eitaa logo
حلقۀ رندان
346 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
728 ویدیو
34 فایل
تجربۀ زندگی در باغ معارف آل الله علیهم صلوات الله أجمعین از دریچۀ هنر و ادب درگاه دریافت پیشنهادات و انتقادات شما: @halghe_rendan_admin جهت مشارکت بیشتر در گروه «حلقۀ رندان» عضو شوید: https://eitaa.com/joinchat/1185873964Cab5f90b3dd
مشاهده در ایتا
دانلود
29.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙با نوای:حاج محمود کریمی 🏷مردم کرمان می‌گفتند برای روضه برویم خانه حاج قاسم، اما حاج قاسم می‌گفت، چرا خانه من، اینجا خانه حضرت زهرا سلام الله علیها است و در نهایت این خانه را به نام بیت‌الزهرا سلام الله علیها نامگذاری کرد.💔 ـــــــــــــــــــــــــــــ ⚠️با توجه به ذکر مصیبت ذوات مقدسه لطفاً در شرایط مساعد و حال مناسب مشاهده نمائید. علیه السّلام
🎙 🔹 «مخطومه» 🔸 بازخوانی یک پروندۀ ناتمام 🎤 گویندگان: بهمن وخشور رسول حسن‌پور علی‌رضا سعیدی صادق وفایی سید علی‌رضا وهاب‌فر جلال محبی رضا شرفی 🎤 صدای تیتراژ: محمدصالح میلانی 🖥 نویسنده و کارگردان: جلال محبی 🎚تنظیم کننده تیتراژ: مهدی شکارچی 🎛 فضاسازی و تدوین: محمدجواد امانی و حامد جوکار 💿 ضبط در: استودیو هوراهنگ و نوریاس 💽 باهمکاری گروه رسانه‌ای «رادیو سطر» 🏷 📻 @RadioSatr |
Makhtoomah.mp3
17.12M
🔹 «مخطومه» 🔸 اپیزود اول؛ کینۀ شتری 📻 @RadioSatr |
Makhtoomah03.mp3
15.77M
🔹 «مخطومه» 🔸 اپیزود سوم؛ کابوس ابد 📻 @RadioSatr |
Makhtoomah04.mp3
13.12M
🔹 «مخطومه» 🔸 اپیزود چهارم؛ جانِ به لب رسیده 📻 @RadioSatr |
Makhtoomah02.mp3
15.36M
🔹 «مخطومه» 🔸 اپیزود دوم؛ اولین ناجوانمردی 📻 @RadioSatr |
Makhtoomah05.mp3
20.74M
🔹 «مخطومه» 🔸 اپیزود پنجم؛ ذوالفقار در نیام 📻 @RadioSatr |
Makhtoomah06.mp3
10.65M
🔹 «مخطومه» 🔸 اپیزود ششم؛ هتک بهشت 📻 @RadioSatr |
هدایت شده از شعر هیأت
جمعه حدود ساعت یک، نیمه‌شب، بغداد... این ماجرا صدبار در من بازخوانی شد هر بار با این جمله در اخبار جان دادم روح بلند حاج قاسم آسمانی شد تعداد موشک‌ها سه تا بوده‌ست، این یعنی تیر سه‌شعبه باز هم کار خودش را کرد از دست و انگشتر بگویم یا تن بی‌سر؟ با هر کدامش می‌شود یک روضه برپا کرد این دست یعنی دل بریدن از امان‌نامه این دست یعنی دست رد بر هرچه بدعهدی گیرم که دستی بر زمین افتاد؛ پابرجاست، دستی که داده حاج قاسم با ابومهدی... (محمدحسین ملکیان) 📗 کتاب «حدود ساعت یک» گزیده‌ای است از دل‌سروده‌های شاعران میهن عزیزمان در پاسداشت سردار شهید . برای گزینش اشعار این کتاب، سروده‌های بسیاری مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته و فاخرترین آن‌ها انتخاب شده‌ است. در انتخاب آثار، ضمن توجه به سطح ادبی سروده‌ها، به قابلیت اجرای اشعار در هیأت نیز توجه شده است. 🔻سفارش کتاب از طریق سایت: 🌐 heyat.co/p/3959@ShereHeyat
