.
❌#حدیثی_قابل_تامل_از_زبان #عایشه و #از_کتب_اهل_سنت
عایشه میگوید :
روزی با رسول الله(صلوات الله علیه وآله) در منزل نشسته بودیم که صدای دق الباب آمد
حضرت به من اشاره فرمودندکه برخیز و ببین چه کسی پشت در است.
رفتم ودیدم پدرم ابوبکراست که وارد شد،
حضرت همان جایی که نشسته بودند جواب سلامش را دادند و گوشه خانه را اشاره کرد ه و فرمودند آنجا بنشین.
دومین بار صدای دق الباب آمد. پیامبر فرمودند عایشه برخیز و در را باز کن.
رفتم و دیدم عمَر پشت در است که وارد شد و به پیغمبر سلام کردو
پیغمبر فرمودندکنار ابوبکر بنشین.
سومین بار صدای دق الباب آمد.
خودم برخاستم که در را باز کنم حضرت فرمودند: بنشین خودم در را باز میکنم❗️
حضرت در را باز کرده و علی(علیه السلام) وارد شدند.
پیامبر لب ، چشم او و گردن ایشان را بوسیده و جایی را که خودشان نشسته بودند رابه او داده و نشستند.
تعجب مرا فرا گرفت .
حضرت فرمودند تعجب نکن من خودم امام رحمت هستم و نمی گذارم همسرم در را باز کند.
لکن اولین بار که در زده شد جبرئیل نازل شد و بمن فرمود بنشین
دوم بار هم همین طور.
اما سوم بار که در زده شد برادرم جبرئیل آمد وگفت :
«برخیز !!
صد و بیست و دو هزار ملک پشت در درگیرند و ازهم پیشی میگیرند که چه کسی در را به روی علی باز کند.
پس خودم رفتم و آنها را آرام کردم و در را به روی علی باز کردم.👌
📕(صحیح بخاری ج 2 ص 621)
📕(صحیح مسلم ج3 ص 452)
📕( ابن حجر عسقلانی ج1 ص198)
که هر سه از منابع اهل سنت است.
❌ سوال مهم 👈علمای اهل سنت وخودعایشه که فراوان امثال این احادیث رانقل کرده اند؛
چطورمنکرولایت امیرالمومنین وراضی به غضب حقشان شدند⁉️
💚ثواب نشرباهزارااان صلوات هدیه به شهداومومنین به نیت #ظهوراعلیحضرت حجت بن الحسن «سلام الله وصلواته علیه به عدد علمه »
.