eitaa logo
حلیف مدیا
1.4هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
51 فایل
🕊کنگره ملی ۱۰۳۰ شهید دانشجومعلم کشور🕊 #درس_اول_شهید_باید_زیست 🍃 👤ارتباط با ادمین و ارسال محتوا: @halif_admiin 👤 ارتباط با روابط عمومی و ارسال اخبار در بله: @halif_news
مشاهده در ایتا
دانلود
| ✍🏻⌝•چه تلخ است و چه شیرین پر از مهر و پر از کین• بگذار از نامت شروع کنم...فائزه... فائزه به معنای زنی است که رستگار شده... به راستی که این نام برازنده‌ی توست... تا قبل از ۱۳ دی کسی تو را نمی‌شناخت... اما اکنون آشنایی با تو گوهری است برای ما... به قول اهلی شیرازی: ای گوهر دل که گنج شاهی داری حیران تواَم که هرچه خواهی داری آری حیران تواَم که حضرت حق خریدارت شد... خوشا به سعادتت که به جای مزار حاج قاسم،خودِ حاج قاسم را زیارت کردی... به راستی چه کردی که به میهمانی آسمانی‌ها دعوت شدی ... هر چقدر عمارت بلند مرتبه بسازیم کوه نمیشود... هرچقدر باغ بکاریم جنگل نمیشود... هرچقدر چراغ بیافروزیم ستاره نمیشود... هرچقدر بگرییم و بنالیم و بموییم عشق نمیشود... پس خودت بگو راه رسیدن چیست... من هم آرزوی شهادت دارم اما ندایی از درونم نهیب میزند: ای که از جان طالب این باده‌ای بهر آشامیدنش آماده‌ای... هر دو رنج و غصه را آماده باش بعد از آن آماده‌ی این باده باش ما جا ماندیم از قافله‌ی عشق... ولی تو سر وقت به لحظه‌‌ی قرار رسیدی... سفر به خیر... جوانی که شدی عاقبت به خیر... به مقصدت رسیدی مثل زهیر...⌞ 📝به قلم:نگار شیخ اسدی 📌 تهیه شده در کنگره ملی شهدای دانشجومعلم؛ دبیرخانه استان 🖇کنگره ملی شهدای دانشجو معلم 🆔 @halif_media
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| ✍🏻⌝میدانی ... به بزرگی خود افراد بستگی داشت ! بدون دیدن تانک های دشمن و بدون حکم وجوب جهادِ با تیر و تفنگ هم میشد شهید شد اما من نشدم و تو ... تو توانستی دشمن ناپیدا بینی و به جهد خود جبهه حق بیابی که شهید شدی! من اما نه ... من نتوانستم! یعنی نخواستم ... هرکه شهید نشده خودش نخواسته که ار میخواست ؛ در اوج ارامشِ ایران و شلوغی های ولادت حضرت مادر سلام الله علیها و بزرگداشت مرد میدان عزیز دلمان ، شهادت بود که خود را سراسیمه بدو میرساند ... خود را با تکرار کردن اینکه شاید قرار است بعد ها به وصال یار رسم دلداری میدهم و سعی میکنم اماده تر باشم اما چه کنم که به گمانم من نخواستم که نشد ... من !⌞ 📌 تهیه شده در کنگره ملی شهدای دانشجومعلم؛ دبیرخانه استان 🖇کنگره ملی شهدای دانشجو معلم 🆔 @halif_media
| ✍🏻⌝تا این عکس رو دیدم داخل یکی از کانا‌ل‌ها از ردیف اول شروع کردم به خوندن اسم‌ها چشمم‌ فقط به دنبال یک اسم بود فائزه رحیمی فائزه فائزه..‌ رسیدم ردیف ۱۹ و ۲۰ نوشته بود تیکه بدن... صدای سوت ممتد پیچید تو سرم چشمام تار می‌دید می‌دونید‌ ماجرای ستون آخر چیه؟ فقط از روی اونها‌ شناسایی میشن حالا ردیف ۱۹ و ۲۰ رو ببینید می‌دونید چیه؟ روضه مصور 😭💔 خودمو‌ جمع و جور کردم تا دنبال اسم فائزه‌ بگردم دقیقا اسم بعدی ردیف ۲۱ اسم شهیده‌ی‌ عزیزما شهیده‌ی دانشجو معلم‌ رفیقی که اکثر ما دانشجو معلم ها حتی یکبار هم‌ ندیده بودیمش اما مهرش، غمش لونه کرده تو قلب و چشمان ما از دیروز داشتم به آخرین های شهیده‌ی دانشجو معلم فکر می‌کردم آخرین تماس آخرین خنده آخرین ذکر روی‌لب آخرین عکس و آخرین لباسش شلوار مشکی، سویشرت سفید، روسری سبز کرم...‌ فائزه‌‌ی عزیز تو دیگر نه با گچ و قلم بلکه با خون و عَلَم طلایه دار افسرانِ سپاه پیشرفت کشور خواهی بو‌د‌. 📝زهرا عرب نژاد 📌 تهیه شده در کنگره ملی شهدای دانشجومعلم؛ دبیرخانه استان 🖇کنگره ملی شهدای دانشجو معلم 🆔 @halif_media
