هدایت شده از رویدادهای فرهنگی اجتماعی شهرستان بافق
روایت اول:
با ستاد تماس گرفته بود برای اهدای طلا.
آدرس را شهرک امام حسین(ع) خیابون ایثار اعلام کرده بود.
تا حالا تو این محله نیومده بودم.
با زحمت آدرس را پیدا کردم. تماس گرفتم. خیلی زود با پسرش از خونه بیرون اومدن.
خودم را معرفی کردم. بعداز سلام و احوالپرسی بسته ای را طرف من گرفت و گفت ناقابله.
جعبه طلا را گرفتم.
درش را باز کردم. خدای من ۶ تا حلقه النگو و یکی گردنبند!
خیلی باید گرون باشه!
بعد چند ثانیه مکث گفتم: مطمئنید می خواید همش را هدیه کنید؟!!!
جوابش منو از سوالم پشیمون کرد.
همه طلاهام همین بود، اینم فدای لبخند بچه های لبنان.
واقعا «مومن در هیچ چارچوبی نمی گنجند.»
✍ بازنویسی ز.مهدوی نژاد
#اهدای_طلا
#ایران_همدل
#جهاد_بانوان_بافقی
#ستاد_مردمی_شهید_القدس
جهت شرکت در پویش اهدای طلا به جبهه مقاومت با شماره زیر تماس بگیرید:
۰۹۱۳۲۵۹۲۱۸۴- ۰۹۱۳۹۵۲۳۹۵۵
هدایت شده از رویدادهای فرهنگی اجتماعی شهرستان بافق
روایت اول:
با ستاد تماس گرفته بود برای اهدای طلا.
آدرس را شهرک امام حسین(ع) خیابون ایثار اعلام کرده بود.
تا حالا تو این محله نیومده بودم.
با زحمت آدرس را پیدا کردم. تماس گرفتم. خیلی زود با پسرش از خونه بیرون اومدن.
خودم را معرفی کردم. بعداز سلام و احوالپرسی بسته ای را طرف من گرفت و گفت ناقابله.
جعبه طلا را گرفتم.
درش را باز کردم. خدای من ۶ تا حلقه النگو و یکی مدال!
خیلی باید گرون باشه!
بعد چند ثانیه مکث گفتم: مطمئنید می خواید همش را هدیه کنید؟!!!
جوابش منو از سوالم پشیمون کرد.
همه طلاهام همین بود، اینم فدای لبخند بچه های لبنان.
واقعا «مومن در هیچ چارچوبی نمی گنجند.»
✍ بازنویسی ز.مهدوی نژاد
#اهدای_طلا
#ایران_همدل
#جهاد_بانوان_بافقی
#ستاد_مردمی_شهید_القدس
جهت شرکت در پویش اهدای طلا به جبهه مقاومت با شماره زیر تماس بگیرید:
۰۹۱۳۲۵۹۲۱۸۴- ۰۹۱۳۹۵۲۳۹۵۵
هدایت شده از رویدادهای فرهنگی اجتماعی شهرستان بافق
روایت دوم:
تو خیمه مقاومت بودم.
با صدای عمو! عمو! به خودم اومدم.
سرم را بالا آوردم.
یه نوجوان ۱۳ یا ۱۴ ساله بود.
سلام کرد.
جواب گرمی بهش دادم.
گفت: عمو این برای شیعیان لبنان.
پرسیدم: این رو کی داده؟!
با سر خانمی که عقب تر ایستاده بود رو نشون داد و گفت مامانم.
ازش خواستم مامانش را صدا کنه.
به طرف مامانش رفت و با هم به سمت خیمه اومدند.
ازش پرسیدم: خانم شما می خواید این انگشتر را هدیه کنید؟!
جواب داد: بله. من افغانستانی هستم. ولی تو ایران بدنیا اومدم. مادرم همیشه از خاطرات جنگ افغانستان می گفت، از آوارگی، از سختی ها، از نداری ها.
هر وقت یاد اون دوران می افتاد اشک تو چشماش حلقه می زد.
این انگشتر هم یادگار مادرم بود. خیلی برام عزیزه.
ولی خواستم اون را هدیه کنم به شیعیان ستمدیده و غمدیده لبنان تا اونا مثل مادر من رنج نکشن...
هنوز داشت صحبت می کرد و من کلمات در ذهنم نظام می گرفتند:
«مومن در هیچ چارچوبی نمی گنجد»
✍ بازنویسی خانم مهدوی نژاد
#اهدای_طلا
#ایران_همدل
#جهاد_بانوان_بافقی
#ستاد_مردمی_شهید_القدس
جهت شرکت در پویش اهدای طلا به جبهه مقاومت با شماره زیر تماس بگیرید:
۰۹۱۳۲۵۹۲۱۸۴ - ۰۹۱۳۹۵۲۳۹۵۵
هدایت شده از رویدادهای فرهنگی اجتماعی شهرستان بافق
روایت دوم:
تو خیمه مقاومت بودم.
با صدای عمو! عمو! به خودم اومدم.
سرم را بالا آوردم.
یه نوجوان ۱۳ یا ۱۴ ساله بود.
سلام کرد.
جواب گرمی بهش دادم.
گفت: عمو این برای شیعیان لبنان.
پرسیدم: این رو کی داده؟!
با سر خانمی که عقب تر ایستاده بود رو نشون داد و گفت مامانم.
ازش خواستم مامانش را صدا کنه.
به طرف مامانش رفت و با هم به سمت خیمه اومدند.
ازش پرسیدم: خانم شما می خواید این انگشتر را هدیه کنید؟!
جواب داد: بله. من افغانستانی هستم. ولی تو ایران بدنیا اومدم. مادرم همیشه از خاطرات جنگ افغانستان می گفت، از آوارگی، از سختی ها، از نداری ها.
هر وقت یاد اون دوران می افتاد اشک تو چشماش حلقه می زد.
این انگشتر هم یادگار مادرم بود. خیلی برام عزیزه.
ولی خواستم اون را هدیه کنم به شیعیان ستمدیده و غمدیده لبنان تا اونا مثل مادر من رنج نکشن...
هنوز داشت صحبت می کرد و من کلمات در ذهنم نظام می گرفتند:
«مومن در هیچ چارچوبی نمی گنجد»
✍ بازنویسی ز.مهدوی نژاد
#اهدای_طلا
#ایران_همدل
#جهاد_بانوان_بافقی
#ستاد_مردمی_شهید_القدس
جهت شرکت در پویش اهدای طلا به جبهه مقاومت با شماره زیر تماس بگیرید:
۰۹۱۳۲۵۹۲۱۸۴ - ۰۹۱۳۹۵۲۳۹۵۵
هدایت شده از رویدادهای فرهنگی اجتماعی شهرستان بافق
روایت سوم:
طلا را روی پیشخوان موکب گذاشت.
(یه گردنبند بسیار زیبا و چشم نواز!)
دفترچه را باز کردم تا اسمش را یادداشت کنم.
گفت: بنویسید حاجی عبدالحسین....
پرسیدم: اسم همسرتونه؟
گفت: نه. اسم بابامه که به رحمت خدا رفته. این را قبل از عروسی بهم هدیه داده بود.
گفتم: یه شماره تماس بدید که رسید طلا را براتون ارسال کنم.
گفت: رسید قبلا دریافت شده.
تعجب من رو که دید، گفت: دیشب که نیت کرده بودم طلام را هدیه کنم، بابام را تو خواب دیدم. خیلی خوشحال بود. تازه لباس رزمنده های حزب الله به تنش بود.
✍ بازنویسی ز.مهدوی نژاد
#اهدای_طلا
#ایران_همدل
#جهاد_بانوان_بافقی
#ستاد_مردمی_شهید_القدس
جهت شرکت در پویش اهدای طلا به جبهه مقاومت با شماره زیر تماس بگیرید:
۰۹۱۳۲۵۹۲۱۸۴ - ۰۹۱۳۹۵۲۳۹۵۵
هدایت شده از رویدادهای فرهنگی اجتماعی شهرستان بافق
روایت سوم:
طلا را روی پیشخوان موکب گذاشت.
(یه گردنبند بسیار زیبا و چشم نواز!)
دفترچه را باز کردم تا اسمش را یادداشت کنم.
گفت: بنویسید حاجی عبدالحسین....
پرسیدم: اسم همسرتونه؟
گفت: نه. اسم بابامه که به رحمت خدا رفته. این را قبل از عروسی بهم هدیه داده بود.
گفتم: یه شماره تماس بدید که رسید طلا را براتون ارسال کنم.
گفت: رسید قبلا دریافت شده.
تعجب من رو که دید، گفت: دیشب که نیت کرده بودم طلام را هدیه کنم، بابام را تو خواب دیدم. خیلی خوشحال بود. تازه لباس رزمنده های حزب الله به تنش بود.
✍ بازنویسی ز.مهدوی نژاد
#اهدای_طلا
#ایران_همدل
#جهاد_بانوان_بافقی
#ستاد_مردمی_شهید_القدس
جهت شرکت در پویش اهدای طلا به جبهه مقاومت با شماره زیر تماس بگیرید:
۰۹۱۳۲۵۹۲۱۸۴ - ۰۹۱۳۹۵۲۳۹۵۵
هدایت شده از رویدادهای فرهنگی اجتماعی شهرستان بافق
روایت چهارم:
جعبه طلا را تحویل گرفتم.
خیر و برکت و سلامتی را برای اهدا کننده، از خداوند خواستار شدم.
جعبه را که باز کردم کاغذ لوله شده ای هم در آن بود، چیزی که با ارزش تر از خود طلاها بود چون حتی جواهر فروشی هم نتوانست بر آن قیمت بگذارد.
«لبیک یا امام خامنه ای
طلا که چیزی نیست آقا جان، جانمان فدای یک لبخند شما.
ما با محور مقاومت یک امتیم.
به امید روزی که به امامت یوسف زهرا، آقا جانمان، صاحب الزمان(عج) و نایب عظیم الشأنشان در قدس آزاد شده نماز بخوانیم.
ما شرمنده تمام شهدا و رزمندگان محور مقاومتیم.
امید که از دعای خیرشان محروم نباشیم.
سنصلی فی القدس إن شاءالله»
مومن در هیچ چارچوبی نمی گنجند.
✍ بازنویسی ز.مهدوی نژاد
#اهدای_طلا
#ایران_همدل
#جهاد_بانوان_بافقی
#ستاد_مردمی_شهید_القدس
جهت شرکت در پویش اهدای طلا به جبهه مقاومت با شماره زیر تماس بگیرید:
۰۹۱۳۲۵۹۲۱۸۴ - ۰۹۱۳۹۵۲۳۹۵۵