eitaa logo
حال ____دل
461 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
3.1هزار ویدیو
25 فایل
دلنوشته هایی از یه جامانده.. کپی آزاد با ذکر صلوات در تعجیل آقا صاحب الزمان💚 #اللهم_بارک_لمولانا_صاحب‌الزمان🥀 تبادل نداریم میشنویم👇 https://harfeto.timefriend.net/17053009006916
مشاهده در ایتا
دانلود
202030_1569700022.mp3
6.75M
🎤 ⚫️ با پا زدند بر در و در را صدا زدند... ⭕️ بی اطلاع آمده و بی هوا زدند.... میتونید این روضه مادر رو گوش بدید و حسابی گریه کنید...😭 😭 @halle_dell
🥀کوچک‌ترین شهید شاهچراغ اسمش "اصغر" بود. پدرت چطور بدون تو به خانه برگردد اصغر جان؟😭😭 😭😭 @halle_dell
🔴 راهپیمایی اعلام انزجار از دشمن، امروز جمعه در سراسر کشور 🔹شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی با صدور اطلاعیه‌ای از مردم دعوت کرد تا پس از اقامه‌ نمازجمعه در سراسر کشور با حضور خود در راهپیمایی، جنایت حرم مطهر شاهچراغ را محکوم نمایند. 📌 حضور حداکثری در نماز جمعه سراسر کشور
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راهپیمایی بعد از نماز جمعه
AUD-20211011-WA0003.mp3
13.37M
(عج) ای گل بهارم دلیل انتظارم🥀 لحظه های بی تو همیشه بی قرارم💔 🎤 ✌️ 🍂 🤲 @halle_dell
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماز جماعتش در نیوزلند، ترک نمی‌شد! 💠 دوستانش به شوخی می‌گفتند در راه نماز جماعت آخر شهید می‌شوی! و این نخبه صنعت برق در نماز جماعت حادثه تروریستی ‎ به شهادت رسید.🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا» هر کس کار نیکی به جا آورد، خداوند ده برابر آن پاداش دهد. ۱۶۰ @halle_dell
💚 بیا که لحظه لحظه ام انتظار میشود🥀 🍂 🤲 @halle_dell
تا حالا بہ ایݩ فکࢪ کردیݩ↯ کہ اگہ، نیّٺ ما از غذا خوردݩ،🍞 انرژے گرفتن🔗"! واسہ خدمٺ بہ باشہ،💚 غذا خوࢪدنموݩ هم... عبادٺ بہ حساب میاد؟!"👌
هدایت شده از حال ____دل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماکه دیگه اثر نداره دعامون همنشین حسین دعا کن برامون😭💔 @halle_dell
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔞😭 اغتشاشگران او را دوره کردند.. لباس هایش را درآوردند و از او خواستند به ائمه اطهار، شهدا و رهبری توهین کند. زیر شکنجه شدید و وحشیانه اغتشاشگران بود اما لب به توهین باز نکرد. آرمان علی وردی در ۲۱ سالگی به شهادت رسید.. برخورد شدید در انتظار قاتلان این طلبه مظلوم است.. 🥀 🙏😔 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
♨️خوشا به سعادتت پسرم! چه کرده بودی که به این فوز عظیم نائل شدی؟😭 🔥چله‌نشینی دروغین دشمن به بهانه مرگ مهسا، و به قصد ویرانی و تجزیه ایران عزیز، را چه خوب رسوا کردی!!! ♨️وقتی به یاد شکنجه هولناک این درندگان می‌افتم قلبم هزار تکه می‌شود از فکر رنجی که بر تو گذشته!😭 اما وقتی به چهره نورانی‌ات نگاه می‌کنم ، دلم آرام میگیرد! راستی خودت میدانستی که چقدر شبیه شهید محسن حججی شده‌ای؟؟ شهید حججی را هم وحوش داعشی، غریب و تنها گیر آوردند، شکنجه کردند و کشتند؛ و تو را نیز!!!! اما با این تفاوت که تو در وطن خودت و به دست داعشی‌های وطنی، که از قضا، فارسی هم حرف میزنند، شکنجه و کشته شدی! ✅پسرم! تو در راه خدا ایستادگی کردی و خدا به بهای بهشت، تو را خرید! خون پاک تو، تمام دواعشی را که این چهل روز، در قالب آدمیزاد، پنهان شده‌ بودند، رسوا کرد و چهره پلید آدمخواران برانداز را بر همه دنیا نمایان ساخت! سلام و درود و رحمت خدا بر تو و بر همه شهدای وطن عزیزمان باد!🥀 ...و هرگز آنان را که در راه خدا کشته شدند، مُرده نپندارید! بلکه آنان زنده‌اند و نزد پرورگارشان روزی میخورند! راست گفت خداوند بزرگ و بلند مرتبه
❤️ روایتی از مردی که فرزندش مقابل چشمانش شهید شد: ♦️بخش کودکان بود، وارد اتاق شدم، این مرد رو دیدم، تعجب کردم. از روبالشتی زیر سرش هم مشخصه. روی تخت بغلی هم بچه سه ساله‌ای دراز کشیده بود (علم غیب ندارم، پدرش گفت) بچه همین آقایی بود که این‌جا با تیر تو بدن و وضعیت روانی نامطلوب، حتی از خالی شدن اتاق هم ترس داشت. ماجراش رو، مثل قبلی‌ها، بی کم و کاست از زبون خودش می‌نویسم: ♦️« موقع اذان مغرب بود، دور ضریح خلوت‌تر از باقی اوقات، فرصت مناسب بود برای عکس گرفتن. از سیرجون اومدیم با خونواده، بچه‌ها رو جلو ضریح گذاشتم، گفتم دست‌تون رو بذارید رو پنجره‌های ضریح آقا، به گوشی نگاه کنید من عکس بگیرم. داشتم آماده می‌شدم که ازشون عکس بگیرم، یک‌دفعه صدای جیغ و داد همه‌جا رو برداشت. فقط جیغ و این‌که می‌شنیدم فرار کنید. گیج شدم، نمی‌دونستم چی‌شده تا این‌که صدای تیراندازی نزدیک‌تر شد. بچه بزرگم ۸ سالش بود، دستشو گرفتم و این کوچیکه رو هم بغل کردم دویدیم. رفتیم پشت یکی از این کولرگازی‌های ایستاده، پناه بگیریم. بچه‌ها رو خوابوندم زمین و خودمو انداختم روشون که تیر نخورن. اون نامرد ما رو دید و شروع کرد تیراندازی، هی داد می‌زدم نزن بچه‌ست، نزن، ولی کارشو کرد. پسر بزرگم یک لحظه سرشو از زیر بدن من اورد بالا ببینه چیشده که تیر خورد بهش و ...» ♦️بعد از گریه مفصلش گفت زنش رو هم از دست داد و حالا خودش مونده و این بچه سه ساله‌ش که هردو مجروحن. پسرش حرف نمی‌زد، ترس و تنهایی همه وجودش رو گرفته بود. پرسیدم تونستی آخرین عکس رو از پسرت بگیری یا نه که بغض هردومون ترکید.
و این شد همان عکس😭😭😭