جمعه حدود ساعت یک، نیمه‌شب، بغداد... این ماجرا صدبار در من بازخوانی شد هر بار با این جمله در اخبار جان دادم روح بلند حاج قاسم آسمانی شد تعداد موشک‌ها سه تا بوده‌ست، این یعنی تیر سه‌شعبه باز هم کار خودش را کرد از دست و انگشتر بگویم یا تن بی‌سر؟ با هر کدامش می‌شود یک روضه برپا کرد این دست یعنی دل بریدن از امان‌نامه این دست یعنی دست رد بر هرچه بدعهدی گیرم که دستی بر زمین افتاد؛ پابرجاست، دستی که داده حاج قاسم با ابومهدی... (محمدحسین ملکیان) 📗 کتاب «حدود ساعت یک» گزیده‌ای است از دل‌سروده‌های شاعران میهن عزیزمان در پاسداشت سردار شهید . برای گزینش اشعار این کتاب، سروده‌های بسیاری مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته و فاخرترین آن‌ها انتخاب شده‌ است. در انتخاب آثار، ضمن توجه به سطح ادبی سروده‌ها، به قابلیت اجرای اشعار در هیأت نیز توجه شده است. 🔻سفارش کتاب از طریق سایت: 🌐 heyat.co/p/3959@ShereHeyat
مطرب مهتاب رو آنچ شنيدي بگو ما همگان محرميم آنچ بديدي بگو اي شه و سلطان ما اي طربستان ما در حرم جان ما بر چه رسيدي بگو نرگس خمار او اي که خدا يار او دوش ز گلزار او هر چه بچيدي بگو اي شده از دست من چون دل سرمست من اي همه را ديده تو آنچ گزيدي بگو عيد بيايد رود عيد تو ماند ابد کز فلک بي مدد چون برهيدي بگو در شکرستان جان غرقه شدم اي شکر زين شکرستان اگر هيچ چشيدي بگو مي کشدم مي به چپ مي کشدم دل به راست رو که کشاکش خوش است تو چه کشيدي بگو مي به قدح ريختي فتنه برانگيختي کوي خرابات را تو چه کليدي بگو شور خرابات ما نور مناجات ما پرده حاجات ما هم تو دريدي بگو ماه به ابر اندرون تيره شده ست و زبون اي مه کز ابرها پاک و بعيدي بگو ظل تو پاينده باد ماه تو تابنده باد چرخ تو را بنده باد از چه رميدي بگو عشق مرا گفت دي عاشق من چون شدي گفتم بر چون متن ز آنچ تنيدي بگو مرد مجاهد بدم عاقل و زاهد بدم عافيتا همچو مرغ از چه پريدي بگو
◼️ اسم زهرا (سلام الله علیها) کشنده است 🔻مرحوم آیت الله حاج آقا نصرالله شاه آبادی: 🔹 مرحوم والد ارادت خاصی به حضرت زهرا سلام الله علیها داشت، تا حدّی که بردنِ نام حضرت زهرا، با جاری شدن اشک ایشان مساوی بود. حتی در مقام استخاره، تنها عبارتی که به زبان می‌آورد این بود: « الهی به عصمت زهرا، به نور زهرا، به شرف زهرا، به حیثیت زهرا ». آن وقت اشک از چشمانشان جاری می‌شد و سپس استخاره می‌کردند. 🔸به عقیده ایشان سلوک الی الله بدون ارتباط و توسل به حضرت زهرا ممکن نیست، لذا می‌فرمود: «همانطور که ائمة علیهم السلام در مقامات عالیه نیازمند توسّل به مادرشان هستند، ما نیز در مقام سیر الی الله، نیازمند توسل به حضرت زهرا هستیم». 🔹میزان محبت مرحوم والد به حضرت صدیقه، به حدی بود که وقتی مصائب ایشان را می‌شنیدند، بسیار منقلب می‌شدند. به یاد دارم روزی دایی ما آیةالله حاج سید احمد روحانی قمی که از منبری‌های معروف تهران بود، در مسجد مرحوم پدر منبر رفت و در آخر منبر روضه حضرت زهرا را خواند. پدر ما خیلی منقلب شد و بعد از منبر وی فرمود: «این طور روضه خواندن بر شما حرام است. اسم حضرت زهرا کُشنده است، چرا شما با این همه حاشیه و تفصیل، مصائب را ذکر می‌کنید؟ دیگر چنین نکنید!». زمانی در محضر آیةالله خویی بودم و شخص دیگری نبود. صحبت از حضرت زهرا شد و من از ارادت مرحوم پدر به حضرت زهرا و قصه حاج آقا دایی احمد برای ایشان گفتم. آیةالله خویی خیلی گریه کردند و فرمودند: «خدا کند ما هم مثل مادرمان تشییع غریبانه داشته باشیم». 📚 ص۲۰۸
انتشارات ـــــــــــــــــ 🏷کتاب «مردی از جنس نور» بخشی از زندگی یک مرد گمنام ولی فوق‌العاده مؤثر در تاریخ اسلام را به ‌صورت یک فیلم‌نامه جذاب و خواندنی روایت می‌کند. 📌این فیلم‌نامه شرح ماجرای نگهداری و حفظ کتاب اسرار آل محمد (ص) توسط سلیم بن قیس و تعقیب و گریزهایش با بنی‌امیه و در زمان حجاج بن یوسف است. کتابی آن‌قدر مهم در تاریخ تشیع که امام صادق علیه‌السلام خواندن آن را به همه شیعیان توصیه کرده‌اند. سلیم از ساعت مرگ خود خبر دارد و باید این کتاب را به اهلش بسپارد، کتابی که به قول او شرح بزرگ‌ترین تحریف و انحراف در عالم است و از بزرگ‌ترین خیانت و جنایت تاریخ پرده بر‌می‌دارد. 📜 در بخشی از کتاب می خوانیم: سلیم: همین یک جمله: «اگر محمد بمیرد یا کشته شود، نمی‌گذاریم خلافت به دست اهل بیت او بیفتد.» یکی از کاغذها را لوله می‌کند، به اطراف می‌نگرد،‌ با خنجرش زمین خاکی کنار کعبه را می‌کند، گود می‌کند، صحیفه را در گودال جا می‌دهد و بر روی آن خاک می‌ریزد و با پا خاک را می‌کوبد و زمین را هموار می‌کند.
38.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙با نوای: گروه سرود طلوع 🖋به قلم:قاسم صرافان / محسن فارسی ــــــــــــ ⚠️با توجه به ذکر مصیبت ذوات مقدسه لطفاً در شرایط مساعد و حال مناسب مشاهده نمائید. سلام الله علیها
من و این داغِ در تکرار مانده من و این آتشِ بیدار مانده مپرس از من چرا دلتنگ هستم دلم بین در و دیوار مانده...
مردی که هیچ ضربه به پشت کسی نزد زهراش را جماعتی از پشت سر زدند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙با نوای:حاج محمود کریمی 🖋به قلم: دکتر حسن لطفی ــــــــــــ ⚠️با توجه به ذکر مصیبت ذوات مقدسه لطفاً در شرایط مساعد و حال مناسب مشاهده نمائید. سلام الله علیها
اى بهشت قرب احمد فاطمه ليلة القدر محمد فاطمه اى خدا مشتاق يارب يا ربت اى سلام انبياء بر زينبت كاروان دل روان در كوى تو قبله جان محمد روى تو عصمت حق كوثر پيغمبرى بلكه زهراى محمد پرورى مشعل شب‏هاى احياى على نقش لبخندت مسيحاى على عمر تو بالاتر از ارض و سماست هيجده سالت اگر خوانم خطاست گر چه در اين گردش ليل و نهار زيستى با خاكيان هجده بهار اولين نور آخرين روشنگرى هم ازل را هم ابد را مادرى اى سه شب بى قوت و از قوت تو سير هم يتيم و هم فقير و هم اسير آن كه خاك مقدمش جان همه گفت جان من فداى فاطمه اى كه در تصوير انسان زيستى كيستى تو كيستى تو كيستى فوق هر تعريف و هر تفسير هم پاكتر از آيه ي تطهير هم اى سجود آورده بر پاى تو سر اى خدا هم از نمازت مفتخر مرتضى را محو صحبت كرده ‏اى غرق در درياى حيرت كرده‏ اى مدح تو كى با سخن كامل شود وحى بايد بر قلم نازل شود اى دو عالم قبضه‏ اى در مشت تو وى زمام خلق در انگشت تو انبياء را رهبرى كن فاطمه اولياء را مادرى كن فاطمه خاك را فيض تو آدم مى‏كند فضه ات اعجاز مريم مى‏ كند بر در بيتت مقام قنبرى نيست كم از رتبه پيغمبرى آنچه هست و نيست فيض عام توست خوش‏ترين ذكر امامان نام توست از نبى تا حضرت مهدى همه ذكرشان يا فاطمه يا فاطمه سائل بيت گِلينت عالمى بسته نبود باب احسانت دمى اى مهار ناقه ات زلف عفاف پيرهن بخشيده در شام زفاف عفو، را نازم كه