#خاطره از شهید عباس #بابایی
👈بعد از ظهر یكی از روزهای پاییزی، كه تازه چند ماهی از شروع اولین سال تحصیلی ابتدایی عباس می گذشت، او را به محل كارم در بهداری شهرستان قزوین برده بودم.
🔹در اتاق كارم به عباس گفتم: پسرم پشت این میز بنشین و مشق هایت را بنویس.
🔹سپس جهت تحویل دارو به انبار رفتم و پس از دریافت و بسته بندی، آنها را برای جدا كردن و نوشتن شماره به اتاق كارم آوردم.
🔹روی میز به دنبال مداد می گشتم. دیدم عباس با مداد من مشغول نوشتن مشق است.
🔸 پرسیدم: عباس! مداد خودت كجاست؟
🔹گفت: در خانه جا گذاشتم.
👌به او گفتم: پسرم! این مداد از اموال اداری است و با آن باید فقط كارهای مربوط به اداره را انجام داد. اگر مشق هایت را با آن بنویسی ، ممكن است در آخر سال رفوزه شوی.
🔹او چیزی نگفت. چند دقیقه بعد دیدم بی درنگ مشق خود را خط زد و مداد را به من برگرداند.
❤️ (راوی: مرحوم حاج اسماعیل بابایی، پدرشهید)
🌷https://eitaa.com/hamasehyaran | #حماسه_یاران
سینه زنی فرمانده با پای برهنه.mp3
4.28M
#خاطره شهید عباس #بابائی
👌 سینه زنی فرمانده با پای برهنه
#پادکست_صوتی
🌷https://eitaa.com/hamasehyaran | #حماسه_یاران
#خاطره
🌹شهید سعید #مسلمی
تولد: اراك ـ 1370
شهادت: سوریه، حومهی حلب ـ 1394
مزار: گلزار شهدای اراك
◾️مربی باشگاهمان بود؛ باشگاه كاراته سبك كیوكوشین. وسایل تمرین و بدنسازی از دمبل و وزنه گرفته تا كیسه بوكس، همه را ایرانی خریده بود. خارجی هم داشتند اما نرفته بود سراغشان. همیشه بعد تمرین، بچهها حلقه میزدند دورش و چند دقیقهای برایشان حرف میزد. یكبار وقتی پرسیده بودند« آقا! خارجی این وسیلهها هم هست چرا ایرانی خریدید که خیلی دوام نمیارن و زود خراب میشن؟» گفته بود «بله میدونم اما وقتی از جنسهای خودمون حمایت کنیم كارخونهها هم مشتری رو ناراضی نمیذارن. صد در صد کیفیت رو میبرن بالا.»
🔺راوی: علی حیدری
👌 برگرفته از فلش کارت پای کار ایرانیم🇮🇷
#حمایتـازـکالایـایرانی | شماره 6
🌷https://eitaa.com/hamasehyaran | #حماسه_یاران
#خاطره
🌹شهید علي #صياد_شيرازي
جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران
تولد: درگز خراسان رضوی ـ 1323
شهادت: تهران جلوی درب منزل ـ 1378
مزار: بهشت زهراسلام الله عليها
◾گفت «مادر! رفتی مکه فقط دنبال نماز و زیارت باش. سراغ خرید و اینجور چیزها نریها!» گفتم «من که نمیخوام برم تجارت؛ اما دست خالی هم که نمیشه برگردم. یه سوغاتی کوچیک برای هر کدوم از بچهها که دیگه این حرفا رو نداره.» گفت «مادر! من که پسرتم راضی نیستم حتی یه زیرپوش برام بیاری. ارز رو نباید الکی از کشور خارج کرد.»
