eitaa logo
حلقه معرفت
422 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
6 فایل
#زنده_باد_ایران #جهاد_تبیین #لبیک_یا_امام_خامنه_ای 🇮🇷💪❤️ لطفا هدیه به پیشگاهِ مادرانِ ائمه، صلوات بفرستید 🙏🌹 مخلصیم @saeedmirzaei313
مشاهده در ایتا
دانلود
- ارتباط ما قطع است! - ارتباط ما با نزدیکان‌مان قطع است! - ارتباط ما با نوجوانان‌مان قطع است! - ارتباط ما با همسایگان‌مان قطع است! - ارتباط ما با مسجدی‌های‌مان قطع است! - ارتباط ما با کسبه محل‌مان قطع است! - ارتباط ما با خویشاوندان‌مان قطع است! - ارتباط ما با اموات‌مان قطع است! - ارتباط ما با شهدای‌مان قطع است! - ارتباط ما علمای‌مان قطع است! - ارتباط ما با جامعه نخبگان قطع است! - ارتباط ما با بخش‌های بزرگی از مردم عادی قطع است! - ارتباط ما با بخش بزرگی از اهل سنت قطع است! - ارتباط ما با طیف موسوم به خاکستری قطع است! - ارتباط ما با بخش بزرگی از جامعه زنان قطع است! - ارتباط ما با گروه‌های سیاسیِ رقیب‌مان قطع است! - ارتباط ما با گروه‌های سیاسیِ رفیق‌مان قطع است! و - ارتباط ما حتی با هم قطع است! این دهه مُحَرَمی بیاییم روی این یکی کار کنیم، بعدش فرصت هست روی سایر ارتباطات‌مان کار کنیم ... @halghemarefat313
حدود ۷۰ روز از شروع دولت می‌گذرد ... امروز خبری منتشر شد مبنی بر اینکه واردات آیفون آزاد شده است و با همین خبر دستاوردسازی شد و از صبح رپورتاژ سنگینی از سوی رسانه‌های وابسته به دولت و وزیر ارتباطات صورت گرفت ... حالا سندی از سوی دولت منتشر شده که سود واردات بازرگانی آیفون ۹۶ درصد تعیین شده است! این یعنی سود حاصل از تعرفه‌گذاریِ بازرگانیِ وارداتِ گوشی‌های آیفون برای دولت از سود تولید و فروش آن توسط شرکت اپل بیشتر است! جذاب نیست؟!! اما بعد؛ دیروز کلیات لایحه بودجه ۱۴۰۴ در مجلس تصویب شد! لایحه‌ای با ملاحظات، نکات و بعضاً ایرادات شنیده نشده! امروز دیدم برخی مطلعین می‌گفتند برخی از این ایرادات در کلیات بودجه دولت شهید رییسی وجود داشت و به واسطه همان‌ها کلیات بودجه توسط مجلس قبل رد شد، اما دیروز بدون شنیده شدن آن حرف‌ها، مجلس به کلیات لایحه بودجه رأی داد ... دقت کنیم این یک مطلب فنی‌ست و به هیچ وجه سیاسی نیست ... @halghemarefat313
ارزش خوندن داره👌 _اعتیاد به پست و مقام! دکتر گودرز صادقی، رییس سابق دانشگاه‌های ارومیه و مقدس اردبیلی مطلبی نوشته هم برای آن‌هایی که هنوز در رأس قدرتند و هم کسانی که از قدرت پایین کشیده شده‌اند! و خواندنش را واجب ولازم دانسته. مطلبی که از جهات مختلف کمک می‌کند بفهمیم برخی از مدیران مسئله‌ها را چگونه می‌بینند! ... بخوانید؛ من دو دوره ریاست دانشگاه‌های دولتی را جمعا به مدت ۸ سال به عهده داشته‌ام. هیچ امتیاز مادی به معنای واقعی از محل ریاست عایدم نشد. حتی موقعی که در اردبیل مأمور بودم، حق مدیریتم صرف اجاره‌ی خانه و هزینه‌ی رفت و آمد به تهران می‌شد. با این حال، بخواهی نخواهی از دو امتیاز برخوردار بودم: داشتن راننده‌ی اختصاصی و نیز یک دفتر کار بزرگ با سرویس بهداشتی مستقل! در هر دو بار، وقتی که دوره‌ام با استعفا به سر آمد، از بعضی نظرها دچار مشکل جدی شدم. اگر چه از اتومبیل دولتی برای مقاصد شخصی استفاده نمی‌کردم، لیکن راننده‌ها برای من نه یک کارمند بلکه دوست و برادر بودند و بعضی کارهای شخصی مرا برای این که بتوانم به کارهای دانشگاه برسم انجام می‌دادند که از جمله‌ی آن‌ها این موارد را می‌توانم نام ببرم: خرید نان و بعضی ملزومات دیگر، گرفتن وقت از دکتر، انجام کارهای اداری و بانکی، برداشتن و گذاشتن من درست در مقابل جایی که کار داشتم (بدون این که نگران جای پارک باشم!)، رسیدگی به ماشین خودم (مانند کارواش و تعویض روغن)، پیدا کردن واحدهای صنفی مورد نیاز (مانند خرازی و تعمیرگاه و اینجور جاها) و … (چیز دیگری یادم نمی‌آید). ضمنا همه با من مهربان بودند و تقریبا تمام کارکنان و اساتید دانشگاه را افرادی کار راه‌انداز و مؤدب و وظیفه‌شناس می‌دیدم، چرا که هیچکدام از کارهای خود من به تأخیر نمی‌افتاد و همه چیز رو به راه بود. وقتی که از ریاست کنار رفتم، زندگی برایم بسیار سخت شد. چند سال تنبلی باعث شده بود از انجام کارهای ساده‌ی شخصی و اداری و خرید نان و اینجور چیزها عاجز بشوم. بعلاوه، جسته گریخته متوجه شدم که برخورد کارکنان و همکاران با من بسیار با برخوردشان با سایر افراد و ارباب رجوع متفاوت بوده است. کسی که برایم مظهر مدارا و احساس مسئولیت بود، به زعم دیگران آدمی عصبی و تندمزاج و بدخواه به شمار می‌آمد. تازه فهمیدم که بدترین همکاران هم به من که می‌رسیدند جور دیگری رفتار می‌کردند. الان چند سالی است که دوباره به زندگی عادی خو کرده‌ام. نه تنها از انجام کارهای شخصی‌ام طفره نمی‌روم، بلکه از دست و پا چلفتی بودنم رها شده‌ام. از پیاده رفتن و سوار اتوبوس و مترو شدن لذت هم می‌برم و از این که با آدم‌های متفاوت و معمولی معاشرت می‌کنم بسیار خوشحالم. تصور این که یک بار دیگر به پست مشابه یا بالاتری گمارده شوم برایم نه تنها لذت‌بخش نیست بلکه دلهره‌آور است. دیدن بعضی چهره‌های عبوس، تندرو و کج‌فهم و اجبار به جلیس شدن با آن‌ها و قانع کردن‌شان در امور بدیهی شکنجه‌ی بزرگی است. احاطه شدن توسط آدم‌هایی که بدون اینکه ته دلشان با تو باشد اظهار ارادت می‌کنند، چندش‌آور است. این که نفهمم زندگی واقعی چیست احساس خنگی و نفهمی به من می‌دهد. در این مملکت آدم‌هایی هستند که ده‌ها سال در مسند کارهایی به مراتب مهم‌تر از مسئولیت‌های من هستند. آن‌ها نمی‌فهمند دور و برشان چه خبر است. آنها هرگز سوار اتوبوس شهری یا مترو نشده‌اند. هیچگاه کارمندی مدارکشان را به سمتشان پرت نکرده است. در صف بنزین نبوده‌اند. آن‌ها نمی‌فهمند صف نان چیست. هرگز مهمان یا میزبان کارگر یک کوره‌پزخانه نبوده‌اند. در مطب پزشک در حالی که گفته‌اند ساعت ۴ آنجا باشند تا ساعت ۱۱ شب معطل نشده‌اند. این آدم‌ها اصلا نمی‌فهمند رانندگی در ترافیک بزرگراه همت یعنی، چون راننده دارند. آن‌ها فکر می‌کنند همه‌ی مردم پشتیبان‌شان هستند و مرتب برای موفقیت‌شان دعا می‌کنند. تا حالا کسی به خاطر مالیدن ماشین با قفل فرمان به آن‌ها حمله نکرده است و هرگز احدی عمه‌ی محترم‌شان را مورد تفقد قرار نداده است! آن‌ها معتاد ریاست هستند و اگر پس از این همه سال، مثل من و تو به یک آدم عادی تبدیل بشوند درجا سکته می‌کنند! اگر بخواهید زمین زراعی از باروری نیفتد آن را هر از گاهی به آیش(۱) می‌گذارید. دو سال می‌کارید و یک سال نمی‌کارید. مدیرها هم نیازمند آیش هستند. هر از گاهی باید به زیر بیایند و بفهمند که مردم چگونه زندگی می‌کنند، چگونه فکر می‌کنند، چه می‌خواهند و چه نمی‌خواهند. آنهایی که ۴۰ سال در برج عاج نشسته‌اند آدم‌هایی هستند که نمی‌توانند مثل آدم زندگی کنند. پی‌نوشت ۱: آیش تکنیک کشاورزی است که در آن زمین قابل کشت، بدون کشت برای یک چرخه یا بیشتر رها می‌شود. پی‌نوشت ۲: طبیعی است در این کشور مدیرانی هستند که به هیچ روی زیست‌شان اینگونه نیست و بارها نیز به واسطه آن‌ها برداشته می‌شود، هر چند تعدادشان بسیار اندک باشد. @halghemarefat313