شهید خرازی و محرم.mp3
3.28M
شهید #خرازی و محرم
شهید حاج حسین #خرازی
فرمانده لشکر 14 امام حسین ع
#پادکست_صوتی 🔊
#خاطرات_شهدا
#خط_عاشقی
#امام_حسین علیه السلام
🌷https://eitaa.com/hamasehyaran | #حماسه_یاران
روضه خونی روی موتور.mp3
4.14M
خاطره ای از شهيد حسين #نيکوصحبت
#پادکست_صوتی 🔊
#خاطرات_شهدا
#خط_عاشقی
#امام_حسین علیه السلام
🌷https://eitaa.com/hamasehyaran | #حماسه_یاران
#خاطره
🌹شهید سعید #مسلمی
تولد: اراك ـ 1370
شهادت: سوریه، حومهی حلب ـ 1394
مزار: گلزار شهدای اراك
◾️مربی باشگاهمان بود؛ باشگاه كاراته سبك كیوكوشین. وسایل تمرین و بدنسازی از دمبل و وزنه گرفته تا كیسه بوكس، همه را ایرانی خریده بود. خارجی هم داشتند اما نرفته بود سراغشان. همیشه بعد تمرین، بچهها حلقه میزدند دورش و چند دقیقهای برایشان حرف میزد. یكبار وقتی پرسیده بودند« آقا! خارجی این وسیلهها هم هست چرا ایرانی خریدید که خیلی دوام نمیارن و زود خراب میشن؟» گفته بود «بله میدونم اما وقتی از جنسهای خودمون حمایت کنیم كارخونهها هم مشتری رو ناراضی نمیذارن. صد در صد کیفیت رو میبرن بالا.»
🔺راوی: علی حیدری
👌 برگرفته از فلش کارت پای کار ایرانیم🇮🇷
#حمایتـازـکالایـایرانی | شماره 6
🌷https://eitaa.com/hamasehyaran | #حماسه_یاران
#خاطره
🌹شهید علي #صياد_شيرازي
جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران
تولد: درگز خراسان رضوی ـ 1323
شهادت: تهران جلوی درب منزل ـ 1378
مزار: بهشت زهراسلام الله عليها
◾گفت «مادر! رفتی مکه فقط دنبال نماز و زیارت باش. سراغ خرید و اینجور چیزها نریها!» گفتم «من که نمیخوام برم تجارت؛ اما دست خالی هم که نمیشه برگردم. یه سوغاتی کوچیک برای هر کدوم از بچهها که دیگه این حرفا رو نداره.» گفت «مادر! من که پسرتم راضی نیستم حتی یه زیرپوش برام بیاری. ارز رو نباید الکی از کشور خارج کرد.»
🔺راوی: مادر شهید
👌 برگرفته از فلش کارت پای کار ایرانیم🇮🇷
#حمایتـازـکالایـایرانی | شماره 7
🌷https://eitaa.com/hamasehyaran | #حماسه_یاران
📑 #خاطره شهید سعيد #سامانلو
👌 برگرفته از فلش کارت پای کار ایرانیم
#حمایتـازـکالایـایرانی | شماره 8
🌷https://eitaa.com/hamasehyaran | #حماسه_یاران
#خاطره
🌹شهید سعيد#سامانلو
از شهداي مدافع حرم و فاتح نبل و الزهرا
تولد: قم ـ 1360
شهادت: سوریه، نبل و الزهرا ـ 1394
مزار: گلزار شهدای علیبنجعفر عليه السلام قم
◾ـ کار ترکه! اصلِ اصل.
همین یک جمله کافی بود تا زحمت آن همه گشتنمان توی بازار به هدر برود. رو کردم به فروشنده و گفتم «آقا! چرا گفتید؟ الآن همسرم دیگه نمیخره.» سعید برگشت توی اتاق پرو و لباس به دست آمد. گفت «خوشم اومد ازش ولی چون ترکه نمیخرم.» فروشنده یک آن از حرفش پشیمان شد. دست سعید را گرفت و گفت «شوخی کردم. تولید خودمونه منتهی بعضی از مشتریها تا اسم ایران رو میشنون میرن. نخواستم بری.»
رفت توی کوچه. کارگاهشان را كه دید رضایت داد و گفت «اگه مطمئن نمیشدم نمیخریدم. جنس ایرانی چشه که میگید ترکه؟»
🔺راوی: همسر شهید
👌 برگرفته از فلش کارت پای کار ایرانیم🇮🇷
#حمایتـازـکالایـایرانی | شماره 8
🌷https://eitaa.com/hamasehyaran | #حماسه_یاران
🔹آیین رونمایی از کتاب "شانزده سال بعد" زندگی شهید محمدرضا شفیعی این هفته در نماز عبادی ـ سیاسی جمعه در مصلای قدس شهر مقدس قم برگزار گردید.