🔺راوی: مادر شهید
👌 برگرفته از فلش کارت پای کار ایرانیم🇮🇷
#حمایتـازـکالایـایرانی | شماره 7
🌷https://eitaa.com/hamasehyaran | #حماسه_یاران
📑 #خاطره شهید سعيد #سامانلو
👌 برگرفته از فلش کارت پای کار ایرانیم
#حمایتـازـکالایـایرانی | شماره 8
🌷https://eitaa.com/hamasehyaran | #حماسه_یاران
#خاطره
🌹شهید سعيد#سامانلو
از شهداي مدافع حرم و فاتح نبل و الزهرا
تولد: قم ـ 1360
شهادت: سوریه، نبل و الزهرا ـ 1394
مزار: گلزار شهدای علیبنجعفر عليه السلام قم
◾ـ کار ترکه! اصلِ اصل.
همین یک جمله کافی بود تا زحمت آن همه گشتنمان توی بازار به هدر برود. رو کردم به فروشنده و گفتم «آقا! چرا گفتید؟ الآن همسرم دیگه نمیخره.» سعید برگشت توی اتاق پرو و لباس به دست آمد. گفت «خوشم اومد ازش ولی چون ترکه نمیخرم.» فروشنده یک آن از حرفش پشیمان شد. دست سعید را گرفت و گفت «شوخی کردم. تولید خودمونه منتهی بعضی از مشتریها تا اسم ایران رو میشنون میرن. نخواستم بری.»
رفت توی کوچه. کارگاهشان را كه دید رضایت داد و گفت «اگه مطمئن نمیشدم نمیخریدم. جنس ایرانی چشه که میگید ترکه؟»
🔺راوی: همسر شهید
👌 برگرفته از فلش کارت پای کار ایرانیم🇮🇷
#حمایتـازـکالایـایرانی | شماره 8
🌷https://eitaa.com/hamasehyaran | #حماسه_یاران
#خاطره
🌹شهید عباس #عاصمی
مسئول اطلاعات و تفحص سپاه علی بن ابیطالب علیه السلام
تولد: قم ـ 1346
شهادت: سردشت، توسط گروهك پژاك ـ 1390
مزار: گلزار شهدای علیبنجعفرعلیه السلام قم
◾️خواهر بودیم. حالا هم شده بودیم جاری هم. سر خرید جهیزیهشان، عباس پیشنهاد داد همه را ایرانی بگیرند. برای اینكه بدانند پیشنهادش جدی است یک برگه آورد و داد دستم كه پشت و رویش پر بود از اسم كارخانهجات لوازم خانگی. گفت «ببر بده بهشون. یه لیست كامل از مارکهای خوب ایرانیه. بگو ما جنس خوبم داریم، ضرر نمیكنن بخرن.»
سیزده سال از آن روز میگذرد. هر بار یادشان میافتد کلی از کیفیت اجناسشان تعریف میکنند.
🔺راوی: همسر شهید
👌 برگرفته از #فلش_کارت پای کار ایرانیم🇮🇷
#حمایتـازـکالایـایرانی | شماره 9
🌷https://eitaa.com/hamasehyaran | #حماسه_یاران
#خاطره #حاجقاسم
🌹 خاطره «#سریال_پایتخت»
📝 وقتی قرار شد پایتخت ۵ ساخته شود، تیم را بردیم دیدار حاج قاسم.
حاجی خیلی کمک کرد تا بچهها با فضای سوریه و مدافعین حرم آشنا بشوند؛ حتی هماهنگ کرد با یکی دوتا اسیر داعشی صحبت کنند.
فیلمنامه که نهایی شد، یک روز صبحانه مهمان حاج قاسم شدیم. همین که فهمید آخر سریال قرار است بابا پنجعلی شهید شود و در کربلا یا مشهد خاکش کنند، گفت: «فیلمنامه رو عوض کنید، همهی این خونواده باید صحیح و سالم برگردن ایران.»
کارگردان و نویسنده با تعجب نگاهی کردند و گفتند: «نمیشه! ما میخوایم قصه اینطور تموم بشه.» حاجی وقتی دید قبول نمیکنند، غیرتمند گفت: «مگر ما مرده باشیم که یکی از این خونواده به دست داعش شهید بشه!»
📌 راوی: احسان محمدحسنی، مدیر سازمان هنری رسانهای اوج
📚 منبع: سلیمانی عزیز ۲، صفحه ۱۹۴
😍 خاطراتی ناب و شنیده نشده از سردار دلها شهید حاج قاسم سلیمانی در کتاب «#سلیمانی_عزیز۲» همراه با تخفیف ویژه
خرید آسان اینترنتی از طریق لینک زیر:
http://b2n.ir/g68313
✅خرید بالای ۲۵۰ هزارتومان #ارسال_رایگان به سراسر کشور ✈️
#حس_خوبِ_خواندن
انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
#خاطره
#حاجقاسم
🌹 خاطره «#سریال_پایتخت»
📝 وقتی قرار شد پایتخت ۵ ساخته شود، تیم را بردیم دیدار حاج قاسم.
حاجی خیلی کمک کرد تا بچهها با فضای سوریه و مدافعین حرم آشنا بشوند؛ حتی هماهنگ کرد با یکی دوتا اسیر داعشی صحبت کنند.
فیلمنامه که نهایی شد، یک روز صبحانه مهمان حاج قاسم شدیم. همین که فهمید آخر سریال قرار است بابا پنجعلی شهید شود و در کربلا یا مشهد خاکش کنند، گفت: «فیلمنامه رو عوض کنید، همهی این خونواده باید صحیح و سالم برگردن ایران.»
کارگردان و نویسنده با تعجب نگاهی کردند و گفتند: «نمیشه! ما میخوایم قصه اینطور تموم بشه.» حاجی وقتی دید قبول نمیکنند، غیرتمند گفت: «مگر ما مرده باشیم که یکی از این خونواده به دست داعش شهید بشه!»
📌 راوی: احسان محمدحسنی، مدیر سازمان هنری رسانهای اوج
📚 منبع: سلیمانی عزیز ۲، صفحه ۱۹۴
😍 خاطراتی ناب و شنیده نشده از سردار دلها شهید حاج قاسم سلیمانی در کتاب «#سلیمانی_عزیز_۲»
قیمت: ۸۹۰۰۰ تومان
☎️ ثبت سفارشات تلفنی:
02537748051
🌐 لینک سفارش کتاب
B2n.ir/h28763
#حس_خوبِ_خواندن
انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
#خاطره
#حاجقاسم
🌹 خاطره «#سریال_پایتخت»
📝 وقتی قرار شد پایتخت ۵ ساخته شود، تیم را بردیم دیدار حاج قاسم.
حاجی خیلی کمک کرد تا بچهها با فضای سوریه و مدافعین حرم آشنا بشوند؛ حتی هماهنگ کرد با یکی دوتا اسیر داعشی صحبت کنند.
فیلمنامه که نهایی شد، یک روز صبحانه مهمان حاج قاسم شدیم. همین که فهمید آخر سریال قرار است بابا پنجعلی شهید شود و در کربلا یا مشهد خاکش کنند، گفت: «فیلمنامه رو عوض کنید، همهی این خونواده باید صحیح و سالم برگردن ایران.»
کارگردان و نویسنده با تعجب نگاهی کردند و گفتند: «نمیشه! ما میخوایم قصه اینطور تموم بشه.» حاجی وقتی دید قبول نمیکنند، غیرتمند گفت: «مگر ما مرده باشیم که یکی از این خونواده به دست داعش شهید بشه!»
📌 راوی: احسان محمدحسنی، مدیر سازمان هنری رسانهای اوج
📚 منبع: سلیمانی عزیز ۲، صفحه ۱۹۴
😍 خاطراتی ناب و شنیده نشده از سردار دلها شهید حاج قاسم سلیمانی در کتاب « #سلیمانی_عزیز ۲ »
🌐 لینک سفارش کتاب
B2n.ir/h28763
#حس_خوبِ_خواندن
انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran