بسم الله الرَّحمن الرَّحیم
😭الهی هیچکی تو محرّم داغ جوون نبینه
رسم است هر که داغ جوان دید، دوستان
رأفت برند حالت آن داغدیده را
یک دوست زیر بازوی او گیرد از وفا
وان یک ز چهره پاک کند اشک دیده را
آن دیگری بر او بفشاند گلاب قند
تا تقویت شود دل محنت کشیده را
یک چند دعوتش به گل و بوستان کنند
تا برکنندش از دل، خار خلیده را
القصه هرکس به طریقی ز روی مهر
تسکین دهد مصیبت بر وی رسیده را
آیا که داد تسلیت خاطر حسین
چون دید نعش اکبر در خون تپیده را؟
آیا که غمگساری و اندُهبری نمود
لیلای داغدیدۀ محنتکشیده را
بعد از پسر دل پدر آماج تیغ شد
آتش زدند لانۀ مرغ پریده را🌧
#ایرج_میرزا
#منظر_رندان
موضوع: #مادر
گونه: #حکایت
قالب: #قصیده
وزن: #فعلاتنفعلاتنفعلن
شاعر: #ایرج_میرزا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داد معشوقه به عاشق پیغام
که کند مادر تو با من جنگ
هر کجا بیندم از دور کند
چهره پُرچین و جبین پر آژَنگ
با نگاه غضب آلود زند
بر دل نازک من تیر خَدَنگ
از در خانه مرا طرد کند
همچو سنگ از دهن قَلماسنگ
مادر سنگ دلت تا زندهست
شهد در کام من و توست شَرَنگ
نشوم یکدل و یکرنگ تو را
تا نسازی دل او از خون رنگ
گر تو خواهی به وصالم برسی
باید این ساعت و بیخوف و دِرَنگ
روی و سینهٔ تنگش بدری
دل برون آری از آن سینۀ تنگ
گرم و خونین به مَنَش باز آری
تا برد ز آینه قلبم زنگ
عاشق بیخرد ناهنجار
نه بل آن فاسق بیعصمت و نَنگ
حرمت مادری از یاد ببرد
خیره از باده و دیوانه ز بَنگ
رفت و مادر را افکند به خاک
سینه بدرید و دل آورد به چَنگ
قصد سر منزل معشوق نمود
دل مادر به کفش چون نارَنگ
از قضا خورد دم در به زمین
و اندکی سوده شد او را آرَنگ
وان دل گرم که جان داشت هنوز
اوفتاد از کف آن بیفَرهَنگ
از زمین باز چو برخاست نمود
پی برداشتن آن آهَنگ
دید کز آن دل آغشته به خون
آید آهسته برون این آهَنگ
آه دست پسرم یافت خراش
آخ پای پسرم خورد به سنگ
🆔@halghe_rendan