eitaa logo
حال خوب...
259 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
117 فایل
أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ(رعد- 28) یا صاحب الزمان لب ما و قصه زلف تو، چه توهمی چه حکایتی تو و سرزدن به خیال ما، چه ترحمی چه عنایتی! برآنیم تا قدمی در زمینه سازی ظهور برداریم ان شا الله... ارتباط با مدير کانال @ramaziii
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴🔴 روحانیت و دنیاگرایی ✅ تضمین رزق و روزی اهل علم 🔹 پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: بى گمان، خداوند متعال، روزىِ جوياى دانش را به طور ويژه، افزون بر آنچه براى ديگران تضمين كرده، به عهده گرفته است. 📗 منیة المرید، ص ۱۶۰: (رسول اللّه صلى الله عليه و آله: إنَّ اللّه َ تَعالى قَد تَكَفَّلَ لِطالِبِ العِلمِ بِرِزقِهِ خاصَّةً عَمّا ضَمِنَهُ لِغَيرِهِ). ✍️ مترجم المیزان آیت الله موسوی همدانی در جلد اول تفسیر المیزان با اجازهٔ علامه طباطبایی داستانی را از زبان مرحوم علامه ذکر می‌کند که در اصل عربی این تفسیر وجود ندارد و خلاصه کلام اینکه: هنگامی که در نجف درس می‌خواندم برای من از تبریز ماهیانه‌ای می‌آمد و من با آن ماهیانه امرار معاش می‌کردم. یک وقتی که به علت اختلاف دو دولت ماهیانه ما قطع شد و پس‌انداز ما هم تمام شد.. دچار فقر شدید و تنگی معاش می شود.یک روز سر میز مطالعه نشسته بودم ناگهان همین فکر رشته افکار مرا پاره کرد که، تا کی تیرگی روابط بین ایران و عراق ادامه خواهد داشت، پولی نداریم و در غربتیم. به محض اینکه این فکر به نظرم رسید متوجه شدم که محکم درب خانه را کوبیدند. رفتم در را باز کردم، آقایی پشت درب بود با محاسن حنائی و قد کشیده، عمامه‌اش فرم خاصی بود لباسش هم همین‌طور به محض اینکه در باز شد گفت سلام علیکم –جواب سلام را دادم- آن مرد گفت من شاه حسین ولی هستم، خداوند تعالی می‌فرماید در این هیجده سال چه وقت تو را گرسنه گذاشته‌ام که تو حالا مطالعه ات را رها کردی و به فکر این افتادی که روابط ایران و عراق تا کی تیره می‌ماند و کی برای ما پول می‌رساند. خدا حافظ شما- من هم خدا حافظی کردم و درب را بستم آمدم تو، پشت میز نشستم آن وقت تازه سرم را از روی دستم برداشتم؛ [بعد از مدتی که به تبریز آمدم و برای زیارت اهل قبور رفتم] به قبری برخوردم که مشخص بود قبر محترمی است و حالی دارد، سنگ قبر را خواندم، دیدم بعد از احترامات زیادی نوشته مرحوم شاه حسین ولی، متوجه شدم که این همان آقایی است که در نجف آمده در منزل ما، تاریخ فوت را نگاه کردم دیدم حدود ۳۰۰ سال قبل است. از مسائلی که برایم روشن نشده بود این بود که شاه حسین ولی گفته بود خداوند فرموده ۱۸ سال تو را گرسنه نگذاشته‌ام ولی این تاریخ کجاست؟! چون حدود ۹ سال بیشتر نیست که در نجفم و حدود ۲۵ سال است که درس می‌خوانم. پس مبدأ این تاریخ کجاست. وقتی فکر می‌کردم متوجه شدم که درست ۱۸ سال است که من معمم شده‌ام و به لباس سربازی امام زمان (عج) درآمده‌ام. 📗 ترجمه تفسیر المیزان ۱، صفحه ۵۴۸ 📌 پ.ن: آیت الله شبیری زنجانی دام ظله در مجلد دوم از کتاب جرعه ای از دریا، ص۶۶۷ حاشیه‌ای بر جزئیات این مکاشفه یا معاینۀ مرحوم علامه طباطبایی ره ذکر کرده اند که خللی به اصل ماجرا وارد نمی کند (از جمله اینکه قبری که علامه در تبریز دیده قبر پسر شاه حسین ولی بوده و شاه حسین ولی ۵۰۰ سال قبل از ماجرای مذکور وفات یافته بوده است نه ۳۰۰ سال) لیکن آنچه قطعی است عنایت پروردگار متعال به طالبان علوم و به خصوص افرادی است که لباس مقدس سربازی امام زمان عج را به تن نموده اند. لذا بسیار نیکوست که هر طلبه ای گاه به گاه با خود خلوتی داشته و محاسبه کند چقدر در راه تحصیل علم به عنایات پروردگار متعال و نظر لطف امام زمان (عج) یقین داشته و دارد.