گرد بسترت قاتلت هم نيست نوميد از درت سينه ي تو جنت پيغمبر است دامنت تا صبح محشر كوثر است اخترانت جمله ماه عالمند دخترانت خوبتر از مريمند دست بوس قنبرت فرزانگى خاك پاى فضه ات مردانگى از شب ميلاد تا آخر نفس مصطفى يك دست را بوسيد و بس آن هم اى دست خدا دست تو بود اى بر آن لب‏ها و دست تو درود چون ببيند چشم احسانم تو را با كدامين عقل بشناسم تو را گر چه عمرى در پناهت زيستم آن كه بشناسد تو را من نيستيم با وجود آن همه نعت و سپاس ناشناسى ناشناسى ناشناس بايد اين جا لب فرو بست از بيان روز محشر قدر تو گردد عيان شمع جمع اهل محشر چهر تو است مُهر هر پرونده مُهر مِهر توست جز تولاى تو دست آويز نيست بى تو رستاخيز، رستاخيز نيست حق به محشر محور جودت كند آن قدر بخشد كه خوشنودت كند محشر از فيض تو گلباران شود عفو، مشتاق گنه كاران شود حاج غلامرضا سازگار
سلام. امشب از مجموعه یک داریم که چند روز پیش روانۀ بازار شد.
مدینه کوفه ی اول چو غرق شد در خواب خموش گشت و خموش و فتاد از تب و تاب به زیر نور کمی از هلال نازک ماه برای غسل علی آب می کشید از چاه حسن(ع)چو بغض فرو خورد شورو شینش را به سینه داد سر زینب و حسینش را رها ز چلّه ی دل تیر آه می کردند به جسم زخمی مادر نگاه می کردند علی یکایک گل های خویش را بوسید به گریه گفت مبادا بلند گریه کنید کننده ی در خیبر پس از ثنای خدا شروع کرد به غسل و بگفت یا زهرا برای شستن آن یاس نیلی پرپر فتاد لرزه به دست خدایی حیدر ز ساق اشک شرار دلش زبانه کشید چو دست خویش بر آثار تازیانه کشید همو که داشت به اطفال خود بسی تاکید همو که گفت عزیزان من سکوت کنید کشید دست ز غسل و به ناله و فریاد سرش نهاد به دیوار و از نفس افتاد علی بریده بریده گلایه کرد آغاز که ای همیشه به هر مشکلی مرا همراز منی که پیش تو یاقوت اشک می سفتم منی که درد دل خویش با تو می گفتم چه قدر ناله زدی بهر دست بسته شده ولی نگفتی از آن بازوی شکسته شده.... شاعر: حاج محمود کریمی
عرش و فرش از سوگ زهرا داغدار چشم انجم زین مصیبت اشکبار شمعها خاموش و دلها شعله ور شاهد درد علی دیوار و در ژاله می بارد به گلبرگ سمن می فشاند بر صدف در عدن غسل زهرا را دهد از اشگ ناب ریزد انجم از مژه بر آفتاب گوئیا ابر بهاران در چمن شستشوی گل دهد در پیرهن طهر مطلق را نیاز غسل نیست لیک قصد انجام فرمان نبی است ور نه زهرا را نیاز آب، نه جوی شیری در خور مهتاب، نه بحرها امواج درد انگیختند آبهای خود به ساحل ریختند تا مگر یابند از غسلش صفا تا مگر جویند از آن گهر بها چشمه تسنیم را خون شد جگر فیضی از آن جسم دریابد مگر اشک کوثر چشمه سیاله شد شاید آن گل را تواند ژاله شد گر جهان را آب گیرد سر به پا هست شبنم شستن گل را سزا زان علی می ریخت اشک از چشم تر تا صفا افزون کند بر آن گهر در ظلم سرچشمه آب بقا غسل دادی بهر آن شکل صفا ناگهان دست علی از کار ماند پای صبرش دیگر از رفتار ماند روی بر دیوار هشت آن کان صبر ریخت بر رخ اشک غم چشمش چو ابر صبر از کف داد و شیون ساز کرد مرغ حق، گویی فغان آغاز کرد علت این گریه بی اختیار باز پرسیدند ز اصحاب کبار گفت حق، دست جفا را بشکند رکن بنیان خطا را بشکند نیش خاری یافتم در برگ گل سخت باشد در بهاران مرگ گل کی ببیند چشم این نیلی بساط دختر پیغمبر و ضرب سیاط بشکند دستی که این بیداد کرد خرمن صبر مرا بر باد کرد هر که زد ما را شرر در آشیان آتش غم افتدش در خانمان بشکند دستی که دست ما ببست شاخ پر بار ولایت را شکست دست نامردان عاری از وداد آبروی مردمی بر باد داد برق زرق و زر به اعین شد حجاب مستشان بنمود دنیا چون شراب تیر حرص و آز، دل آماج کرد خانه ایمان و دین را تاراج کرد مست دنیا را هوا اندر سر است مست جاه، از مست صهبا بدتر است هر که شد از جام منصب باده نوش بامداد حشر می آید به هوش پای کوبد بر سر عقل و تمیز می برد از یاد روز رستخیز همچو طفلان می شود سرگرم لهو پایمال دین کند با جهل و سهو حرمت بیت هدا را بشکند خانه اهل ولا آتش زند میل بر هر سستی و پستی کند مست دنیا سخت بد مستی کند مرحوم عابد تبریزی
انتشارات ـــــــــــــــــ 🏷کتاب پیش رو در قالب رمان نوشته شده است و بر اساس احادیث و روایات تاریخی زندگی حضرت را از بدو تولد تا به آخرین روز پوشش می‌دهد.روایت زندگی «ام الائمه» این بار آمیخته شده است با یک روایت دیگر از زندگی و زمانه‌ی خود ما و به خوبی این دو روایت بسیار مستقل از هم از نظر محتوی با یکدیگر آمیخته شده‌اند. 📌معرفی کوتاه «سیّد محمّدسادات اخوی»: در شهریور ماه ١٣٥٢ شمسی در تهران به دنیا آمد. وی از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف امام حسین علیه السّلام اشعاری را سروده است.سید محمد اخوی فرزند سید محمدرضا سادات اخوی از عالمان دینی تهران و یزد است. مسئولیت دفتر ادبیات بچه‌های مسجد (حوزه هنری)، مدیریت امور ادبی و معاونت هنری (سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران)، مدیریت شورای نویسندگان پخش رادیو فرهنگ (صدا و سیما)، طراحی، مشاوره و اجرای بیش از ٦٥ پروژه فاخر فرهنگی و پیشینه ٢١ سال نویسندگی و ١٧ سال «کارشناس-مجری» و برنامه‌سازی هم‌زمان در صدا و سیما در کارنامه فعالیت‌های اجرایی و مدیریتی ایشان به چشم می‌خورد. 📜رمان « رسیدن به خاتونی که می‌رود» داستان حیات و ممات «انسان کامل» است، داستان «دختر» است، «نبی پرورد». داستان همسر است که یکه و تنها پای «امام» ایستاد. داستان مادر است که «حسنین» را به عالم هدیه کرد. داستان «رسیدن به خاتونی که می‌رود» داستان زندگی و شهادت «علت خلقت» است.
👆🏻👆🏻متن کامل اشعار خوانده شده در این قطعه👆🏻👆🏻
سیدپوریا هاشمی ️ فاطمه جلوه ی باقی ازل تا ابد است آی مردم! بخدای احد! او هم احد است قامت سرو خودش را به علی داد و خمید.. راز زیبایی دریا به همین جزر و مد است از غذای حسنینش زد و بخشید به ما مادر ما به خدا مادری اش را بلد است جامه نو به تن فضه و اسما میکرد بانویی که به تنش پیرهنی از نمد است به فدک کار ندارد هدفش نام علیست نکند فکر کنی در طلب یک سند است گر علی پیکر یک عبدود انداخت به خاک پشت در فاطمه درگیر چهل عبدود است لال باد آنکه ازو شاهد حرفش را خواست آنچه صادر بشود از لب او مستند است نبی از خانه او دست به سینه‌ میرفت تو ببین خانه ی زهرا شرفش تا چه حد است شانی از تربت ارباب فراتر دارد خاک آن چادر خاکی که به زیر لگد است بین دیوار و در خانه چه آمد به سرش.. مدد از فضه گرفت آنکه به عالم مدد است..