حال ____دل
#تلنگر #حکایت_رسول_ترک 👈(قسمت 9⃣)👉 🔺خواب مرحوم خطایی حاج حسین نوتاش تعریف میکرد: بعد از تشیی
#تلنگر
#حکایت_رسول_ترک
👈(آخرین قسمت)👉
✍ من در خواب دیدم که حاج رسول از دنیا رفته است و جمعیت بسیار زیادی در حال تشییع جنازه حاج رسول هستند. در همین هنگام من نگاهم به وسط جمعیت افتاد و دیدم که در جلوی جمعیت یک خانمی نیز در حال حرکت است. وقتی آن زن را در میان جمعیت و مردها دیدم بسیار ناراحت و عصبانی شدم و با خودم گفتم چرا این زن به وسط جمعیت و به میان مردها آمده است؟! حتی با خودم فکر میکردم شاید این خانم یکی از خواهرهای حاج رسول باشد.
✍خلاصه اینکه خودم را به نزدیکیهای آن خانم رساندم و به بعضی از پیردها اشاره کردم تا به این زن بگویند که از بین مردها بیرون برود، اما هیچکس توجهی به حرفهای من نمیکرد. به هیمن سبب خوم به کنار آن خانم رفتم و گفتم: ببخشید خانم، اگر شما از خواهرهای حاج رسول هم که باشید بهتر است که هر چه زودتر از وسط جمعیت بیرون بروید، درست نیست در اینجا باشید.
وقتی که داشتم این حرفها را به آن خانم میگفتم یک دفعه او روی به من کرد و گفت:
✍ آیا شما میدانی من که هستم؟
من هنوز جوابی نداده بودم که آن خانم خودش با یک حزن و اندوهی خاص ادامه داد وگفت:
✍ من زینب هستم، این جنازه هم متعلق به ماست. ما خودمان باید او را تشییع کنیم!
✍مرحوم آقای خطایی در حالیکه به شدت گریه میکرد میگفت: در همان لحظه ای که خانم حضرت زینب سلام الله علیها__ خودش را به من معرفی کرد ،چنان منقلب شدم که ناخودآگاه فریاد بلندی کشیدم و از خواب بیدار شدم و دیدم اعضای خانواده نیز با صدای فریاد من از خواب پریده اند و بالای سرم جمع شده اند.
✍من در همان اولین دقیقه های صبح خودم را با عجله و شتاب به جلوی خانه حاج رسول رساندم اما متأسفانه دیدم صدای گریه و ناله بلند است و حاج رسول از دنیا رفته است.
✍مسئله بسیار شگفت و جالبی که فکرم را به خود مشغول کرده است این است که من امروز در تشییع جنازه حاج رسول درست همان صحنه هایی را دیدم که دیشب در خواب دیده بودم. به همین دلیل من مطمئن هستم اگر من چشمهای بینا و با بصیرتی داشتم خانم حضرت زینب سلام الله علیها را در تشییع جنازه حاج رسول در بیداری نیز میدیدم.
#آخرین_قسمت
#رسول_ترک
#حال_دل
@halle_dell