eitaa logo
سبک زندگی و سلامت حکیم خانواده
25 دنبال‌کننده
524 عکس
1.7هزار ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
28.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تاثیر اعمال یداوی در تقویت چشم ماساژ تقویت چشم را یاد بگیر یکی از تدابیر حذف عینک در کنار عملیات های دیگر ماساژ است😍 🎥دکتر مظفرپور نشردهید... عضویت در مجله طب اسلامی👇🏻👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2237792257Cc6bced9763
*🌑 داستانی واقعی و تکان دهنده* دکتر آیشان، پزشک و جراح مشهور پاکستانی، روزی برای شرکت در یک کنفرانس علمی که جهت بزرگداشت او بخاطر دستاوردهای پزشکی‌اش برگزار می‌شد؛ با عجله به فرودگاه رفت. بعد از پرواز، ناگهان اعلان کردند؛ که بخاطر اوضاع نامساعد هوا و رعد و برق و صاعقه که باعث از کار افتادن یکی از موتورهای هواپیما شده، مجبوریم فرود اضطراری در نزدیکترین فرودگاه را داشته باشیم ... بعد از فرود هواپیما، دکتر بلافاصله به دفتر فرودگاه رفت و خودش را معرفی کرد و گفت: لحظه به لحظه برای من بسیار مهم است شما می‌خواهید من ۱۶ ساعت، در این فرودگاه منتظر هواپیما بمانم؟ یکی از کارکنان گفت: جناب دکتر، اگر خیلی عجله دارید؛ می‌توانید یک ماشین دربست بگیرید؛ تا مقصد شما، سه ساعت بیشتر نمانده است... دکتر آیشان، با کمی درنگ پذیرفت؛ و ماشینی را کرایه کرد و براه افتاد؛ که ناگهان در وسط راه، اوضاع هوا نامساعد شد و بارندگی شدیدی شروع شد؛ بطوری‌که ادامه راه مقدور نبود ... ساعتی گذشت تا این‌که احساس کرد راه را گم کرده است ... خسته و کوفته و درمانده و با نا امیدی براهش ادامه داد که ناگهان کلبه‌ای کوچک توجه او را به خود جلب کرد ... کنار آن کلبه توقف کرد و در را زد؛ صدای پیرزنی را شنید: بفرما داخل، هر که هستی در بازاست ... دکتر داخل شد و از پیرزن که زمین‌گیر بود؛ خواست که اجازه دهد از تلفنش استفاده کند. پیرزن گفت: کدام تلفن فرزندم؟ اینجا نه برقی هست و نه تلفنی ... ولی بفرما و استراحت کن و برای خودت استکانی چای بریز تا خستگی بدر کنی و کمی غذا هم هست بخور تا جون بگیری ... دکتر از پیرزن تشکر کرد و مشغول خوردن شد ، در حالیکه پیرزن مشغول خواندن نماز و دعا بود ... که ناگهان متوجه طفل کوچکی شد که بی‌حرکت بر روی تختی نزدیک پیرزن خوابیده بود؛ که هر از گاهی بین نمازهایش، او را تکان می‌داد. پیرزن مدتی به نماز و دعا مشغول بود. بعد از اتمام نماز و دعا، دکتر رو به او کرد و گفت: مادر جان، من شرمنده این لطف و محبت شما شدم؛ امیدوارم که دعاهایتان مستجاب شود. پیرزن گفت: شما رهگذری هستید که خداوند به ما سفارش میهمان نوازیتان را کرده است. من همه دعاهایم قبول شده، بجز یک دعا ... دکتر آیشان می‌پرسد: چه دعایی؟ پیرزن می‌گويد: این طفل معصومی که جلو چشم شماست؛ نوه من هست که نه پدر داره و نه مادر، به یک بیماری مزمنی دچار شده که همه پزشکان اینجا، از علاج آن عاجز هستند ... به من گفته‌اند که یک پزشک جراح بزرگی بنام دکتر آیشان هست؛ که او قادر به علاجش هست، ... ولی او هم خیلی از ما دور هست؛ و دسترسی به او مشکل هست؛ ‌ و هم می‌گویند هزینه عمل جراحی او خیلی گران است؛ و من از پس آن برنمی‌آیم ... می‌ترسم این طفل بیچاره و مسکین، خوار و گرفتار شود ... پس از خدا خواسته‌ام که چاره‌ای برای این مشکل جلویم بگذارد؛ و کارم را آسان کند! دکتر آیشان در حالی‌که گریه می‌کرد؛ گفت: به والله که دعای تو، هواپیماها را از کار انداخت؛ و باعث زدن صاعقه‌ها شد؛ و آسمان را به باریدن وا داشت ... تا اینکه منِ دکتر آیشان را بسوی تو بکشاند. من هرگز باور نداشتم؛ که خدای عزوجل با یک دعا، این چنین اسباب را برای بندگان مومنش مهیا می‌کند؛ و بسوی آنها روانه می‌کند. وقتی که دست‌ها، از همه اسباب‌ها کوتاه می‌شود؛ و امید، حتی در تاریکی ها همچنان ادامه دارد؛ فقط پناه بردن به آفریدگار زمین و آسمان بجا می‌ماند؛ و راه ها از جایی که هیچ انتظارش را ندارید؛ باز می‌شود. فراز 79 جوشن کبیر ❣️يَا رَازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِيرِ❣️ ❣️ يَا رَاحِمَ الشَّيْخِ الْكَبِيرِ❣️ ❣️ يَا جَابِرَ الْعَظْمِ الْكَسِيرِ❣️ 👈🏻 اي روزي دهنده كودك خردسال، 👈🏻 اي مهرورز بر پير بزرگسال، 👈🏻 اي پيوند دهنده اوضاع نا بسامان 💢
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️مهربانی یک هدیه است 🦆که همه موجودات عالم ❤️توان اهدا کردن آن را دارند ╚══•ೋ🍃 ══ ☂