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 💐 🌹 🔴🔴 روحانیت و دنیاگرایی 📝بخشي از نامه امام علی به عثمان بن حنیف 🔴 ... و از زمين دنيا حتى يک وجب در اختيار نگرفتم و دنياى شما در چشم من از دانه تلخِ درخت بلوط ناچيزتر است. 🔴 آرى از آنچه آسمان بر آن سايه افكنده، فدک در دست ما بود كه مردمى بر آن بخل ورزيده، و مردمى ديگر سخاوتمندانه از آن چشم پوشيدند، و بهترين داور خداست. مرا با فدک و غير فدك چه كار! در حالى كه جايگاه فرداى آدمى گور است، كه در تاريكى آن، آثار انسان نابود و اخبارش پنهان مى گردد؛ گودالى كه هر چه بر وسعت آن بيفزايند، و دست هاى گور كن فراخش نمايد، سنگ و كلوخ آن را پر كرده، و خاك انباشته رخنه هايش را مسدود كند. 🔴 من نفس خود را با پرهيزكارى مى پرورانم، تا در روز قيامت كه هراسناک ترين روزهاست در أمان، و در لغزشگاه هاى آن ثابت قدم باشد. 🔴 من اگر مى خواستم، مى توانستم از عسل پاک و از مغز گندم و بافته‌های ابريشم براى خود غذا و لباس فراهم آورم؛ امّا هيهات كه هواى نفس بر من چيره گردد، و حرص و طمع مرا وا دارد كه طعام‌های لذيذ برگزينم، در حالى كه در «حجاز» يا «يمامه» كسى باشد كه به قرص نانى نرسد، و يا هرگز شكمى سير نخورد يا من سير بخوابم و پيرامونم شكم هايى كه از گرسنگى به پشت چسبيده و جگرهاى سوخته وجود داشته باشد، يا چنان باشم كه شاعر گفت: «اين درد تو را بس كه شب را با شكم سير بخوابى و در اطراف تو شكم هايى گرسنه و به پشت چسبيده باشند». آيا به همين رضايت دهم كه مرا اميرالمؤمنين خوانند و در تلخى های روزگار با مردم شريک نباشم و در سختى هاى زندگى الگوى آنان نگردم؟... 📗 نهج البلاغه(فیض الاسلام)، نامه۴۵ ✅ چه سخنان پرمغزی! این سخنان از جانی صادر می‌شود که عمری در راه جهاد با نفس درد و رنج کشیده است. چقدر سوزناک است تعابیر امام علی... اوج بیانات این قسمت را می‌توان آنجا دانست که حضرت می‌فرماید آیا به عنوان "امیرالمؤمنینی" دل‌خوش کنم!!؟ اجازه بدهید متناسب با حال خودمان اینگونه بازگویش کنم: آیا به عنوان امام زمان خود را دل‌خوش کنیم!!؟ ولی هنگامهٔ پرهیزکاری و عمل، چند قدم از مردم سادهٔ دین‌دار هم عقب‌تر باشم!!؟ آیا به این لباس دل‌خوش کنیم ولی در خلوت خود، نه نماز اول وقتی، نه نماز شبی، نه انس با قرآن و اشک و آهی... و از آن طرف همِّ واحدمان مدرک و مال دنیا و منصب و مقام باشد... پناه بر خدا... 💐🌾🍀🌼🌷🍃🌸💐🌿🌷🌺🥀
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 💐 🌹 ✅ اندر احوالات شیخ انصاری (ره) 🔹️ شیخ انصاری ره در ایام طلبگی، با محصلی هم‌حجره بود. یک روز مختصر پولی به آن محصل داد تا برود و برای خودش و او نان بخرد. او رفت و وقتی برگشت، شیخ ملاحظه کرد که علاوه بر نان، مقداری حلوا هم خریده است. پرسید پول حلوا را از کجا آوردی؟ گفت قرض کردم. شیخ از خوردن حلوا امتناع و به نان خالی قناعت کرد. 🔹️ پس از آنکه شیخ به مدارج عالیه علمی و روحانی نایل شد، روزی همان محصل به محضر او رسید و سؤال کرد چه شد که تو این قدر ترقی کردی و من از تو عقب ماندم؟ شیخ فرمود: چون من با نان خالی ساختم و تو نساختی. 🔹️ هر سال بیش‌از صدهزار تومان (به پولِ یک قرن و نیم پیش) وجوه شرعیه برای او می­‌آوردند، در زندگی  به حداقل قناعت اکتفا می­‌کرد و از دنیا که رفت، مجموع دارایی او هفده تومان بود که نزدیک به همین مبلغ هم قرض داشت و بازماندگانش قادر نبودند حتی در حدود معمول و مرسوم هم برای او مراسم یادبود برگزار کنند و این کار را دیگران بر عهده گرفتند. 📗 کتاب مردان علم در میدان عمل 💐🌾🍀🌼🌷🍃🌸💐🌿🌷🌺🥀
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🍀 🌹 🔴روحانیت و دنیاگرایی🔴 📝 بنای طلبگی 💠 امام خامنه‌ای دام ظلّه 🔹 مسأله‌ی اخلاق، مسأله‌ی ، مسأله‌ی اعراض از زخارف دنیا را بایستی در حوزه‌های علمیه جدی گرفت. این‌طور نباشد که طلبه به خاطر خانه‌اش -که دو خیابان تا محل درس فاصله دارد- به فکر ماشین شخصی بیفتد. ماشین چیست؟ 🔹 از اول، بنای کار طلبگی بر عسرت و بی‌اعتنایی به زخارف دنیوی بود؛ اما حالا فوراً به فکر بیفتیم که یک ماشین شخصی و یک خانه‌ی کذایی داشته باشیم! ✅ البته باید حداقل معیشتی وجود داشته باشد؛ طوری که انسان ذهنش مشغول آن چیزها نباشد و بتواند درسش را راحت بخواند و کار لازم و مورد توقع را انجام بدهد؛ اما این‌طور نباشد که طلبگی هم به چیزی مثل بقیه‌ی کارهای دیگری که بعضی میکنند -دنبال تجملات و دنبال زخارف و امثال اینها رفتن- تبدیل شود. این عیب خیلی بزرگی است که باید بشدت از آن جلوگیری شود. 📅 ۳۱ شهریور ۱۳۷۰ 💐🌾🍀🌼🌷🍃🌸💐🌿🌷🌺🥀