🔸در این مراسم که آیتالله اعرافی مدیر حوزههای علمیه، آیتالله حسینی بوشهری نایبرئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، آیت الله مقتدایی مدیر شورای عالی حوزه علمیه قم، حجت الاسلام ذوالنور و مهندس امیرآبادی نمایندگان مردم شریف استان قم در مجلس شورای اسلامی، خانواده شهید شفیعی و دیگر مسئولین لشکری و کشوری حضور داشتند از مقام شامخ آن شهید بزرگوار و خانواده شهید تجلیل به عمل آمد
🔹لازم به ذکر است محمدرضا شفیعی از رزمندگان واحد تخریب لشکر 17 علی بن ابی طالب (ع) بود که در عملیات کربلای چهار مجروح شده و به اسارت دشمن درمی آید. او چند روز بعد بر اثر مجروحیت در زندان های عراق به شهادت می رسد.
🔸شروع ماجرا در این کتاب از آن جاست که پیکر محمدرضا شانزده سال بعد از شهادت به میهن اسلامی باز می گردد؛ پیکری که در عین ناباوری سالم است آنقدر که حتی در هنگام دفن عقیقی را برای تبرک زیر زبانش می گذارند. شانزده سال بعد روایت "حسین کاجی" همرزم شهید از لحظه ملاقات دوباره رفیق دیرینه اش در قبر، شرح حیرانی او از این اتفاق و کنکاش در خاطرات گذشته خود با محمدرضاست تا شاید بتواند علت این معجزه بزرگ خداوندی را کشف کند.
✳️ این اثر 212 صفحه ای به قلم " زهرا حسینی مهرآبادی" و به همت انتشارات حماسه یاران و با قیمت 15000تومان به چاپ رسیده است.
🔴در بخشی از کتاب می خوانیم:
دستش را به لبه قابلمه گذاشت و سرش را جلو برد ولی تا آمد بخورد یکی گفت «بهش آب نده. برای زخمهاش خوب نیست.» گفتم «ببین چقدر تشنه ست! داره لَه لَه می زنه.» بقیه هم با من موافق بودند. انگار برای همه یقینی شده بود که رفتنی است. محمدرضا به حالت نیمه نشسته یک دستش را به دیوار گرفته بود و با دست دیگر قابلمه را سمت دهانش می کشید. من و مهدی هم سمت دیگر قابلمه را می کشیدیم. مهدی گفت «آّب ندیم» من گفتم «بدیم» و محمدرضا ساکت هر دوی ما را نگاه می کرد. یک دفعه دستش از ظرف آب رها شد و با صورت روی زمین افتاد...
🌷https://eitaa.com/hamasehyaran | #حماسه_یاران
🔴آیین رونمایی از کتاب "شانزده سال بعد" زندگی شهید محمدرضا شفیعی این هفته در نماز عبادی ـ سیاسی جمعه قم با حضور آیتالله اعرافی مدیر حوزههای علمیه، آیتالله حسینی بوشهری نایبرئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، آیت الله مقتدایی مدیر شورای عالی حوزه علمیه قم، حجت الاسلام ذوالنور و مهندس امیرآبادی نمایندگان مردم شریف استان قم در مجلس شورای اسلامی، خانواده شهید شفیعی برگزار شد.
🔵لازم به ذکر است محمدرضا شفیعی از رزمندگان واحد تخریب لشکر 17 علی بن ابی طالب (ع) بود که در عملیات کربلای4 مجروح شده و به اسارت دشمن درمی آید. او چند روز بعد بر اثر مجروحیت در زندان های عراق به شهادت می رسد.
شروع ماجرا در این کتاب از آن جاست که پیکر محمدرضا شانزده سال بعد از شهادت به میهن اسلامی باز می گردد؛ پیکری که در عین ناباوری سالم است آنقدر که حتی در هنگام دفن عقیقی را برای تبرک زیر زبانش می گذارند. شانزده سال بعد روایت "حسین کاجی" همرزم شهید از لحظه ملاقات دوباره رفیق دیرینه اش در قبر، شرح حیرانی او از این اتفاق و کنکاش در خاطرات گذشته خود با محمدرضاست تا شاید بتواند علت این معجزه بزرگ خداوندی را کشف کند.
🌷https://eitaa.com/hamasehyaran | #حماسه_یاران