همیشه راه پیشرفت برای شما باز است و جای رشد دارید. خیلی از آدمها زندگیشان را به حسادت و سرخوردگی میگذرانند و از اینکه دیگران به موفقیتهایی دست یافتهاند ناراضی هستند.فکر میکنند زندگی یک پیتزای پپرونی است و هرگاه کسی موفق میشود، یک تکه آن کم شده و سهمی برای آنان نمیماند. نکتهای که به آن توجه نمیکنند این است که پیتزا تنها یکی از غذاهای موجود در بوفه آزاد است. باز هم پیتزاهای دیگری در ظرف خواهند گذاشت. وقت و نیرویتان را بیخودی هدر ندهید که چرا دیگری قبل از شما آمد و آن تکه را زودتر برد. سهم شما در تنور است.
📚خندیدن بدون لهجه
👤فیروزه جزایر دوما
#تکه_کتاب
🔵 @Hakimaneh 👈
اگر انسان ماجراجویی پیشه كند، بی تردید تجربه هایی كسب می كند كه دیگران از آن محرومند.
ما برای در پیش گرفتن این سفر، شیر یا خط انداختیم. شیر آمد؛ یعنی باید رفت.
و ما رفتیم. اگر خط هم می آمد و حتی اگر ده بار پشت سر هم خط می آمد، ما آن را شیر می دیدیم و به راه می افتادیم.
📚خاطرات مسافرت با موتور سیکلت
👤ارنستو چگوارا
#تکه_کتاب
🔵 @Hakimaneh 👈
◀️ سگ دزدگیر ▶️
زمانی که نصرتالدوله وزیر دارایی بود، لایحهای تقدیم مجلس کرد که به موجب آن، دولت ایران یکصد سگ از انگلستان خریداری و وارد کند. او شرحی درباره خصوصیات این سگها بیان کرد و گفت: این سگها شناسنامه دارند، پدر و مادر آنها معلوم است، نژادشان مشخص است و از جمله خصوصیات دیگر آنها این است که به محض دیدن دزد، او را میگیرند.
🔹مدرس طبق معمول، دست روی میز زد و گفت: مخالفم.
وزیر دارایی گفت: آقا! ما هر چه لایحه میآوریم، شما مخالفید، دلیل مخالفت شما چیست؟
🔹مدرس جواب داد: مخالفت من به نفع شماست، مگر شما نگفتید، این سگها به محض دیدن دزد، او را میگیرند؟ خوب آقای وزیر! به محض ورودشان ، اول شما را میگیرند. پس مخالفت من به نفع شماست.
نمایندگان با صدای بلند خندیدند و لایحه مسکوت ماند.
#داستان_کوتاه
به ما بپیوندید.
👉🌹 @Hakimaneh 🌹👈
◀️ نامه ای از دکتر ویکتور فرانکل ▶️
مردی که از زندان آشويتس در لهستان (قتلگاه آدم سوزی) توانست فرار کند، دكتر ويكتور فرانكل اتریشی بود و با توجه به خودكشيها و فجايع زیادی كه با چشم خودش ديده بود روانشناسی بسيار متبحر شده بود مدير مدرسهای فعال بود. او در آغاز هرسال تحصیلی برای معلمان مدرسه این نامه را میفرستاد!
کسی هستم که از یک اردوگاه اسیران جان سالم به در برده است. چشمانم چیزهایی دیده که چشم هیچ انسانی نباید میدیده، اتاق های گازی را ديدم كه توسط بهترين و ماهرترين مهندسين ساختمان ساخته شده بودند. بهـترين و متخصصترين پزشكانی را ديدم كه كودكان را به شكل ماهرانه ای مسموم ميكردند. نوزادانی که توسط آمپول های پرستارهایی مـُردند که بهترين پرستاران بودند، انسانهایی که توسط فارغالتحصیلان دبیرستان ها و دانشگاه ها سوزانده شدند.
به آموزش به این دلیل مَشکوکم. چیزی که از شما میخواهم این است که:
برای انسان شدن دانش آموزان تلاش کنید و تلاش شما موجب تربیت «جانورانِ دانشمند» و «بیماران روانیِ ماهر» نشود. خواندن، نوشتن، ریاضیات و... زمانی اهمیت پیدا میکند که به انسان شدن کودکان کمک کنيد و اين كليد انسان بودن اين كودكان در آينده ميباشد.
پزشك شدن ، مهندس شدن ، متخصص شدن ،كار سختی نيست و ميشه با چند سال درس خوندن بهشون رسيد و چه بسا امروز ما در جامعه هم پزشكان زیادی داريم و هم مهندسين زیادی داريم. اما بزرگترين ثروت ما انسانيت و اخلاق ما هست كه با هـيچ مدركی قابل مقايسه نيست...
#داستان_کوتاه
به ما بپیوندید.
👉🌹 @Hakimaneh 🌹👈
◀️ مرد ماهیگیر ▶️
مرد جوان فقیر و گرسنه ای دلتنگ و افسرده روی پلی نشسته بود
و گروهی از ماهیگیران را تماشا می کرد،
در حالیکه به سبد پر از ماهی کنار آنها چشم دوخته بود.
با خود گفت: کاش من هم یک عالمه از این ماهی ها داشتم.
آن وقت آن ها را می فروختم و لباس و غذا می خریدم.
یکی از ماهیگیران پاسخ داد:
اگر لطفی به من بکنی هر قدر ماهی بخواهی به تو می دهم.
-:این قلاب را نگه دار تا من به شهر بروم و به کارم برسم.
مرد جوان با خوشحالی این پیشنهاد را پذیرفت.
در حالیکه قلاب مرد را نگه داشته بود،
ماهی ها مرتب طعمه را گاز می زدند و یکی پس از دیگری به دام می افتادند.
طولی نکشید که مرد از این کار خوشش آمد و خندان شد.
مرد مسن تر وقتی برگشت، گفت: همه ی ماهی ها را بردار و برو
اما می خواهم نصیحتی به تو بکنم. دفعه
بعد که محتاج بودی وقت خود را با خیالبافی تلف نکن.
قلاب خودت را بنداز تا زندگی ات تغییر کند،
زیرا هرگز آرزوی ماهی داشتن تور ما را پر از ماهی نمی کند
#داستان_کوتاه
به ما بپیوندید.
👉🌹 @Hakimaneh 🌹👈
انسان وقتی به مرز سی سالگی میرسد
باید بیشتر مراقب میزان نمک مصرفی باشد
و دوری از دو گروه برایش ضروریست:
اول نمکدانها
دوم نمک نشناسها
#کلام_بزرگان
🕴چارلز دیکنز
✅ @Hakimaneh 🌹
◀️ قورباغه و شیر ▶️
♦️در یکی از جادههای جنوبی دو پسربچه بازیگوش حرکت میکردند که متوجه شدند دو ظرف بزرگ شیرآماده بارگیری است. اين دو بچه برای شیطنت خود را به دو ظرف مخصوص حمل شیر رساندند و داخل هر ظرف یک قورباغه بزرگ انداختند. ظرفها بارگیری شدند و ماشین مخصوص حمل حرکت کرد. قورباغه داخل ظرف اول به خود گفت:"چه بدبختی بزرگی، این اتفاق یک مصیبت حل نشدنی است و من هرگزنمیتوانم از این واقعه جان سالم به در برم. من نمیتوانم درب ظرف را باز کنم پس ناچار در این مایع سفیدرنگ خواهم مرد.
قورباغه داخل ظرف دوم به خود گفت: " این یک اتفاق ناگوار است، من نمیتوانم درب ظرف را باز کنم.نمیتوانم در این دیوارهای آهنی سوراخی ایجاد کنم. اما از پدرم شنیدهام که تنها کاری که در مایعات میتوان کرد شنا کردن است. بنابراین قورباغه دوم به شنا کردن پرداخت. آن قدر شنا کرد تا یک تکه کره درشیر تولید شد و قورباغه روی آن نشست. هنگامی که درب ظرفها را باز کردند، در ظرف اول یک قورباغه مرده مشاهده شد و از ظرف دوم یک قورباغه زنده و سالم به بیرون پرید.
✅ برندهها هیچگاه در برابرناملایمات شانه خالی نمیکنند. اشخاصی که پشتکار ندارند هرگز موفق نمیشوند. تجربه چیزی است که مفت به دست نمیآید.
#داستان_کوتاه
به ما بپیوندید.
👉🌹 @Hakimaneh 🌹👈
بزرگ ترين دشمن آگاهي
جهل نيست ،
توهم به « دانستن » است ..
#کلام_بزرگان
🕴استيون هاوكينگ
✅ @Hakimaneh 🌹
در بدترینِ ما آنقدر خوبی هست،
و در بهترینِ ما آنقدر بدی هست، که هیچ یک از ما حق این را نداریم که از دیگری عیب جویی کنیم.
#کلام_بزرگان
🕴ویلیام شکسپير
✅ @Hakimaneh 🌷
اگر دین ندارید و از روز رستاخیز نمیترسید، [لا اقل] در دنیایتان آزاده باشید.
#کلام_بزرگان
🕴حسین بن علی علیهالسلام
✅ @Hakimaneh 🌷