eitaa logo
حکیمانه
1.3هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
426 ویدیو
12 فایل
هرشب یک نکته حکیمانه به قلم حقیر در این کانال مشاهده کنید و آن را برای کسانی که دوستشان دارید ارسال کنید! کلیپهای کوتاه سخنرانی بنده را هم در این کانال می‌بینید! پی وی بنده جهت انتقادات و پیشنهادات شما: ارادتمند شما صالح خواه از قم. @hos313 ۰۹۱۲۷۵۷۹۴۴۲
مشاهده در ایتا
دانلود
💎 صلی‌الله‌علیه‌و‌آله 🌼اِنَّ اللّه يُحِبُّ مِنَ الْخَيْرِ ما يُعَجَّلُ. ❄️خداوند كار خيرى را كه به آن شتاب شود دوست دارد. 📚 كافى، ج۲، ص۱۴۲
سنگهای خدا! مرد جوانی که به تازگی یک خودروی نو و فوق‌العاده گران‌قیمت خریده بود، با سرعت و غرور در خیابان رانندگی می‌کرد. صدای موسیقی را زیاد کرده بود و از اینکه همه به ماشینش خیره شده بودند، لذت می‌برد. ناگهان صدای وحشتناکی شنید. حس کرد چیزی محکم به در ماشینش برخورد کرد! مرد با عصبانیت، ترمز دستی را کشید. وقتی پیاده شد متوجه شد درِ سمت شاگرد، تو رفته و خط عمیقی برداشته است. اطراف را نگاه کرد و پسربچه‌ای لاغر و هراسان را دید که کنار دیوار ایستاده و می‌لرزد، و یک پاره‌آجر در دستش است. مرد که خون جلوی چشمانش را گرفته بود، به سمت پسر هجوم برد، یقه او را گرفت و به دیوار کوبید و فریاد زد: «احمق! چه غلطی کردی؟ می‌دانی هزینه صافکاری این خط چقدر است؟ تو و کل خانواده‌ات را باید بفروشند تا پول این را بدهند! الان می‌کشمت!» پسربچه در حالی که اشک می‌ریخت و دستانش را به علامت تسلیم بالا برده بود، با گریه و التماس گفت: «آقا... تو رو خدا مرا نزنید... ببخشید... مجبور شدم! من مدت زیادی است که اینجا ایستاده‌ام و دست تکان می‌دهم، داد می‌زنم، اما هیچکس نمی‌ایستد... هیچکس ترمز نمی‌کند... سرعت همه زیاد است...» راننده با خشم گفت: «به درک! این مجوز می‌شود که به ماشین مردم آسیب برسانی؟» پسربچه با انگشت لرزانش به بوته‌های کنار جدول اشاره کرد و گفت: «برادر بزرگم... او فلج است. داشتیم از خیابان رد می‌شدیم که ویلچرش واژگون شد و او توی چاله کنار جدول افتاد! او سنگین است، من زورم نمی‌رسد بلندش کنم... او زخمی شده! سنگ پرتاب کردم تا شما مجبور شوید بایستید... خواهش می‌کنم کمکم کنید برادرم را توی ویلچر بگذارم، بعد هرچقدر خواستید مرا کتک بزنید...» خشم در گلوی مرد گیر کرد. دستش شل شد و یقه پسر را رها کرد. به سمت بوته‌ها رفت و دید نوجوانی فلج روی زمین افتاده و صورتش خونی است. مرد با کمک پسرک، برادر فلج را بلند کرد، روی ویلچر نشاند و با دستمال گران‌قیمتش خون صورت او را پاک کرد. پسرک دست مرد را بوسید و گفت: «ممنونم آقا... خدا خیرتان بدهد. حالا اگر می‌خواهید پلیس خبر کنید.» مرد سرش را پایین انداخت، هیچ نگفت و آرام به سمت ماشینش برگشت. او هرگز آن تو رفتگیِ روی درِ ماشینش را تعمیر نکرد! می‌خواست آن خرابی همیشه جلوی چشمش باشد تا یک درس بزرگ را فراموش نکند! «در زندگی آنقدر تند نرو که برای متوقف کردنت، مجبور شوند به سویت سنگ پرتاب کنند!» خداوند هم گاهی با ما حرف می‌زند؛ اول با اشاره، بعد با تلنگر، و اگر نشنویم، با سنگ! مشکلات ناگهانی زندگی، گاهی همان "سنگ‌هایی" هستند که می‌خواهند ما را متوقف کنند تا ببینیم چه کسی کنار جاده افتاده و به کمک ما نیاز دارد. قبل از برخورد سنگ، صدای ناله‌های اطرافیانمان را بشنویم! همین الان کمی سرعت زندگی‌ات را کم کن. به اطرافت نگاه کن؛ شاید همسر، فرزند یا دوستی در کنار تو "افتاده" و صدایش در نمی‌آید، اما تو آنقدر غرقِ خودت هستی که نمی‌بینی. به اشتراک بگذار تا صدای سنگ‌ها را بشنویم! «حکیمانه» امروز نوشته حقیر نبود! پیام یکی از دوستان بود که با مقدار کمی تلخیص، ارائه گردید. تشکر از ایشان! @hakeemaneh
7.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 مهمترین عمل ماه رجب 🎤 حجت الاسلام و المسلمین عالی! @hakeemaneh
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
(علیه السلام): ❄️فَاتَّقُوا اللَّهَ تَقِيَّةَ مَنْ سَمِعَ فَخَشَعَ وَ اقْتَرَفَ فَاعْتَرَفَ وَ وَجِلَ فَعَمِلَ وَ حَاذَرَ فَبَادَرَ. 🌼از خدا بترسید، همانند ترسیدن کسی که بشنود و فروتنی کند و گناه کند و اعتراف نماید و بیم داشته باشد سپس عمل کند و بپرهیزد تا پیشی گیرد. 📚 تصنیف غرر/حدیث ۳۶۸۷
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا