سلام سعیدجان.
بالاخره بعد دو هفته عکسهایت را پیدا کردم. همان عکسهایی که در موسسه انداختی. وقتی عکسها را دیدم یادم افتاد به همه آنچه که این روزها از تو شنیدهام؛ تو پنج شش سال قبل از اینکه پیش ما بیایی اهل خودسازی بودی، ورزش میکردی تا ورزیده باشی و چه و چه.
با خودم فکر میکنم تو از همان روزها که ما مدعی بودیم، چراغ خاموش داشتی آماده میشدی برای یک روز بزرگ، برای روزی که خدا از شهید سعید کریمی رونمایی کند و ما حیران بمانیم که سعید ما چه داشت که آسمانی شد.
بگذریم سعید. از آن طرف چه خبر؟ امام(ره) گفته در قهقهه مستانهات و شادی وصولت عند ربهم یرزقونی. گفته نظر میکنی به وجهالله.
من معنای اینها را نمیفهمم. فقط توی عالم رفاقت یک درخواست دارم. اگر امام حسین (ع) را دیدی، اسم ما را هم ببر و سفارش کن.
راستی! یکی از بچهها مثل خودت که ته حرف را میزدی به شوخی، میگفت: "به سعید گفتهم لای در رو باز بذار. خدا رو چه دیدی، شاید ما هم اومدیم."
#رفیق_شهید
#شهید_سعید_کریمی
#موسسه_فرهنگی_حماسه۱۷
انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
باز هم سلام سعید جان. روزت مبارک.
این روزها هر چیزی بهانه میشود تا از تو یاد کنیم؛ مثل امروز که روز پاسدار است و مثل این عکس که برمیگردد به ۴ سال پیش همین موقعها.
مسابقه کتابخوانی کتاب "تنها زیر باران" بود و تو هم آمده بودی تا به قدر چند تا کتاب بستهبندی کردن هم شده، اسمت را در لیست خادمان شهدا ثبت کنی.
حالا ما ماندهایم و این عکس، و تویی که برای خودت یک جای دنج در گلزار شهدا و نزدیک شهید زینالدین دست و پا کردهای، تویی که یک ماه است به جای سعید کریمی باید صدایت بزنیم "شهید سعید کریمی."
#رفیق_شهید
#موسسه_فرهنگی_حماسه۱۷
#تنها_زیر_باران
#شهید_مهدی_زین_الدین
انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran