸أمِنَ العَدلِ يَابنَ الطُّلَقاءِ ! تَخديرُكَ حَرائِرَكَ وإماءَكَ ، وسَوقُكَ بَناتِ رَسولِ اللّه ِ سَبايا ؟ قَد هَتَكتَ سُتورَهُنَّ ، وأبدَيتَ وُجوهَهُنَّ ، يَحدو بِهِنَّ الأَعداءُ مِن بَلَدٍ إلى بَلَدٍ ، ويَستَشرِفُهُنَّ أهلُ المَناقِلِ ويَبرُزنَ لِأَهلِ المَناهِلِ ، ويَتَصَفَّحُ وُجوهَهُنَّ القَريبُ وَالبَعيدُ ، وَالغائِبُ وَالشَّهيدُ ، وَالشَّريفُ وَالوَضيعُ ، وَالدَّنِيُّ وَالرَّفيعُ ، لَيسَ مَعَهُنَّ مِن رِجالِهِنَّ وَلِيٌّ ، ولا مِن حُماتِهِنَّ حَميمٌ ، عُتُوّا مِنكَ عَلَى اللّه ِ وجُحودا لِرَسولِ اللّه ِ ، ودَفعا لِما جاءَ بِهِ مِن عِندِ اللّه ِ 🔹 آيا اين ، عدالت است كه زنان و كنيزانت را در پسِ پرده مى نهى و دختران پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را به اسارت مى بَرى ، پرده شان را دريده اى و صورت هايشان را آشكار نموده اى و دشمنان ، آنان را از اين شهر به آن شهر مى برند و مسافران ، آنان را مى نگرند و در جلوى چشم اهالىِ آبادى ها ، ظاهر مى شوند و نزديك و دور و حاضر و غايب و شريف و پست و فرودست و فرادست ، صورت هايشان را مى بينند ، [در حالى كه] كسى از مردانشان ، سرپرست آنها نيست و حمايتگرى ندارند ؟! اين همه ، از سركشى تو در برابر خدا و انكارت نسبت به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله است و نپذيرفتن آنچه از نزد خدا آورده است ، و اين، از تو شگفت و كار عجيبى نيست . و سپس با لحنی پر از عظمت و قدرت خطاب به یزید فرمودند: 🔸ثمَّ كِد كَيدَكَ ، وَاجهَد جَهدَكَ ، فَوَاللّه ِ الَّذي شَرَّفَنا بِالوَحيِ وَالكِتابِ ، وَالنُّبُوَّةِ وَالاِنتِجابِ ، لا تُدرِكُ أمَدَنا ، ولا تَبلُغُ غايَتَنا ، ولا تَمحو ذِكرَنا ، ولا يُرحَضُ عَنكَ عارُنا ، وهَل رَأيُكَ إلّا فَنَدٌ ، وأيّامُكَ إلّا عَدَدٌ ، وجَمعُكَ إلّا بَدَدٌ ، يَومَ يُنادِ المُنادي ألا لَعَنَ اللّه ُ الظّالِمَ العادِيَ . 🔹 پس حيله ات را به كار ببند و همه توانت را به كار گير . سوگند به خدايى كه ما را به وحى و قرآن و نبوّت و برگزيدن ، شرافت بخشيد ، به حدّ ما نمى توانى برسى و به جايگاه ما ، نائل نمى شوى و نمى توانى ياد ما را [از خاطرها] پاك كنى و ننگ جنايتت بر ما ، از [دامان] تو پاك نمى شود . آيا انديشه ات ، جز سستى و روزگارت ، جز روزهايى شمردنى و جمعت ، جز پريشانى خواهد بود ، در روزى كه منادى ندا مى دهد : «هان ! خدا ، ستمكار متجاوز را لعنت كند !» ؟! الاحتجاج : ج 2 ص 123 الرقم 173 هر چند داغ در دل داشت زینب اما چنان کاخ یزید را بر سرش خراب کرد که تمام ابهت و قدرت خیالی یزید را بر باد داد. 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 @hakakiashk
🔰 : بیان نکاتی از رنج‌ها و مصائب مخدرات حرم در اسارت 📚 متن 1404 چه می خواستند چه شد 📚 مطالعه 🔸 : زحر بن قیس 📚 مطالعه 🔺 گریه های مخدرات حرم 📚 مطالعه 🔸 مرد شامی خجالت کشید! 📚 مطالعه 🔻 الدهر انزلنی! 📚 مطالعه 🔸 احساس ناامنی 📚 مطالعه 🔻 شتر بی جهاز 📚 مطالعه 🔸 خستگی راه 📚 مطالعه 🔻 در کوفه دختر دارم 📚 مطالعه 🔸 اینجا اسیر می‌شوید 📚 مطالعه 🔰 🔺 خوشحال از کشته شدن حسین.📚 مطالعه 🔸یک هفته از عاشورا گذشته 📚 مطالعه 🔰 در کوفه: 🔺 ورود اهل بیت به کوفه 📚 مطالعه 🔰 در شام 🔺 سرمست از پیروزی 📚 مطالعه 🔹 روزهای شلوغ دربار یزید 📚 مطالعه 🔺 این ۵ روز چه خبر بود؟ 📚 مطالعه 🔰 🔸 با آنها مدارا کن! 📚 مطالعه 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 @hakakiashk