eitaa logo
عارف و حکیم
14.5هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
393 ویدیو
3 فایل
کپی مطالب ⁉️ انتشار بدید با لینک بی لینک خیلی وقته معارف حقیقی الهی رو انتشار نمیدیم شرایط تبلیغات و تعرفه ها در کانال های مذهبی👇 https://eitaa.com/joinchat/3782804126C09bff2374c
مشاهده در ایتا
دانلود
1-دید موسی یک شبانی را به راه کو همی‌گفت ای گزیننده اله 2-تو کجایی تا شوم من چاکرت چارقت دوزم کنم شانه سرت 3-دستکت بوسم بمالم پایکت وقت خواب آید بروبم جایکت 4-ای فدای تو همه بزهای من ای به یادت هی‌هی و هی‌های من 5-این نَمَط بیهوده می‌گفت آن شبان گفت موسی با کی است این ای فلان 6-گفت با آن­کس که ما را آفرید این زمین و چرخ از او آمد پدید 7-گفت موسی های بس مدبر شدی خود مسلمان ناشده کافر شدی 8-این چه ژاژست این چه کفرست و فشار پنبه‌ای اندر دهان خود فشار 9-گر نبندی زین سخن تو حلق را آتشی آید بسوزد خلق را 10-گفت ای موسی دهانم دوختی وز پشیمانی تو جانم سوختی 11-جامه را بدرید و آهی کرد تفت سر نهاد اندر بیابانی و رفت 12-وحی آمد سوی موسی از خدا بنده‌ی ما را ز ما کردی جدا 13-تو برای وصل کردن آمدی یا برای فصل کردن آمدی 14-هر کسی را سیرتی بنهاده‌ام هر کسی را اصطلاحی داده‌ام 15-در حق او مدح و در حق تو ذم در حق او شهد و در حق تو سم 16-من نکردم امر تا سودی کنم بلکه تا بر بندگان جودی کنم 17-ما زبان را ننگریم و قال را ما روان را بنگریم و حال را 18-موسیا آداب‌دانان دیگرند سوخته جان و روانان دیگرند 19- ملت عشق از همه دین‌ها جداست عاشقان را ملت و مذهب خداست 20-چونک موسی این عتاب از حق شنید در بیابان در پی چوپان دوید 21- عاقبت دریافت او را و بدید گفت مژده ده که دستوری رسید 22- هیچ آدابی و ترتیبی مجو هرچه می‌خواهد دل تنگت بگو 23- کفر تو دینست و دینت نور جان آمنی وز تو جهانی در امان @hakim_alahe
📌 بشنـو از نی چون حکایت می‌کـــنـد از جـداییــهـــا شکایت مـــی‌کــــنـد کــــز نیستـــان تـــا مـــــرا ببریــــده‌انـد در نفیــــــرم مــــــرد و زن نالیـــــده‌انـد سینه خواهم شرحـــه شرحـــه از فراق تـــا بگـــویــم شـــرح درد اشتیـــــاق هـــر کسی کو دور ماند از اصل خویش بـــاز جویـــد روزگــــــار وصـــل خـــویش مــن بــــه هــــر جمعیتی نالان شـــدم جفــت بــدحالان و خوش‌حالان شـــدم هــر کســی از ظن خــود شــد یـار من از درون مـن نجســت اســـرار مــن ســـر مــن از نالـــه‌ی مـــن دور نیست لیـک چشم و گوش را آن نور نیست @hakim_alahe
📌 🔹 موضوع شعر: پادشاه و کنیزک بخش اول : بشنوید ای دوستان این داستان خود حقیقت نقد حال ماست آن بود شاهی در زمانی پیش ازین ملک دنیا بودش و هم ملک دین اتفاقا شاه روزی شد سوار با خواص خویش از بهر شکار یک کنیزک دید شه بر شاه‌راه شد غلام آن کنیزک پادشاه مرغ جانش در قفس چون می‌تپید داد مال و آن کنیزک را خرید چون خرید او را و برخوردار شد آن کنیزک از قضا بیمار شد آن یکی خر داشت و پالانش نبود یافت پالان گرگ خر را در ربود کوزه بودش آب می‌نامد بدست آب را چون یافت خود کوزه شکست شه طبیبان جمع کرد از چپ و راست گفت جان هر دو در دست شماست جان من سهلست جان جانم اوست دردمند و خسته‌ام درمانم اوست هر که درمان کرد مر جان مرا برد گنج و در و مرجان مرا جمله گفتندش که جانبازی کنیم فهم گرد آریم و انبازی کنیم هر یکی از ما مسیح عالمیست هر الم را در کف ما مرهمیست گر خدا خواهد نگفتند از بطر پس خدا بنمودشان عجز بشر ترک استثنا مرادم قسوتیست نه همین گفتن که عارض حالتیست ای بسا ناورده استثنا بگفت جان او با جان استثناست جفت هرچه کردند از علاج و از دوا گشت رنج افزون و حاجت ناروا آن کنیزک از مرض چون موی شد چشم شه از اشک خون چون جوی شد از قضا سرکنگبین صفرا فزود روغن بادام خشکی می‌نمود از هلیله قبض شد اطلاق رفت آب آتش را مدد شد همچو نفت @hakim_alahe
عارف و حکیم
📌 #شعر_مولانا 🔹 موضوع شعر: پادشاه و کنیزک بخش اول : بشنوید ای دوستان این داستان خود حقیقت نقد حال
📌 🔹 داستان شاه و کنیزک قسمت دوم: شه چو عجز آن حکیمان را بدید پابرهنه جانب مسجد دوید رفت در مسجد سوی محراب شد سجده‌گاه از اشک شه پر آب شد چون به خویش آمد ز غرقاب فنا خوش زبان بگشاد در مدح و دعا کای کمینه بخششت مُلک جهان من چه گویم چون تو می‌دانی نهان ای همیشه حاجت ما را پناه بار دیگر ما غلط کردیم راه لیک گفتی گرچه می‌دانم سرت زود هم پیدا کنش بر ظاهرت چون برآورد از میان جان خروش اندر آمد بحر بخشایش به جوش درمیان گریه خوابش در ربود دید در خواب او که پیری رو نمود گفت ای شه مژده حاجاتت رواست گر غریبی آیدت فردا ز ماست چونکه آید او حکیمی حاذقست صادقش دان کو امین و صادقست در علاجش سِحر مطلق را ببین در مزاجش قدرت حق را ببین چون رسید آن وعده‌گاه و روز شد آفتاب از شرق اخترسوز شد بود اندر منظره شه منتظر تا ببیند آنچه بنمودند سر دید شخصی فاضلی پرمایه‌ای آفتابی درمیان سایه‌ای می‌رسید از دور مانند هلال نیست بود و هست بر شکل خیال نیست‌وش باشد خیال اندر روان تو جهانی بر خیالی بین روان بر خیالی صلحشان و جنگشان وز خیالی فخرشان و ننگشان آن خیالاتی که دام اولیاست عکس مه‌رویان بستان خداست آن خیالی که شه اندر خواب دید در رخ مهمان همی آمد پدید شه به جای حاجبان فا پیش رفت پیش آن مهمان غیب خویش رفت هر دو بحری آشنا آموخته هر دو جان بی دوختن بر دوخته گفت معشوقم تو بودستی نه آن لیک کار از کار خیزد در جهان @hakim_alahe
📌 مولانا جلال‌الدین بلخی: عاقبت خاک شود،حسن جمال من و تو خوب و بد میگذرد،وای به حال من و تو قرعه امروز به نام من و فردا دگری ست میخورد تیر اجل بر پر و بال من و تو مال دنیا نشود،سد ره مرگ کسی . گیرم این کل جهان باشد از آن من و تو @hakim_alahe
با دل گفتم زِ دیگران بیش مباش رو مرهم ریش باش چون نیش مباش ~✦✦✦~~~~~ ➖خواهی که زِ هیچکس به تو بد نرسد بدگوی و بدآموز و بداندیش مباش @hakim_alahe
📌 مولانا جلال‌الدین بلخی: عاقبت خاک شود،حسن جمال من و تو خوب و بد میگذرد،وای به حال من و تو قرعه امروز به نام من و فردا دگری ست میخورد تیر اجل بر پر و بال من و تو مال دنیا نشود،سدِ ره مرگ کسی . گیرم این کل جهان باشد از آن من و تو @hakim_alahe
با دل گفتم زِ دیگران بیش مباش رو مرهم ریش باش چون نیش مباش ~✦✦✦~~~~~ ➖خواهی که زِ هیچکس به تو بد نرسد بدگوی و بدآموز و بداندیش مباش @hakim_alahe