✨️(اللَّهُمَّ وَفِّقْنِي فِيْهِ لِمُوافَقَةِ الاَبْرارِ، وَجَنِّبْنِي فِيهِ مُرافَقَةَ الاَشْرارِ، وَآوِنِي فِيْهِ بِرَحْمَتِكَ إِلى دارِ القَرارِ، بِإِلهِيَّتِكَ يا ألهَ العالَمِينَ.)
«خدایا توفیقم ده در آن به سازش کردن نیکان، و دورم دار در آن از رفاقت بدان، و جایم ده در آن با مهرت به سوی خانه آرامش به خدایی خودت، ای معبـود جهانیان.»
#روز_شانزدهم
#من_به_دیدارت_آمده_ام
#رمضان
#هر_روز_با_یک_شهید
#شهید_حسین_بادپا
(اللَّهُمَّ اهْدِنِي فِيْهِ لِصالِحِ الاَعْمالِ، وَاقْضِ لِي فِيْهِ الحَوائِجَ وَالامالِ يا مَنْ لا يَحْتاجُ إِلى التَّفْسِيرِ وَالسُّؤالِ، يا عالِماً بِما فِي صُدُورِ العالَمِينَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطِّاهِرِينَ.)
«ای خدا! مرا در این روز به اعمال صالحه راهنمایی کن، حاجتها و آرزوهایم را برآورده ساز، ای کسی که نیازمند شرح و سوال بندگان نیستی، ای خدایی که ناگفته به حاجات و به اسرار خلق آگاهی، بر محمد و آل اطهار او درود فرست.»
#روز_هفدهم
#رمضان_كريم
#من_به_دیدارت_آمده_ام
#هر_روز_با_یک_شهید
#شهید_حسین_بادپا
💠 حسرت شهادت
🔹#شهید_مصطفی_صدرزاده فرمانده ای داشت به نام #شهید_حاج_حسین_بادپا. میگفت اون موقعی که داشتیم میرفتیم پای کار برای عملیات من رفتم پشت تویوتا و #حاج_حسین هم رفت پشت فرمون.. به من گفت سید ابراهیم بیا جلو! گفتم بابا چندتا بزرگتر اونجاهستن من خوب نیست بیام جلو.. قبول نکرد و گفت بهت میگم بیا جلو! گفت منم رفتم جلو و از بزرگترا هم #عذرخواهی کردم..
🔹از این جا به بعد این داستانی که میخوام بگم رو #شهید_حاج_حسین_بادپا برای مصطفی گفت و مصطفی هم برای من تعریف کرد..
#شهید_مصطفی_صدرزاده گفتش شهید بادپا میگفتش که من از قدیم که با حاج قاسم سلیمانی و شهید یوسف الهی (فرمانده لشگر کرمان، اون عارفی که الان #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی رو کنارش در کرمان دفن کردن) میگفت #شهید_محمدحسین_یوسفالهی منو یک بار زمان جنگ بابت موردی تنبیهم کرد و بهم گفت میری سر کانال فلان جا بشین تحرکات دشمن رو یک ماه مینویسی و میاری!
🔹میگفت دوسه روز اول رو دقیق مینوشتم که دشمن چه تحرکات مثلا تدارکاتی و لجستیکی و نظامی داره.. ولی یه موقع هایی هم ازخستگی زیاد خواب میموندم و نمیرفتم و از رو شیطونی همون قبلی هارو مینوشتم و پاکنویس میکردم!
خلاصه سرماه که شد رفتم به #شهید_یوسف_الهی نشون دادم گفتم که گزارشمو آوردم! اونم ی نگاهی به نوشته هام کرد و گفت شما این صفحات رو خواب موندی و نرفتی ولی نوشتیش..❗️آقا منو میگی.. دیدم دقیق زده توو خال! بعد بهم گفت که به خاطر این کارت شهید نمیشی برو!
🔰میگفت تا الآن که الآنه حسرت شهادت، با این همه عملیات وسابقه به دلم مونده! جنگ تموم شد و بعد از سالها اومدیم سوریه و این عملیات و اون عملیات بازم خبری نشد!
میگفت اخیرا خواب شهید یوسف الهی رو دیدم که بهم #اجازه شهادت دادو گفت توو این عملیات توهم میای نگران نباش! اینا همه رو داره توو ماشین به مصطفی میگه! میگفت حواستون خیلی جمع باشه که شهدا #نظاره گر تمام #اعمال ما هستن!
#شهید_مصطفی_صدرزاده🌹
#شهید_حسین_بادپا
#ماه_رمضان
#شب_قدر