✍🏻⌝ چشمانم می سوزد. از خیرگی بیش از حد این روزهای من روی صفحه گوشی اینطور شده. یا گوشی به من چسبیده یا من به گوشی... گروه هزار نفره دانشجویی را مدام چک میکنم ، طوریکه یک پیام نخوانده در گروه ها پیدا نمیکنم وقتی هم پیامی نباشد پیام ها را به عقب میبرم...آنقدر عقب که تو را ببینم . از خودم میپرسم یعنی از همین الان ما رو میبینی...؟ با من هم ارتباط میگیری یا فقط دل بعضی ها را به خودت وصل میکنی...؟ سوالات را درست و غلط بی جواب میگذارم. خواب به چشمان پر سوزم آمده . در خواب ساختمان دو طبقه ای میبینم، حاج آقایی با عمامه سفید مشغول روضه خوانی است. من در طبقه زنانه که طبقه پایین هست قرار دارم. هنوز زمان زیادی از روضه نگذشته که صدای انفجار در ساختمان میپیچد ، دود سپیدی مرا به بیرون می اندازد. چشم می مالم، عجب خوابی...در خواب هم لیاقت شهادت نداشتم😭 آه میکشم . گوشی را برمیدارم، دنبالت میگردم. تمام کانالها خبرهایشان کم و بیش شبیه هم شده،‌اما من از تو بیشتر میخواهم بدانم. می‌خواهم مسیر را با تو جلو بروم معلم نسیبه ای من🖤 هر چه از تو میخوانم و میبینم ، همه اش کار است و کار و کار... اصلا مگر چقدر وقت داشتی که این همه کار را سر و سامان بدهی دختر جهادی ما؟ ما بیست و چهار ساعت هم کفاف زندگی مان را نمیدهد، تو چه میکردی که اینقدر خوب برای این انقلاب و رهبرت جان فدا در هر صحنه ای که توان دخترانه ت اجازه میداد حضور داشتی؟ مادر و پدر دلتنگ نبودنت نمیشدند؟😞 نمی گفتند فائزه یکم استراحت کن ، کار همیشه هست، مگه از این کارها پول در میاد ؟ بچسب به زندگی و درست؟!!!!!.... کلا اولویت هایی زندگی ت را دوست دارم ، هر چند همه شان را نمیدانم اما میدانم نخ تسبیح همه اولویت هایت لبخند رضایت رهبرت بود . مگر نه اینکه عشق به ولایت مثل پیچکی در افکارت ریشه دوانده بود ؟ کاش می‌دانستم شهیدی که با آن انس داشتی چه شهیدی بود. کاش می‌دانستم در خادمی ایام فاطمیه و محرم هربار چه در زیر لب زمزمه میکردی؟ این اخلاصی که داشتی چطور در صندوقچه قلبت جمع شده بود؟ خانم معلم پرورشی من، سوال های ما زیاد است اما اکنون دست تو برای پرورش دادن همه ما باز است . کمک مان کن غم نبودنت ، میان روزمرگی هایمان بی جان و کمرنگ نشود. از سیزده دی سال ۱۴۰۲ تا لحظه ای که ردای معلمی بر تن داریم هرگاه که به رنگ قرمز پرچم ایران نگاه میکنیم یاد خون تو بیفتیم که مظلومانه بر زمین ریخته شد . آرمان ما این باشد که هر کلاسی کلاس معلمی تو بشود و نسل هایی رشد کنند که راه مقاومت را از تو خوب آموخته اند.⌞ 📍کنگره ملی شهدای دانشجو معلم 🆔 @halif_media
به نام خدای قلب ها عاشقان پر گشودند و از اقصی نقاط این خاکِ مرد پرور، راهی دیارِ یار شدند.نه بیم جان داشتند و نه هراس سختی راه! فقط شوق دیدار مزارِ سردار بود که در دلهایشان موج میزد. روز 13 دی فرا میرسد و آرام آرام انگار انتظار به پایان...! نه انتظار قرار بود جور دیگری به پایان برسد ! ناگهان صدایی مهیب به گوش میرسد. گویا برای مدت کوتاهی همه چیز متوقف می‌شود؛ عده ای را بال پرواز می‌دهند و عده ای را ماموریتی خطیر. به صدا در می آید و شهیدانی می‌روند تا چراغ راه و معلم مکتب سردار باشند. حال، من و تو می مانیم تا درس بگیریم و درس بدهیم؛ ساخته شویم و بسازیم. با صدای یکبار دیگر از خواب بیدار می شوم و با ستاره ها تجدید پیمان میکنم. به راستی ای شهید! ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجایی؟ اینک است و درس، درسِ مقاومت و جهاد. وقتی معلم مدرسهٔ عشقیم و در سنگرِ کلاس، برای جنگ تعلیم و تربیت قلم میزنیم و قدم برمیداریم، باید بر دشمن فائز آییم و فائزه شویم و فائزه ها بسازیم. این است ماموریت من و تو در راهی که ادامه دارد و رسیدن به قله ای که نزدیک است... و مِنَ اللهِ التوفیق🌱 طاهره سادات حسینی 📍کنگره ملی شهدای دانشجو معلم 🆔 @halif_media
مسابقه ی دلنوشته ای برای خواهر شهیدم زمان مسابقه : ۱۷ تا ۲۲ دی ماه ارسال به جناب آقای برهانی ۰۹۰۳۹۶۷۴۹۵۹ آیدی @smborhany8220 به برگزیدگان مسابقه جوایز نفیسی داده خواهد شد ➖➖➖➖➖➖ 📌تهیه شده در کنگره ملی شهدای دانشجومعلم؛ دبیرخانه استان 📍کنگره ملی شهدای دانشجو معلم 🆔 @halif_media
✍🏻⌝چشمانم می سوزد. از خیرگی بیش از حد این روزهای من روی صفحه گوشی اینطور شده. یا گوشی به من چسبیده یا من به گوشی... گروه هزار نفره دانشجویی را مدام چک میکنم ، طوریکه یک پیام نخوانده در گروه ها پیدا نمیکنم وقتی هم پیامی نباشد پیام ها را به عقب میبرم...آنقدر عقب که تو را ببینم . از خودم میپرسم یعنی از همین الان ما رو میبینی...؟ با من هم ارتباط میگیری یا فقط دل بعضی ها را به خودت وصل میکنی...؟ سوالات را درست و غلط بی جواب میگذارم. خواب به چشمان پر سوزم آمده . در خواب ساختمان دو طبقه ای میبینم، حاج آقایی با عمامه سفید مشغول روضه خوانی است. من در طبقه زنانه که طبقه پایین هست قرار دارم. هنوز زمان زیادی از روضه نگذشته که صدای انفجار در ساختمان میپیچد ، دود سپیدی مرا به بیرون می اندازد. چشم می مالم، عجب خوابی...در خواب هم لیاقت شهادت نداشتم😭 آه میکشم . گوشی را برمیدارم، دنبالت میگردم. تمام کانالها خبرهایشان کم و بیش شبیه هم شده،‌اما من از تو بیشتر میخواهم بدانم. می‌خواهم مسیر را با تو جلو بروم معلم نسیبه ای من🖤 هر چه از تو میخوانم و میبینم ، همه اش کار است و کار و کار... اصلا مگر چقدر وقت داشتی که این همه کار را سر و سامان بدهی دختر جهادی ما؟ ما بیست و چهار ساعت هم کفاف زندگی مان را نمیدهد، تو چه میکردی که اینقدر خوب برای این انقلاب و رهبرت جان فدا در هر صحنه ای که توان دخترانه ت اجازه میداد حضور داشتی؟ مادر و پدر دلتنگ نبودنت نمیشدند؟😞 نمی گفتند فائزه یکم استراحت کن ، کار همیشه هست، مگه از این کارها پول در میاد ؟ بچسب به زندگی و درست؟!!!!!.... کلا اولویت هایی زندگی ت را دوست دارم ، هر چند همه شان را نمیدانم اما میدانم نخ تسبیح همه اولویت هایت لبخند رضایت رهبرت بود . مگر نه اینکه عشق به ولایت مثل پیچکی در افکارت ریشه دوانده بود ؟ کاش می‌دانستم شهیدی که با آن انس داشتی چه شهیدی بود. کاش می‌دانستم در خادمی ایام فاطمیه و محرم هربار چه در زیر لب زمزمه میکردی؟ این اخلاصی که داشتی چطور در صندوقچه قلبت جمع شده بود؟ خانم معلم پرورشی من، سوال های ما زیاد است اما اکنون دست تو برای پرورش دادن همه ما باز است . کمک مان کن غم نبودنت ، میان روزمرگی هایمان بی جان و کمرنگ نشود. از سیزده دی سال ۱۴۰۲ تا لحظه ای که ردای معلمی بر تن داریم هرگاه که به رنگ قرمز پرچم ایران نگاه میکنیم یاد خون تو بیفتیم که مظلومانه بر زمین ریخته شد . آرمان ما این باشد که هر کلاسی کلاس معلمی تو بشود و نسل هایی رشد کنند که راه مقاومت را از تو خوب آموخته اند.⌞ @madrese_mostafa 📍کنگره ملی شهدای دانشجو معلم 🆔 @halif_media
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| 🍃 " معلم شهید " 🍃 دو واژه ای که در کنار هم شان و منزلت را به تجمعی سلوکانه دعوت می کند. چه حلاوتی شیرین تر از شهادت در مدار و مسیر حاج قاسم ،چه حلاوتی شیرین تر از شهادت با نام چهارمین شهیده دانشجو معلم ، جاودانه و قشنگ می شوند این نوع شهادت ها ... 🥀 ✨در چهارمین سالگرد حاج قاسم پلاک های زیادی روی خاک افتاد، تو اما دانشجو معلمی بودی که کتاب هایت را جمع و در مکتب حاج قاسم مشق عشق کردی. 💌 حتما شنیده ای که می گویند: از زائرانت هم می هراسند. معلمی که ادامه دهنده راه شهید القدس است ترسیدن دارد. معلمی که قرار است نسل آینده را تربیت کند و در راه حاج قاسم شهید می شود؛ ترسیدن هم دارد.تو در بحبوحه ی حیله ی دشمن به شهادت رسیدی. دشمن باید از نام تو بترسد؛ چرا که دانشجو معلمان راه تو را ادامه می دهند و با قلم خود،دست های آغشته به خون بیگناهان را رسوا خواهند کرد. تو تا همیشه معلم تاریخ ساز کشور خواهی ماند ...🖤 ✍🏻به قلم مینا روستایی دانشجومعلم دانشگاه زینب کبری(س)کازرون 📌تهیه شده در کنگره ملی شهدای دانشجومعلم؛ دبیرخانه استان 🖇کنگره ملی شهدای دانشجو معلم 🆔 @halif_media
| ✍🏻⌝ای کاش میدانستم در دل چه داشتی! کاش میدانستم چگونه خدایت را بندگی کردی، که تنها ۲۰سال برای بال و پر گرفتنت کافی بود! آنقدر نزد خدای شهیدان باعظمت شدی، که تورا از اتوبوسِ اردوی دانشگاهت، با فکر اینکه نکند کسی جا مانده باشد، پیاده کرد و مستقیم به شهدایت رساند... شهدایی که ما خود را فرسخ ها از آنها دور می‌پنداریم💔 در دل چه داشتی که تمام فکرت در دو واژه خلاصه شده بود، ، با چه انگیزه و امیدی تصمیم به ثبت نام در دوره معلم راوی گرفتی؟ چقدر دغدغه داشتی برای بچه‌ها سیره شهدا را روایت کنی که حالا همه همسنگران و هم‌دوره‌ای هایت، در گوشهٔ محزون خود نشسته و قصه تورا روایت میکنند؟ بد حسرتی به دلمان نشاندی...💔 آن لحظه که نامت با پیشوند «شهیده دانشجومعلم» در گروه‌های دانشجویی‌مان منتشر شد، از درون شکستیم، با خود گفتیم: تو کجا و ما کجا؟...🥀 برایمان دعا کن🌧️ دعا کن راهی که میخواستی را، در غیابت بتوانیم به خوبیِ تو طی کنیم... بتوانیم فرزندان ایران را آنگونه که در فکر و بینش تو بود، به شهیدان نزدیک کنیم، حق و باطل را به آنان بشناسانیم و رسالت عظیمی که بر دوشمان نهادی را سربلندانه به مقصد برسانیم... نزد شهیدان یادمان کن که ما نیز اگرچه خیلی دوریم، اما حسرتی عمیق به دل داریم از این دور بودن ها ...💔 به سردار دلهایمان بگو جایش اگرچه خالیست، فقدانش اگرچه حفره‌ای در قلبمان کاشته اما، پای مکتبش می‌مانیم... به امید عاقبتی که همچون شما شهیدان، ختم به خیر شود... ان‌شاءالله🌱⌞ ✍🏻ساجده منصوریان 📌تهیه شده در کنگره ملی شهدای دانشجومعلم؛ دبیرخانه استان 🖇کنگره ملی شهدای دانشجو معلم 🆔 @halif_media
| ✍🏻⌝من دلهره دارم از این میراث گرانبهایی که زانوانم را به لرزه انداخته است و قلبم با هربار فکر کردن به آنها تپش های بیشتری می زند. کمکم کن تا فراموش نکنم که تو برای چه ارباً اربا شده ای فراموش نکنم تو برای چه در کرمان بوده ای این میدان حق و باطل همیشه پا برجاست اما مهم اینست ما در کجای این میدان باشیم بیداری یعنی پای این مکتب بمانیم خواهر شهیدم فارغ التحصیل شدن تو چه زود اتفاق افتاد ،تو چه خوب تربیت و تعلیم رو یاد گرفته بودی که اینقدر زود فارغ التحصیل شدی و به ما چه خوب رسالتمان را یادآور شدی شهادتت مبارک ان شاء الله ما از شفاعتتان بی نصیب نباشیم 🥀⌞ 📌تهیه شده در کنگره ملی شهدای دانشجومعلم؛ دبیرخانه استان 🖇کنگره ملی شهدای دانشجو معلم 🆔 @halif_media
✍🏻⌝این همه شمیم دلتنگی و جاماندگی عجب ما را محزون کرده است در نهان خانه دلم ،یادت را تا ابد جاودانه خواهم کرد اما در کلاس درس شهادت شما قبول و ما روفوزه شدیم امروز روز شهدای دانشجو است نمیدانم چه در وصفت بنویسم که شما به ما آموخته اید، که بال برای پریدن است و جاده برای دویدن آموخته اید، که زمان برای شهادت هست میدان برای جنگیدن است به ما آموخته اید که معلم باید در میدان باشد تا متعلم در پشت سرش باشد آموخته اید که با قدمهایمان آنقدر راه حق رفتن را بیاموزیم که خستگی نشناسد به دست هایمان آنقدر سختی کشیدن را بیاموزیم که سستی نشناسد شما انگشت های اشاره بودید و هستید و خواهید بود برای به قله رسیدن برای عروج کردن کوله پشتی تان نشانی از هجرتی دراز داشت ما رسم سفرکردن را باید از شما بیاموزیم شما وجودتان با عشق سرشته بودند و سرنوشتتان را با شهادت ..‌ یادمان نرود شاید از اربابمان حسین(ع) شهادت را خواستار بودی که اینگونه ارباً اربا به سوی شهادت نائل آمدی دنیا برای شماقفسی بود که حتی هیچ گنجشک کوچکی تحملش را نداشت چه برسد به شما که سیمرغی بودید ⌞ 📌تهیه شده در کنگره ملی شهدای دانشجومعلم؛ دبیرخانه استان 🖇کنگره ملی شهدای دانشجو معلم 🆔 @halif_media
✍🏻⌝باید شروع کنم قلم بگیرم و قدم بردارم، مسیرمان ولایت است و چراغ شبمان شهدا در خیمهٔ مادرمان فاطمه که جان ما و بهتر از ما فدای نام او... این شمیم دلتنگی و جاماندگی، عجیب ما را محزون کرده است🍂 در نهان خانۀ دلم، یادتان را تا ابد جاودانه خواهم کرد، که در کلاس درس شهادت شما قبول شدید و ما مردود... امروز روز شهدای دانشجو است، نمیدانم چه در وصفت بنویسم... شما به ما آموخته اید، که بال برای پریدن است و جاده برای دویدن، آموخته اید که میدان برای جهاد و مبارزه است... به ما آموخته اید که معلم باید در میدان باشد تا متعلم در پشت سرش باشد. آموخته اید که با قدمهایمان آنقدر راه حق رفتن را بیاموزیم که خستگی نشناسد، به دست هایمان آنقدر سختی کشیدن را بیاموزیم که سستی نشناسد... شما وجودتان را با عشق سرشته بودند و سرنوشتتان را با شهادت...‌ خوشا به حال شما🌱💔 شهادت گوارای وجودتان ⌞ ✍🏻گمنامِ جامانده 📌تهیه شده در کنگره ملی شهدای دانشجومعلم؛ دبیرخانه استان 🖇کنگره ملی شهدای دانشجو معلم 🆔 @halif_media
