🌷🍃آمدم بگویم:
نیستید که ببینید قایق نفس ما
چطور به گل نشسته
اما یادم آمد
هستید و میبینید
این در گل ماندن را
پس به رسم خلوص و مردانگیتان
نجاتمان دهید از دنیا زدگی
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊
#نسال_الله_منازل_الشهدا
#همافزایی_شهدایی
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
💔 پدر حامد رفت بیمارستان و رسید بالای سر حامد ؛ دید که حامد چشمهایش را، دستهایش را همانجا در لاذقیه جا گذاشته...دید تن پسرش جابهجا پر از ترکش است:« بعد از آن هرکسی از ایران زنگ میزد و از من میپرسید وضعیت حامد چطور است، میگفتم برو مقتل حضرت ابوالفضل را بخوان.»
جانبازی حامد اما یک خاطره قدیمی را در ذهن پدر زنده کرد ، یاد روزهایی افتاد که حامد میگفت:«دوست دارم مثل حضرت عباس(ع) از خواهرش دفاع کنم.»
حالا حامد هم، دستهایش را داده بود، تا بال دربیارود و بپرد سمت آسمان ... همان دستهایی که قطع شدنشان او را در سوریه و بین غیرایرانیها معروف کرده بود به شهید ابوالفضلی.
#شهید_حامد_جوانی
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
مرتضی میگفت:
من به جايی برسم كه خدا من را با انگشتش نشان دهد
و بگويد اين مرتضی را كه میبينيد
عاشقش شده و خونبَهايش را با شهادت دادم!!
من هم شوخی میكردم و میگفتم بنشين تا خداعاشقت شود
میگفت فاطمه
آخر میبينی خدا چه جور عاشقم میشود!
من از مرتضی دعای شهادت نديدم.
میگفتم: تو خودت را برای خدا میگيری
میگفت: بله اين قشنگ است كه خدا بگويد از تو خوشم آمده، بيا پيش خودم..
ان شاءالله به جايی برسيم كه خدا بيايد سراغمان
چنان دلبری كنيم كه خدا بگويد اين برای من است..) "
#همسرشهیدمرتضیحسینپور🌸
#شهدا
#انا_علی_العهد
#شعبان
#سید_حسن_نصرالله
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا