#داستان
مردی روستایی که پسرش به سن ازدواج رسیده بود روزی به زن خود گفت : اگر وضع به این منوال وسختی به همین صورت باشد عاقبت باید خررا بفروشیم و برای پسرمان عروسی بگیریم
ازآن به بعدهر وقت که پدر می خواست حرفی بزند پسر حرف اورا قطع می کرد و می گفت : بابا! ازخر بگو!
#طنز
@hal_khosh
#داستان
از پرخوری پرسیدند :کدام آیه ازقرآن را بیشتر دوست داری؟
گفت: مَا لَكُمْ أَلَّا تَأْكُلُوا .
چرا از آنچه نام خدا بر آن ذکر شده نمیخورید{1}
گفتند کدام دستورقرآن را بیشتر عمل می کنی؟
گفت : كُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا
بخورید و بیاشامید و اسراف مکنید{2}
گفتند کدام دعای قرآنی را بیشتردوست داری؟
گفت : رَبَّنَا أَنْزِلْ عَلَيْنَا مَائِدَةً مِنَ السَّمَاءِ
ای پروردگار ما، تو بر ما از آسمان مائدهای فرست{3}
گفتند: کدام روایت از پیامبررا نصب العین خود قرار می دهی ؟
گفت : لو دُعِيتُ إلى كُرَاعٍ أو ذِرَاعٍ لأَجَبتُ، ولو أُهدِيَ إليّ ذِرَاعٌ أو كُرَاعٌ لقَبِلتُ
اگر به خوردن پاچه گوسفندی دعوت شوم اجابت می کنم {4}
#طنز
*****************************
1-آیه 119 سوره انعام
2-آیه 31 سوره اعراف
3- آیه 114 سوره مائده
4- صحیح بخاری
🌸البته حدیث مذکور دلیلی بر اخلاق نیک و تواضع رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم و جلب قلوب مردم توسط ایشان می باشد؛
و اینکه هدیه را قبول می کرد ولو اینکه اندک و ناچیز بود
و اگر کسی او را به خانه اش دعوت می کرد، هرچند می دانست که به آنچه دعوت شده، اندک است، باز هم می پذیرفت
@hal_khosh
#داستان
مرد ثروتمندی از قیافه خواستگار جوانی خوشش آمد و لذا برای تطمیع او گفت :من برای اینکه دخترانم در رفاه کامل به سر ببرند تصمیم گرفتهام که به هر یک از آنها به تناسب سن و سالشان پولی بدهم که با دست خالی به خانه شوهر نرفته باشند
مثلاً به هجده ساله هجده میلیون تومان
و به ۲۶ ساله ۲۶ میلیون تومان
و به سومین که ۳۲ سال دارد ۳۲ میلیون تومان بدهم
جوان خواستگار پرسید شما دختر صد ساله ندارید؟!
#طنز
🆔 @hal_khosh
#داستان
مردی به پسر خود نصیحت می کرد که سعی کن همیشه با شرافت و درستکار باشی
مثلا دیروز یکی از مشتریها میخواست ۶۰۰ تومان به من بدهد ولی اشتباهاً هزار تومان یعنی ۴۰۰ تومان بیشتر داد .
پسر با بی تابی پرسید :خب پدر جان شما چه کردی ؟
پدر گفت : با شریک خودم نصف کردم
دویست تومان برای خودم برداشتم
و ۲۰۰ تومان دیگر را به شریکم دادند
#طنز
🆔 @hal_khosh
#داستان
زن رفت پیش دکتر گفت:
آقای دکتر شوهرم توی خواب حرف می زنه چی بهش بدم
دکتر گفت: فرصت
زن گفت: فرصت چی
دکتر: بهش فرصت بده وقتی بیداره حرف بزنه
#طنز
🆔 @hal_khosh
یه کوچولو کمک کنید
گلریزون گرفتیم برا اسرائیلیها پوشک بخریم
#هیمنه_پوشکی
#طنز
💬 سارا رمضانی
@hal_khosh