eitaa logo
حلقه معرفت
422 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
6 فایل
#زنده_باد_ایران #جهاد_تبیین #لبیک_یا_امام_خامنه_ای 🇮🇷💪❤️ لطفا هدیه به پیشگاهِ مادرانِ ائمه، صلوات بفرستید 🙏🌹 مخلصیم @saeedmirzaei313
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی ورزش می‌کنم؛ - عضله‌هام نیاز به انرژی دارن، به همین خاطر همون لحظات اول، مولکول‌های انرژی‌ای که قبلاً توی ماهیچه‌هام آماده نگه‌داشتی آزاد می‌کنی. - من ورزش رو ادامه میدم و برای اینکه انرژی بیشتری برام تأمین کنی، قندهایی که تو بدنم ذخیره کردی رو می‌شکنی و روانهٔ ماهیچه‌های فعالم می‌کنی. - حالا مولکول‌های انرژی برای سوختن نیاز به اکسیژن دارن، اینجاست که تو تنفسم رو تشدید می‌کنی، - هم‌زمان ضربان قلبم رو هم بالا می‌بری تا این اکسیژن رو به‌وسیلهٔ خونم به عضله‌ها برسونی. - این سوخت‌وساز و تولید انرژی، دمای بدنم رو بالا می‌بره و تو، از قبل حواست به این هم بود، - حالا با فعال کردنِ غده‌های عرق، سطح پوستم رو مرطوب می‌کنی تا من احساس خنکی کنم. - همهٔ این کارها رو تا زمانی که من فعالیتم رو کم کنم برام انجام میدی و آخر سر، با آزاد کردن هورمونی که ما اسمش رو گذاشتیم اندورفین، یه احساس سرخوشی و سرحالی به من میدی... ممنونم ازت خدا🙏🌹 @halghemarefat313
حلقه معرفت
#ممنونم_خدا وقتی ورزش می‌کنم؛ - عضله‌هام نیاز به انرژی دارن، به همین خاطر همون لحظات اول، مولکو
🙏 به ابروهام نگاه میکنم؛ - و یاد وقتایی میوفتم که تو با همین تارهای کوتاه مو اجازه نمیدی عرق وارد چشمای من بشه. - یا وقتی که توی بارون اونارو چتر چشمای من قرار میدی تا بتونم باز نگهشون دارم و به مسیرم ادامه بدم.. - حتی جهت رویش ابروهام رو هم جوری طراحی کردی تا قطرات آب یا عرق روی اون سُر بخورند و از گوشه خارجی چشم هام روی صورتم جاری بشن. - علاوه بر همه این ها؛ تقریبا تمام احساساتم رو میتونم با حرکت دادنشون نشون بدم و اگه اونا رو نداشتم؛ حتی خنده هام هم ترسناک و بی روح میشدن... ممنونم ازت خدا...🙏 @halghemarefat313
حلقه معرفت
#ممنونم_خدا 🙏 به ابروهام نگاه میکنم؛ - و یاد وقتایی میوفتم که تو با همین تارهای کوتاه مو اجازه
وقتی غذام رو می‌جُوَم - تو با زبونم خرده‌های غذا رو از زیر دندونای تیزم بیرون میاری و به انتهای حلق منتقل می‌کنی. - همون موقع، زبون کوچیکه رو بالا میاری و نمی‌ذاری غذا وارد بینی‌م بشه. - و هم‌زمان در کسری از ثانیه، با عضلات کامِ نرم، لوله تنفس رو هم می‌بندی تا غذا اشتباهی وارد نای نشه و منو دچار خفگی و یا عفونت ریه نکنه. اگه لحظه‌به‌لحظه حواست بهم نباشه، معلوم نیست روزی چند بار زبونم گیر می‌کنه لای دندونام؛ و چند بار یادم می‌ره که باید لوله تنفسی رو ببندم، و دوباره باز کنم. همه این کارها را تو برام انجام میدی، تا غذا خوردن رو از یه کار پرزحمت تبدیل کنی به یه کار لذت‌بخش. ممنونم ازت خدا 🙏 @halghemarefat313
حلقه معرفت
#ممنونم_خدا وقتی غذام رو می‌جُوَم - تو با زبونم خرده‌های غذا رو از زیر دندونای تیزم بیرون میاری و
وقتی خواستی اولین غذای منو تدارک ببینی؛ - از پروتئین و قند و چربیِ خون مادرم، شیر گرم و خوشمزه‌ای برام درست کردی... - چیزی که ما بهش می‌گیم آغوز یا طلای مایع، این اولین غذایی بود که باهاش وقت به دنیا اومدنم، از من پذیرایی کردی. - تو اونو از چند ماه قبلِ تولدم، آماده کرده بودی که اگه زودتر از وقتم به دنیا اومدم، گرسنه نمونم... - یه شیر پر از مواد معدنی، ویتامین، گلبول سفید و پادتن‌هایی که سیستم ایمنی منو قوی می‌کرد؛ یعنی یه واکسیناسیون طبیعی برای زندگی تو دنیا ... و تو ... همۀ این کارها رو در حالی برام انجام دادی که من هنوز پا به دنیا، نذاشته بودم. ممنونم ازت خدا... @halghemarefat313
حلقه معرفت
می‌گفت: نجات دهنده در آینه است... ولی بیاید قبول کنیم، نجات دهنده گاهی خانواده ست یه رفیقه یه کتا
▪️وقتی عطری به مشامم می‌رسه؛ - مولکول‌هایی که از اون عطر، تو هوا پخش شدن رو می‌چسبونی به گیرنده‌های بویایی‌ من. - بعد اطلاعات ذرات عطر رو که به این گیرنده‌های کوچیک چسبیدن، به‌وسیلۀ تعدادی از عصب‌های بینی‌م، مستقیماً به مرکز بویاییِ مغزم می‌رسونی. - اینجاست که من می‌تونم اون رایحه رو درک کنم، اما ماجرا به اینجا ختم نمیشه... - از اونجایی که حس بویاییم رو اختصاصی به مرکز حافظۀ بلند مدتم، متصل کردی؛ بلافاصله تمام خاطراتی که با اون عطر از کودکی تا همین لحظه داشتم، برام زنده می‌شه، - و اینجوریه که بوهای تهدیدآمیز، و یا عطرهایی که با خودشون خاطره‌ای از محبت دارند، برام قابل تشخیصند، حتی اگه سال‌ها از اون‌ها دور بوده باشم! مثل بوی گاز ، یا بوی آغوش مادر ❤️ ممنونم ازت خدا... @halghemarefat313
حلقه معرفت
#ممنونم_خدا ▪️وقتی عطری به مشامم می‌رسه؛ - مولکول‌هایی که از اون عطر، تو هوا پخش شدن رو می‌چسبونی
وقتی انگشتم می‌خوره به یه جسم داغ -  صدم ثانیه برای تو کافیه تا با گیرنده‌های حسیِ توی پوستم میلیون‌ها پیام بفرستی به فرماندهی دستگاه عصبیِ من! -  با همین سرعت پیام‌هایی رو از این مرکز برای ماهیچه‌های نوک انگشتام می‌فرستی. -  حالا وقتشه که اون ماهیچه‌ها رو منقبض کنی و دستم رو کنار بکشی. -  این‌قدر این زمان کوتاهه که من تازه آخرش می‌فهمم تو مواظبم بودی تا نسوزم.. ممنونم ازت خدا...🙏 @halghemarefat313
حلقه معرفت
#ممنونم_خدا وقتی انگشتم می‌خوره به یه جسم داغ -  صدم ثانیه برای تو کافیه تا با گیرنده‌های حسیِ توی
  وقتی هوا سرد میشه؛ - عضلاتم رو منقبض می‌کنی که رگ‌ها تنگ بشن و حرارت کمتری به سطح بدنم بیاد تا دمای مرکزیِ بدنم حفظ بشه... - فعالیت غده‌های تولیدکنندهٔ عرق رو متوقف می‌کنی تا پوستم یخ نکنه.. - عضله‌هایی که به موهای ریز پوستم چسبیدن رو منقبض می‌کنی تا موهام راست بشن و دور بدنم یه لایه هوای ساکن و گرم رو به دام بندازن.. - بیشتر که سردم بشه، بدنم رو می‌لرزونی تا با اصطکاک و سوخت و ساز گرما تولید کنن.. ✦ همهٔ این کارها رو، بدون اینکه من حواسم باشه، انجام میدی تا کمتر احساس سرما کنم، تا گرم بمونم.. ممنونم ازت خدا... @halghemarefat313
حلقه معرفت
#ممنونم_خدا  وقتی هوا سرد میشه؛ - عضلاتم رو منقبض می‌کنی که رگ‌ها تنگ بشن و حرارت کمتری به سطح بد
وقتی که بدنم عفونت می‌کنه؛ -  با اینکه دمای بدنم رو بالا می‌بری، اما رگ‌های کوچیک پوستم رو می‌بندی تا عرق نکنم؛ و با این تب و حرارت، جلوی رشد عفونت رو توی بدنم می‌گیری. -  هم‌زمان گلبول‌های سفید خونم رو زیاد می‌کنی و میفرستی‌شون تا با عوامل مزاحم بجنگن. -  توی این درگیری، ضربان قلبم رو هم بالا می‌بری تا خون بیشتری به اندام‌های حیاتیم برسونی و اونها رو امن نگه داری.. - وقتی این مبارزه به پایان می‌رسه و عفونت از بین میره، رگ‌های کوچیک پوستم رو باز می‌کنی تا عرق روی تنم بشینه و حرارتم بیاد پایین؛ تو همه‌چی رو دوباره برمی‌گردونی به حالت عادی. وقتی که بدنم عفونی می‌شه ، من ناراحتم که تب می‌کنم ، اما در حقیقت تو داری از بدنم مراقبت می‌کنی... ممنونم ازت خدا... @halghemarefat313
حلقه معرفت
#ممنونم_خدا وقتی که بدنم عفونت می‌کنه؛ -  با اینکه دمای بدنم رو بالا می‌بری، اما رگ‌های کوچیک پوس
وقتی گرد و غبار وارد بینی م میشه؛ - تو با تحریکِ سیستم عصبیم ، موهای ریز بینی‌م رو تکون میدی... - بلافاصله، با یه نفس عمیق هوای زیادی رو میاری داخل ریه‌هام و تا جایی که ممکنه اون رو فشرده می‌کنی - برای اینکه بتونم هوای فشرده شده رو توی سینه نگه دارم ؛ زبونم رو می‌چسبونی به سقف دهانم تا راه گلوم رو ببندی. - حالا وقتشه که این‌همه هوا رو یک‌دفعه آزاد کنی تا عامل مزاحم به بیرون پرتاب بشه.. -  اما چشمام ممکنه تحمل این حجم فشار رو نداشته باشن و آسیب ببینن ؛ پس تو اونا رو محکم می‌بندی، -  و هم‌زمان راه گلوم رو باز می‌کنی؛ و من عطسه می‌کنم.. ارادۀ من هرگز نمی‌تونه مثل تو با چنین سرعتی از سلامتیم مواظبت کنه.. ✨بی‌دلیل نیست که بهمون یاد دادی بعد هر عطسه بگیم ؛ الحمدلله ممنونم ازت خدا...🙏 @halghemarefat313
الهی شکر که امروز صبورترم و آرومتر! و قدردان داشته‌ها و دستاوردها و هر جزئیات خوشایندی که می‌بینم و من رو به یاد تو می‌ندازن... الهی شکر که خیلی وقت‌ها قوی بودم و از پسِ دشواری‌ها و ناملایمتی‌های بسیاری براومدم و به قدری در خویشتنداری و سکوت، روزهای سختم رو پشت‌سر گذاشتم و از کسی کمک نخواستم، که در ذهن آدم‌ها اینطور ترسیم شده که من هرگز هیچ مشکلی نداشتم و ندارم و تموم مسیرها برای من هموار بوده! الهی شکر بابت اراده‌ی مستحکمی که به من بخشیدی... منی که سخت باور دارم حتی بالاترین توانایی‌ها هم بدون چاشنیِ اراده، هیچ‌اند، هیچ! من باور دارم که خواستن، توانستن نیست! خواستن و سخت تلاش کردن و دوام آوردن، توانستن است... الهی شکر که هر صبحی که چشم باز کردم ، به خودم قول دادم امروز هم آدمِ تسلیم‌نشونده! و تلاشگری باشم و مطمئن بشم که هرگز در بی‌عملی و بطالت و رکود نزیستم! الهی شکر بابت همه چیز... برای اینکه حواست به من بوده همیشه و از میون این همه انسان، همیشه خوب‌ترین شون رو مقابل راهم گذاشتی، که اگه جز این بود بهم فهموندی برای امتحان و رشد خودم بوده! و برای هر نوری که به هرشکلی به جهان من فرستادی و به من قوت قلب بخشیدی! الهی شکر که هربار با تو حرف می‌زنم، روح و جانم آروم و قرار می‌گیره... و الهی شکر که تو خدای منی و الهی شکر که من بنده ی تو! قربونت بشم! ✌️❤️😘 @halghemarefat313