eitaa logo
هَم کَلام🕊️
2.4هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.1هزار ویدیو
9 فایل
با من هَم کَلام شو تو دردات رو بگو من روش مَرهَم میذارم🌿 اینجا پاتوق نوجوونای باانگیزس✨ هر چه می خواهد دل تنگت بگو رفیق🫂🫀🤍 https://daigo.ir/secret/3726010416 اینم آیدی مون @fatemeh_tajeryan کپی؟!←صلوات برا ظهور آقا یادت نره✨
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ینی لذتی که لغو شدن امتحان داشت با هیچی برابری نمی کرد 😬😁 چرا واقعا خوشحال میشدیم؟ دوباره هفته دیگه باید میشستی همه رو از اول می خوندی 😄
سلام عزیز دل 😘
یادمه این سوالو یه دوستای دیگه ات هم پرسیده بود
•♡• مطمئنم این سوال خیلی از شماست: ☁ مامانم خیلی به درس خوندنم گیر می ده 🙎🏻 مامانم خیلی رو نمراتم حساسه و...🙇🏻‍♀️ ☁یه دیقه اگه بخوام استراحت کنم بازم می گه درست رو خوندی که اومدی بیرون؟ چی کار کنم؟! 😫 •
🪐ببین قشنگ جان، حساسیت ِ مامان برای علاقه ای هست که به من داره و نگران آینده ام هست و قصد ِ اذیت کردنِ منو نداره. اما خوب خودشم حواسش نیست که داره ناخودآگاه استرسِ منو زیاد تر می کنه حالا چاره چیه؟!🤷🏻‍♀️ •♡•
•♡• 🎑 ۱)برنامه ریزی ِ منظمی برای هر روز درس خوندنت داشته باش و برنامه ات رو نشون مامانت بده، که بدونه، زمان بندی دقیقی داری و خیالش راحت بشه⌛⏰ •♡•
•♡• 🎑۲)زمانی که حالش خوبه، بشین باهاش حرف بزن و بگو این موضوع ناراحت و مضطربت می کنه تو نگرانیش رو درک می کنی و داری تمام تلاشت رو می کنی 💪🏻🏃‍♂️ •♡•
🎑۳)اگه حرف زدن تاثیر نداشت، براش نامه بنویس😎نامه آدما رو به فکر فرو می بره و خیییلی موثره 👌🏻 ☁اول چند تا از خوبیاشو بنویس و بعد بگو از این کارش ناراحت میشی 🙆‍♀️ •♡•.
ع؟ نروووووو🙁 اگه بری جات خالیه. ببخشید دیر جواب می دم. سوالتو دوباره بپرس عزیز قشنگم 😊🫀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسمت شصت و دوم .در حال خواندن یکی از همین کتاب های ثقیل بود که من داخل آشپزخانه مشغول آماده کردن سحری بودم وقتی دید درگیر آشپزی هستم شروع کرد با صدای بلند خواند تا من هم در جریان مطالب کتاب باشم یکی دو صفحه که خواند گفتم زحمت نکش عزیزم از چیزی که خوندی دو کلمه هم نفهمیدم! چون همه اش لغاتی داره که معناش رو متوجه نمی شم جواب داد همین که متوجه نمی شیم قشنگه چون باعث می شه بریم دنبال معنی کلمات این طور کتاب ها علاوه بر محتوا و اطلاعاتی که به آدم اضافه می کنن باعث میشه دامنه لغات مون بیشتر بشه ... روزها و شب های ماه رمضان یکی پس از دیگری می گذشت با تمام وجود شور رسیدن به شب قدر در اولین سال زندگی مشترکمان را احساس می کردم از لحظه ای که حاضر می شدیم برویم برای مراسم قرآن به سر گرفتن با کلی آرزوهای خوب برای مسیری که قرار بود حمید همراهم باشد برای روزگاری که قرار بود کنارش بگذرانم و سرنوشت یک سال مان در این شب رقم بخورد. شب های احیا چون حسینیه هیئت رزمندگان به خانه ما نزدیک بود با پای پیاده می رفتیم آنجا . سال قبل که نامزد بودیم حمید هیئت خودشان می رفت، مراسم را داخل پارک ارکیده گرفته بودند تا آن هایی هم که پارک آمده اند بتوانند استفاده کنند. همیشه شب های احیا حال و هوای عجیبی داشت که دلم را می لرزاند، احساس می کردم شبیه کسی که گمشده داشته باشد در این شب ها با گریه و توسل دنبال گمشده و آرزوی دیرینه خودش می گشت می گفت فرزانه حیف این روزا و شب های با برکت رو بهرو به راحتی از دست بدیم هیچ کس نمیدونه سال بعد، ماه رمضون زنده است یا نه 🕊|@ham_kalam
「💛」 - بالأخره باید از یه جایی شروع کرد دیگه عزیزمن🌱 آدم نمیتونه همیشه منتظر بمونه تا اون شرایطی که میخواد مهیا بشه.. #پروفایل 🕊|@ham_kalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا