eitaa logo
انتشارات حماسه یاران
2.6هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1هزار ویدیو
34 فایل
انتشارات حماسه یاران نشر تخصصی جهاد و شهادت حس خوب خواندن را با ما تجربه کنید... روابط عمومی (ارتباط با ادمین) @hamasehyaran1 بخش فروش @hamasehstore1 پیگیری سفارش‌های سایت @store_manager
مشاهده در ایتا
دانلود
کتاب یک پاسخ محکم است به این اتهامات و از آقازاده‌هایی نام می‌برد که نه تنها از موقعیت پدرانشان استفاده نکرده‌اند و باری بر دوش نظام نبوده‌اند، بلکه تمام هم‌وغمشان خدمت به انقلاب بوده و در این راه هم به شهادت رسیده‌اند. | ناشر تخصصی جهاد و شهادت 🇮🇷 @hamasehyaran
معرفی کتاب آقازاده‌ها 🔹گذری بر زندگی آقازاده های شهید و پدرانشان 💠کتاب فوق از یک‌ سو تصویرگر زندگی آقازاده‌هایی است که به‌جای تجارت دنیا و غوطه‌ور شدن در آن، تن به پُرسودترین معامله دادند؛ جان خویش را نثار راه الله کردند. از سوی دیگر هم خواننده را میهمان خاطرات حیات پدرانی، خواهد کرد که بر عهد خود وفادار ماندند و چنان‌که پیمان بسته بودند تا با برپایی حکومتی زیر پرچم الله، به دست مستضعفان، خادم همان مردم پابرهنه و مستضعف باشند، همان گونه باقی ماندند. 📖 ✏️ به قلم: خانم زهرا جابری 🖨️ 📔قطع رقعی، ۲۲۴صفحه 💰قیمت: ۱۳۵ هزار تومان سفارش اینترنتی کتاب👇🏻 https://b2n.ir/e24453 ☎️ اگر دوست داشتید تلفنی ثبت سفارش کنید، این شماره ماست😊👇🏻 ۰۲۵۳۷۷۴۸۰۵۱ انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت 🇮🇷 @hamasehyaran
🔸سالروز شهادت شهید سیدمحمدعلی عبادی را گرامی می‌داریم. با ذکر یک صلوات، یادی می‌کنیم از این شهید بزرگوار. اللهم صل علی محمد و آل محمد🌺 انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت 🇮🇷 @hamasehyaran
🗓 📌۲۳ اردیبهشت: سالروز شهادت شهید سیدحسن غیوری، فرزند آیت‌الله سیدعلی غیوری 🖌در بمباران حلبچه، زخمی شده بود... شب‌ها و روزهای ماه رمضان سال ۱۳۶۹ از پی هم می‌گذشتند و دردهای سیدحسن روز به روز، بیشتر و سخت‌تر می‌شد؛ آن‌قدر که انتظار می‌رفت در یکی از شب‌های پیشِ‌رو، تحملش تمام شود، بِبُرد و بگوید خدایا دیگر خسته‌ام.... یکی از آن شب‌های پیشِ‌رو، شب قدر بود. از هر مسیری رفته‌ به در بسته خورده و حالا مضطر شده بود. باید آخرین تیرش را رها می‌کرد. می‌دانست تا صبح نشده، باید کاری کند. باید تا صبح بنشیند و با آن تن پُردرد، خدا را بخواند تا حیاتش را ابدی کند. همان‌جا روی تخت بیمارستان، قرآن و کتاب دعا به دست گرفت، گردن کج کرد و دست‌ها را بالا آورد. اشک‌هایش یکی پس از دیگری پایین می‌ریخت: «بِکَ یا الله...» کمی بعد، در یکی از آن شب‌های پیشِ‌رو، جرعه‌جرعه آب حیاتش دادند. انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت 🇮🇷 @hamasehyaran