✍🏻باید شروع کنم قلم بگیرم و قدم بردارم، مسیرمان ولایت است و چراغ شبمان شهدادر خیمهٔ مادرمان فاطمه که جان ما و بهتر از ما فدای نام او... این شمیم دلتنگی و جاماندگی، عجیب ما را محزون کرده است🍂 در نهان خانۀ دلم، یادتان را تا ابد جاودانه خواهم کرد، که در کلاس درس شهادت شما قبول شدید و ما مردود... امروز روز شهدای دانشجو است، نمیدانم چه در وصفت بنویسم... شما به ما آموخته اید، که بال برای پریدن است و جاده برای دویدن، آموخته اید که میدان برای جهاد و مبارزه است... به ما آموخته اید که معلم باید در میدان باشد تا متعلم در پشت سرش باشد. آموخته اید که با قدمهایمان آنقدر راه حق رفتن را بیاموزیم که خستگی نشناسد، به دست هایمان آنقدر سختی کشیدن را بیاموزیم که سستی نشناسد... شما وجودتان را با عشق سرشته بودند و سرنوشتتان را با شهادت...‌ خوشا به حال شما🌱💔 شهادت گوارای وجودتان ✍🏻گمنامِ جامانده 📌 تهیه شده در کنگره ملی شهدای دانشجومعلم؛ دبیرخانه استان 🖇کنگره ملی شهدای دانشجو معلم 🆔 @halif_media
✍🏻⌝ مهربانم❤️ در هیاهوی بغض های بی امانم ،دلم بودنت را میخواهد اما ... دنیای خاکی کجا و بهشت برین کجا 💔 خوانده بودم فائزه یعنی رستگار ،خوشبخت ،دختری سعادتمند وچقدر زیبا معنای اسمت را زندگی کردی سعادتی از جنس شهادت ،درسفری به رنگ عشق آن هم روز ولادت مادرمان فاطمه زهرا! این نهایت «خوشبختیست » ،همان چیزی که هر پدر و مادری برای فرزندش از درگاه حق طلب میکند، مهربانم♥️ گفته بودی «شوق پرواز بده روح زمین گیر مرا». اشتیاقی این چنین خالصانه ودلی این چنین پاک تو را فائزه دنیا و آخرت کرد زیبای من شهادت در ره جانان ......گوارای وجودت باد ...⌞ نویسنده: یاسمن عسکری نژاد 📌تهیه شده در کنگره ملی شهدای دانشجومعلم؛ دبیرخانه استان 🖇کنگره ملی شهدای دانشجو معلم 🆔 @halif_media
به نام خدای قلب ها عاشقان پر گشودند و از اقصی نقاط این خاکِ مرد پرور، راهی دیارِ یار شدند.نه بیم جان داشتند و نه هراس سختی راه! فقط شوق دیدار مزارِ سردار بود که در دلهایشان موج میزد. روز 13 دی فرا میرسد و آرام آرام انگار انتظار به پایان...! نه انتظار قرار بود جور دیگری به پایان برسد ! ناگهان صدایی مهیب به گوش میرسد. گویا برای مدت کوتاهی همه چیز متوقف می‌شود؛ عده ای را بال پرواز می‌دهند و عده ای را ماموریتی خطیر. به صدا در می آید و شهیدانی می‌روند تا چراغ راه و معلم مکتب سردار باشند. حال، من و تو می مانیم تا درس بگیریم و درس بدهیم؛ ساخته شویم و بسازیم. با صدای یکبار دیگر از خواب بیدار می شوم و با ستاره ها تجدید پیمان میکنم. به راستی ای شهید! ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجایی؟ اینک است و درس، درسِ مقاومت و جهاد. وقتی معلم مدرسهٔ عشقیم و در سنگرِ کلاس، برای جنگ تعلیم و تربیت قلم میزنیم و قدم برمیداریم، باید بر دشمن فائز آییم و فائزه شویم و فائزه ها بسازیم. این است ماموریت من و تو در راهی که ادامه دارد و رسیدن به قله ای که نزدیک است... و مِنَ اللهِ التوفیق🌱 طاهره سادات حسینی 📌تهیه شده در کنگره ملی شهدای دانشجومعلم؛ دبیرخانه استان 🖇کنگره ملی شهدای دانشجو معلم 🆔 @halif_media
چشمانم می سوزد. از خیرگی بیش از حد این روزهای من روی صفحه گوشی اینطور شده. یا گوشی به من چسبیده یا من به گوشی... گروه هزار نفره دانشجویی را مدام چک میکنم ، طوریکه یک پیام نخوانده در گروه ها پیدا نمیکنم وقتی هم پیامی نباشد پیام ها را به عقب میبرم...آنقدر عقب که تو را ببینم . از خودم میپرسم یعنی از همین الان ما رو میبینی...؟ با من هم ارتباط میگیری یا فقط دل بعضی ها را به خودت وصل میکنی...؟ سوالات را درست و غلط بی جواب میگذارم. خواب به چشمان پر سوزم آمده . در خواب ساختمان دو طبقه ای میبینم، حاج آقایی با عمامه سفید مشغول روضه خوانی است. من در طبقه زنانه که طبقه پایین هست قرار دارم. هنوز زمان زیادی از روضه نگذشته که صدای انفجار در ساختمان میپیچد ، دود سپیدی مرا به بیرون می اندازد. چشم می مالم، عجب خوابی...در خواب هم لیاقت شهادت نداشتم😭 آه میکشم . گوشی را برمیدارم، دنبالت میگردم. تمام کانالها خبرهایشان کم و بیش شبیه هم شده،‌اما من از تو بیشتر میخواهم بدانم. می‌خواهم مسیر را با تو جلو بروم معلم نسیبه ای من🖤 هر چه از تو میخوانم و میبینم ، همه اش کار است و کار و کار... اصلا مگر چقدر وقت داشتی که این همه کار را سر و سامان بدهی دختر جهادی ما؟ ما بیست و چهار ساعت هم کفاف زندگی مان را نمیدهد، تو چه میکردی که اینقدر خوب برای این انقلاب و رهبرت جان فدا در هر صحنه ای که توان دخترانه ت اجازه میداد حضور داشتی؟ مادر و پدر دلتنگ نبودنت نمیشدند؟😞 نمی گفتند فائزه یکم استراحت کن ، کار همیشه هست، مگه از این کارها پول در میاد ؟ بچسب به زندگی و درست؟!!!!!.... کلا اولویت هایی زندگی ت را دوست دارم ، هر چند همه شان را نمیدانم اما میدانم نخ تسبیح همه اولویت هایت لبخند رضایت رهبرت بود . مگر نه اینکه عشق به ولایت مثل پیچکی در افکارت ریشه دوانده بود ؟ کاش می‌دانستم شهیدی که با آن انس داشتی چه شهیدی بود. کاش می‌دانستم در خادمی ایام فاطمیه و محرم هربار چه در زیر لب زمزمه میکردی؟ این اخلاصی که داشتی چطور در صندوقچه قلبت جمع شده بود؟ خانم معلم پرورشی من، سوال های ما زیاد است اما اکنون دست تو برای پرورش دادن همه ما باز است . کمک مان کن غم نبودنت ، میان روزمرگی هایمان بی جان و کمرنگ نشود. از سیزده دی سال ۱۴۰۲ تا لحظه ای که ردای معلمی بر تن داریم هرگاه که به رنگ قرمز پرچم ایران نگاه میکنیم یاد خون تو بیفتیم که مظلومانه بر زمین ریخته شد . آرمان ما این باشد که هر کلاسی کلاس معلمی تو بشود و نسل هایی رشد کنند که راه مقاومت را از تو خوب آموخته اند. 📌تهیه شده در کنگره ملی شهدای دانشجومعلم؛ دبیرخانه استان 🖇کنگره ملی شهدای دانشجو معلم 🆔 @halif_media
سلام فائزه... وقتی بهت سلام میدم حس میکنم الان توبغل امام علی ای وداری بهم لبخند میزنی،وفکرمیکنی،به تموم گناهایی که باعث شد من پیش تونباشم... بحث بحث یک‌روز بود،۲۴ ساعت... بقول شهید حججی دکتر تویه سانت میبینی،اونیکه میخواست شهادتو امضا کنه یه کوه گناه دیده... شایدم صلاح براین بودکه بمونیم ولزتوبه شاگردامون بگیم،نمیدونم‌‌... ماکه لیاقت نداشتیم بیایم مراسمت ولی بقول یکی از هم دانشگاهیام حاج حسین یکتاگفتن:رفت ببینه کسی جانمونده باشه...حالا وقتشه فریاد بزنم:من اینجا...من جاموندم....بد جاموندم،اونقدری که حتی نتونستم به مراسمت برسم... دارم فکرمیکنم توچیکارکردی که شهیده شدی...توبین مابودی‌،روصندلی هایی که مانشستیم نشستی،غذایی که ماخوردیمو خوردی وتخت بغلی ما خوابیدی... بین تموم غرغرهامون رشد کردی... توپرکشیدی وماهنوزم داریم به شرایط غرمیزنیم... فائزه،وقتی بحث غیبت پیش میومد توچیکارمیکردی...؟ فائزه،اینروزا خیلی دلم گرفته... سرسفره شهدا نشسته ایم وحواسمان به شمانیست...حواسمان نیست که تواز زمان دهه۶۰ وجو فراگیر دفاع مقدس نبودی،تودر زمانی پر زدی که دنیا پر از گناه بود،تابه ماثابت کنی راه شهادت هنوز هم بازاست وباز هم میشود خدارا عمیقا درآغوش گرفت... اینروزها هرکه مرا میبیند شوخی جدی میخندد ومیگوید لیاقت نداشتی... اشایددراین دنیا گناه قلب هایمان را پوشانده وچشمانمان را نابینا کرده،اما،دلخوشم... به صدای استادم که درگوشم میپیچد... شاید قراراست بمانی ونسلی تربیت کنی چون شهدا...توقلم بردستم بده و حرف بر زبانم جاری کن، بگذار شاگردانم زیباتر، نام معشوقت را صدابزنند...! به قلم:رها...:) 📌تهیه شده در کنگره ملی شهدای دانشجومعلم؛ دبیرخانه استان 🖇کنگره ملی شهدای دانشجو معلم 🆔 @halif_media
داغ به روی داغ می نشیند حالا سخت تر نفس میکشیم از سنگینی داغ هایی که به روی دل داریم حالا بلند تر گریه خواهیم کرد این حجم عظیم غم این حجم عظیم از دست دادن جایی و راهی باقی نمی گذارد برای داشتن حال خوب نباید شاد بود هرگز نباید لبخند به لب آورد پس از این داغ اما ما بسیار داغ دیده ایم از سال ها قبل ما سالهاست عادت به خنجر های دشمن داریم او همین را می خواهد نشستن و گریستن و دست از همه چیز کشیدن اما این چنین نخواهیم کرد سخت نفس خواهیم کشید و بلند تر گریه خواهیم کرد اما لبخند های دردناک خواهیم زد محکم تر خواهیم ایستاد قوی تر پیش خواهیم رفت برای کرمان برای ایران برای جبران از دستت دادن های متداوم حالا باید قوی تر بود برای دخترانی با گوشواره های قلبی و به جای دانشجو معلمی که می خواست تربیت را به دست بگیرد ما باید چون او تدریس را برای تربیت به دست بگیریم و بسازیم دانش آموزانی آن چنان غیور که حالا صندلی هایشان  خالیست 📌تهیه شده در کنگره ملی شهدای دانشجومعلم؛ دبیرخانه استان 🖇کنگره ملی شهدای دانشجو معلم 🆔 @halif_media
🍁 سلام ... نمیدانم چه صدایت کنم؟ چون نمیدانمت آنقدر زیاد نمی‌شناسمت فقط در این حد که رفیق دوستانم هستی.... همین اما نمیدانم چرا از زمانی که نامت را شنیدم دلم آرام نگرفته. راستش را بخواهی فائزه خانم از یک روز قبل‌ از دیدار شما و همه همسفرانتان با مادرمان حضرت زهرا، دلم آرام آرام از گوشه‌ای بی‌قرار بود. دقیقا مثل همان بچه‌ای که مادرش گم شده باشد. هر چه کردم آرام نشد. هر کاری کردم نشد که نشد. شاید احساس نزدیکی با دوستانتان اینقدر مرا به شما نزدیک کرد. نمیدانم... تنها چیزی که مشخص است این است من دلم بی‌قرار است و مضطرب. حقیقتش حال دلم هوای همان جمعه‌ای را دارد که خبر شهادت سردار دل‌ها را شنیدم. همان است هیچ تغییری نکرده... فائزه خانم خوشحالم که به طریق واسطه‌ای شما را شناختم. به مادرمان حضرت زهرا و سردار دلهای بی‌قرار سلام مرا برسان ... نمیدانم با چه نامی صدایت کنم بهترین نامی که به ذهنم میرسد زائر سردار است که خودت همرنگ اسمت شدی عزیزدل 🍃تمنا 📌تهیه شده در کنگره ملی شهدای دانشجومعلم؛ دبیرخانه استان 🖇کنگره ملی شهدای دانشجو معلم 🆔 @halif_media
✍🏻⌝‌و این صدای قلب هاست که می تپد تا به سکوت آید. و این تنفس زمان است که می گیرد. و‌ این ماییم که می رویم. دنیاست، می گذرد و ما را همراه با خود می برد تا به پل مرگ می رساند. این پل؛ مقدمه ای است برای عاقبت جاودان ما. این ماییم که باید خود را نیکو برسانیم به این جاودانگی. و تو چه خوب رفتی. شهادت؛ واژه ای که حسرت آن در دل هایمان مانده و تو خودت را با آن عجین ساختی. پایان خوبت، مایه مباهات تو و مایه غبطه های ماست. نه! من اشتباه میکنم، این پایان تو نیست، این شروع توست؛ شروع درس جدید، شروع زندگی جدید، شروع زنده کردن دل های فسرده. تو به دست آمدی، چون شهادت به دست آوردنی و شهید، به دست آمدنی است. راستی! کتابت هم کامل کردی، کتابت را در یک لحظه تمام کردی، موضوع کتابت حسرت شهادت بود و خودت به درجه شهادت نائل آمدی. تو نیز اسوه ای، تو رفته بودی تا الگوی حسنه بودنت اثبات شود. تو حال معلمی ات را ثابت کردی و برای تمام این دنیا معلمی. حال شاگرد باید شاگردی کند و درس را خوب فراگیرد. ⌞ 📌تهیه شده در کنگره ملی شهدای دانشجومعلم؛ دبیرخانه استان 🖇کنگره ملی شهدای دانشجو معلم 🆔 @halif_media
✍🏻رفیق بی نهایتی من هر دو مسافران سفر بی نهایت بودیم، اما شما این سفر را چه زیبا به پایان رساندید و بالاترین امتیاز را در درس زندگی کسب کردید و شدید دانشجویی که اکنون استاد ماست. ما در حالی که در نوشتن دیکته‌ی شهادت لنگ میزنیم و سرشار از غلط املایی هستیم و فاصله ی ادعایمان‌ تا عمل قابل اندازه نیست و جمله‌ی《با ولایت تا شهادت 》ورد زبانمان هست اما کو آن عملی که ما را به شهادت برساند ، شما نهایت عشق و ایمان را به نحو احسن نشان دادید و نماد گفته‌ی عزیزی شدید که فرموده‌‌اند: لازمه ‌ی شهید شدن ، شهیدانه‌ زندگی کردن است. چقدر به زندگی ام در این چند سال افسوس میخورم که همه هیچ است و هیچ. و اکنون میخواهم از محضرتان‌، رخصت بطلبم. معلم اجازه؟! آیا می‌شود زندگی تان را سرمشقمان قرار بدهیم و از روی تک به تک واژگانش‌ تقلب کنیم؟! ما هم همانگونه باشیم که شما بودید؟ تقلب جایز است؟ تا شاید ما هم با این بار گناه بر دوش و روسیاهی بتوانیم راه تان را ادامه دهیم. راهی که به شهادت ختم شده است و چه زیبا فرموده اند استاد مطهری : اطراف کلمه شهادت را هاله‌ای از قدس و تعالی احاطه کرده است. و اکنون نام زیبایتان مقدس و متعالی هست و مزین شده به کلمه‌ی زیبای 《شهیده》 و سرشار از نور و روشناییست‌ و به زندگی سیاه ما نور می‌بخشد. نامتان تا ابد جاودانه خواهد ماند و در کلاس های درسمان برای دانش آموزانمان‌ داستانتان را تعریف خواهیم کرد که: دختری در اوج جوانی ، به شوق دیدار مزار حاج قاسم راهی کرمان شد و در نیمه راه به همنشینی با آن بزگوار نائل گردید. و در روز مادر لقب《 مادر شهید》 را به مادرش هدیه داد و چه هدیه ای ارزنده تر از این که مادر شهیدی باشی که دانش آموخته ‌ی مکتب حاج قاسم و معلم درسِ خوب زیستن هست. دختری که خود نویسنده‌ی داستان 《در حسرت شهادت》 بود و اکنون نقش اول داستان ماست. شهیده فائزه رحیمی، که به برکت نامش به رستگاری رسید. ✍🏻 به قلم معصومه ذبیحی دانشجو معلم پردیس بنت الهدی صدر اردبیل 📌 تهیه شده در کنگره ملی شهدای دانشجومعلم؛ دبیرخانه استان 🖇کنگره ملی شهدای دانشجو معلم 🆔 @halif_media
✍🏻⌝همه می‌دانند کودکان ایران؛ با "عهد می‌بندم حاج قاسمت بشم" بزرگ می‌شوند. با سرود مردمِ میدان زمزمه می‌کنند: "کلنا قاسم سلیمانی" و دلتنگِ عمو قاسم هستند آماده می‌شوند؛ کاپشن صورتی را تن می‌کنند؛ برای پدر و مادر دعا می‌کنند؛ برای آخرین بار آغوش مادر و ... . . . صدای انفجار؛ بوی خاک‌ و خون ای وای پدرم؛ ای وای پسرم؛ مادر غرقِ خون؛ ترکش توی سر؛ از که بگویم؟ دخترک کاپشن صورتی قصه؟ او که روحش شاد؛ هم‌بازی رقیه‌(س) است! آنجا را ببین؛ پسرکِ گمشده، همان که احتمالاً امیرعلی بود؛ حال در آغوش حاج قاسم پیدا شده؛ حاجی مُهرِ سرباز کوچولو را به پیشانی او می‌زند... زنگ تفریح تمام می‌شود؛ خانم معلم رحیمی وارد کلاس می‌شود؛ مریم با خوشحالی به سمتش می‌رود و می‌گوید: فائزه جون؛ من وصیت نامه حاج قاسم رو حفظ شدم. بخونم براتون؟ فائزه چشمکی می‌زند: ببینم دوست داری برای خودِ حاج قاسم بخونی؟ قبل از اینکه مریم جوابی بدهد؛ حاج قاسم وارد کلاس می‌شود. بچه‌ها بر پا می‌گویند؛ حاجی با دست اشاره می‌کند که بنشینند. مریم وصیت نامه را با تشویق بچه‌ها به پایان می‌رساند و چیزی نمانده است که کلاس امروز به پایان برسد. مثل همیشه نوبت سبحان رسیده تا دعایی کند؛ و بچه‌ها از ته دل آمین بگویند: خدایا؛ ظهور امام زمان را نزدیک بگردان... آمین...⌞ ✍🏻سیده‌فاطمه‌موسوی؛ از دانش آموزان استان مرکزی 📌تهیه شده در کنگره ملی شهدای دانشجومعلم؛ دبیرخانه استان 🖇کنگره ملی شهدای دانشجو معلم 🆔 @halif_media
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕯️یادبودی برای خواهر شهیدمان🕯️ 📍پردیس امام جعفرصادق(ع) ✍🏻⌝می‌نویسم برایت هرکه دستش به جایی نمیرسد، به قلم میرسد... می‌خواهم حالت را بپرسم:) آن طرف حالِ تو خوب است؟ هنوز هم دغدغه داری؟ یا به معشوقت رسیدی و آسایش یافتی! زخم هایت که درد نمیکند؟ آخر شنیدم که درد پهلو، عجیب دردیست... نه تسکینی دارد و نه مرهمی روضه نمیخوانم...💔 این روزها راستش را بخواهی، حال همه ما خوب خراب است... گمشده‌ایم در خود، در دنیای فریبندهٔ تعلقات، در ناکامی ها و آرزوها... متحیریم از دنیا حقیقت را بگویم، گول خورده ایم... ما گول وابستگی‌ها و تعلق‌ها را خورده ایم گول نفسمان را... آخر هم نگفتی که، تو چه کردی؟! چگونه بنای وجودت را ساختی که به این زودی عاقبت بخیر شدی، و دنیایت را فرستادی بیخ ریش دنیاطلبانِ بخت برگشته🥀 ای کاش خواهرم دستِ مای درمانده را بگیری از دنیای سیریشِ مادیاتمان جدا و وصلمان کنی به همانی که هدایتش، آخر تورا عزیز و سربلند کرد :) بدرود خواهرم، بدرود⌞ ✍🏻س.م 📌تهیه شده در کنگره ملی شهدای دانشجومعلم؛ دبیرخانه استان 🖇کنگره ملی شهدای دانشجومعلم 🆔️@halif_media
✍🏻⌝تو با ولایت بودی و تا شهادت جهاد کردی اری تو مانند همگان تنها دعای قنوتت طلب شهادت نبود تو برای رسیدن به قرب الهی جنگیدی و در جنگ نابرابر با نفست پیروز شدی خوشا به سعادتت ای شهیده ...⌞ 📌تهیه شده در کنگره ملی شهدای دانشجومعلم؛ دبیرخانه استان 🖇کنگره ملی شهدای دانشجو معلم 🆔 @halif_media
✍🏻⌝تو با ولایت بودی و تا شهادت جهاد کردی اری تو مانند همگان تنها دعای قنوتت طلب شهادت نبود تو برای رسیدن به قرب الهی جنگیدی و در جنگ نابرابر با نفست پیروز شدی خوشا به سعادتت ای شهیده ...⌞ 📌 تهیه شده در کنگره ملی شهدای دانشجو معلم؛دبیر خانه استان 📍کنگره ملی شهدای دانشجو معلم 🆔 @halif_media